نامه سرگشاده عباس عبدی به سید محمد خاتمی/هشدار به رویش‌ اندک و ریزش‌ فراوان اصلاح‌طلبان

عباس عبدی نوشت: از مشکلات جریان اصلاح‌‌طلب این است که این جریان در حال تبدیل شدن به یک گروه بسته با رویش‌های اندک و ریزش‌های فراوان است.
کد خبر: ۱۲۵۶۰۵۰
|
۰۶ شهريور ۱۴۰۳ - ۰۱:۱۰ 27 August 2024
|
14917 بازدید
|
۳

 

نامه سرگشاده عباس عبدی به سید محمد خاتمی

به گزارش تابناک، عباس عبدی در نامه‌ای سرگشاده به سیدمحمد خاتمی نوشت: می توانستم مطالب این نامه را به صورت حضوری با شما در میان بگذارم و جنابعالی هم با روی گشوده همچون گذشته از شنیدن نظرات متفاوت استقبال کنید. اما تصمیم گرفتم آن را عمومی منتشر کنم چراکه موضوع آن امری عمومی است و امید دارم که گفتگوی عمومی در این باب بتواند بهتر راه گشا باشد. از این رو، این متن را فتح بابی برای گفتگو می‌دانم و امیدوارم که مباحث مشابهی با دیگر نیروها و گرایش‌های سیاسی مطرح شود و ثمره آن را کشور ببرد.

این گفتگو را در شرایط کنونی لازم می‌دانم زیرا تحلیل من این است که ما وارد وضعیت تازه‌ای شده‌ایم و روش‌ها و رویکردهای گذشته پاسخگوی شرایط جدید نیست و ضرورت تغییر آن کاملا مشهود است. از یک خاطره شروع می‌کنم. احتمالاً به خاطر دارید که در سال 1397 در دیداری که با جنابعالی داشتم و جناب علی آقای خاتمی و دوست عزیز آقای خانیکی نیز حضور داشتند تحلیل خود را از شرایط سیاسی کشور تقدیم کردم و معتقد بودم که اسب یک‌دست‌سازی در حکومت زین شده است و‌ مانعی را برنمی‌تابد. در نتیجه شرایط کنونی برای کنشگری موثر سیاسی اصلاح‌طلبان و به طور مشخص جنابعالی مساعد نیست و بهترین گزینه کنار کشیدن موقت از فعالیت متداول سیاسی است و تاکید کردم این وضعیت چندان نخواهد پایید و دیر یا زود شرایط برای بازگشت موثر و مفید فراهم خواهد شد.

از آن تاریخ تاکنون انتخابات‌های 1398 و 1400 و 1402 و اتفاقات دیگری را داشته‌ایم، روشن است که در هیچ کدام امکان ایفای نقشی سازنده و مفید فراهم نبود و اگر در آن مسیر پیشنهادی حرکت شده بود، در انتخابات اخیر با ظرفیت و توان بالاتر و موثرتری حاضر می‌شدیم.

گذشت؛ اصلاح‌طلبان در انتخابات تیرماه به طور نسبی و البته نه در حد انتظار ظاهر شدند و نتیجه نیز مطلوب و مفید است. در این میان یک نکته مهم را باید در نظر داشت که انتخابات عامل تغییر نیست بلکه محصول همین تغییرات است و نیروی سیاسی در وهله نخست و پیش از هر چیز باید درک و تحلیلِ روشنی از تحولات داشته باشد و کنش‌ها و برنامه‌های خود را متناسب با آن شکل دهد، در غیر این صورت، ناسازگاری میان شرایط جدید و کنش‌های پیشین که کارآمد نیستند، توان و اعتبار نیروی سیاسی را از میان می‌برد.

بر این اساس، بنده نقدم را نسبت به روند کلی جریان اصلاحات می‌نویسم که در کانون آن جبهه اصلاحات قرار دارد. جبهه اصلاحات گر چه به لحاظ تشکیلاتی منتسب به جنابعالی نیست ولی در تصور عمومی و در واقعیتِ امر، منسوب به شما هستند. طبعاً انتظار می‌رود که این نقدها به بحث و گفتگو گذاشته شود و هدف این نوشته نیز همین است.

اولین نقدی که بنده به جریان رسمی اصلاح‌طلبی دارم، ادبیات سیاسی غالب نزد آنان است و این را بارها در مطالب خود به صورت مستقیم و غیرمستقیم ذکر کرده‌ام. برای من روشن است که میان ادبیات سیاسی شما با بخشی از نیروهای سیاسی اصلاحات تباین آشکار وجود دارد، ولی در نهایت صدای کسانی به عنوان صدای اصلی اصلاح طلبی _که در بعضی از اعضای جبهه اصلاحات نمود بارز یافته_ شناخته می‌شود که زبانی رادیکال و مبارزه جویانه دارند، زبانی که بنا به تحلیل من تناسبی با مشی و راهبرد اصلاح‌طلبانه ندارد.

در اینجا قصد تخطئه یا رد مشی مبارزه را ندارم، ولی ادبیات آن چه درست و چه نادرست باشد، متناسب با اصلاح‌طلبی نیست. این رویکرد بیش از این که در پی اصلاح باشد، دنبال شکست دادن طرف مقابل و جایگزین شدن آن است، در دوگانه خیر و شر گرفتار است و در نتیجه، قادر به ایجاد همدلی و فهم مشترک نیست.

ادبیات مبارزه لوازم و اقتضائات خاص خود را دارد، نگاهش به قهرمان و عمل قهرمانانه است، شجاعت در بیان مواضع را به معنای آن می‌داند که موضعی افشاگرانه بگیرد و ... در این ادبیات، افرادی که هزینه می‌دهند، ارزشمند و حتی بحق هستند. در حالی که سیاست مبتنی بر اصلاحات، معطوف به سود و خیری است که از سیاست نصیب جامعه و عموم می‌شود. سیاستِ مبارزه به طور معمول بازی را صفر و یک تعریف، و خیر و شر را مطلق و حتی ذاتی می‌کند. این ادبیات معادل و مشابه و مترادف خود را در ساختار قدرت پرورش داده یا تقویت می‌کند، و شاید هم بازتابی است از معادل خود در ساختار قدرت. سیاست مبارزه و ستیز، ذات‌پندار است و فاقد رویکرد تحلیلی و جامعه‌شناختی و بیگانه از نسبی‌اندیشی است. ذات‌پنداری به دگماتیسم منجر می‌شود که لازمه سیاست مبارزه است.

مشکل دوم آنان که تا حدی هم متأثر از مشکل اول است، فقدان رویکرد تحلیلی موثر و راهگشا است. فقط در همین حد اشاره کنم که چارچوب تحلیلی این افراد بیش از آنکه معطوف به آینده باشد، اسیر چارچوب‌های گذشته است. تحلیل‌هایی که معطوف به شخصیت و روان‌شناسی افراد است (اغلب هم نادرست است) و به ساختارها و عوامل اجتماعی توجهی ندارند. تحلیل‌هایی که در خدمت سیاست مبارزه است و نه در خدمت فهم واقعیت. شجاعت تصمیم‌گیری را در زندان رفتن و روی یک موضع ایستادن و مبارزه می‌داند، نه انعطاف‌پذیری و پیش‌برد امور و خیر عمومی. به همین اندازه بسنده کرده و شرح بیشتر آن را به زمانی دیگر موکول می‌کنم.

مشکل سوم این است که این جریان در حال تبدیل شدن به یک گروه بسته با رویش‌های اندک و ریزش‌های فراوان است. یکی آن که مواضع آنها(در کنار محدودیت‌های رسمی) باعث شده تا نسل بعدی و جوانتر جایگزین نشوند و از طرف دیگر، حلقه روابط خودشان هم بسته و محدود به شبکه روابط دوستی و خانوادگی شده است. کافی است که نگاهی به مجموعه افراد فعال آنان بیندازیم تا ببینیم که اینها چند دهه است که با یکدیگر دوست و آشنا هستند؟

آنان اغلب در شرایط معین تاریخی و سیاسی با یکدیگر قرابت فکری و رفتاری داشته‌اند، ولی این قرابت فکری کم‌کم به مراودات خانوادگی و شغلی و... تبدیل شده است و با تغییر شرایط همچنان همه آنان در یک گروه قرار دارند و چون هویت و موجودیت خود را در مبارزه (علیه دیگری) تعریف می‌کنند، یک انسجام صوری و ناپایدار را تجربه می‌کنند، در حالی که جریان سیاسی پویا باید جاذبه و دافعه آن پاسخگوی نیازهای جامعه باشد. این مثل آن است که ما در زمستان 10 درجه زیر صفر از همان پوشش و لباسی استفاده کنیم که در تابستان 45-40 درجه استفاده می‌کنیم. چنین بدنی فاقد حساسیت و حتی تأثیرپذیری از محیط طبیعی است. سازمان‌های سیاسی نباید چنین باشند چون معطوف به محیط اجتماعی و سیاسی پویا و بشدت متحول هستند.

به نظرم در حال حاضر جبهه‌بندی سنتی اصلاح‌طلب ـ اصول‌گرا سالب به انتفای موضوع شده است. آنها بیش از آنکه رسم باشند، تبدیل به اسم شده‌اند. باید با نیروهای جدید از اصول‌گرایان درون ساختار قدرت و فراتر از آنان با نیروهایی که در عرصه جامعه و فراتر از هر دو جناح سنتی هستند، همفکری و همراهی نمود و برای خروج کشور از این وضعیت اقدام و‌ کمک کرد.

ترکیب جبهه‌ای که محصول جریان 1388 است نمی‌تواند در دوران وفاق کارآیی داشته باشد. تفاوت هوای سیاسی این دو دوره‌ی زمانی، بیش از تفاوت هوای زیستی میان زمستان منهای 10 درجه با تابستان 50 درجه است. متأسفانه برخی از دوستان در سال 1388 منجمد شده‌اند، و هنوز در پی حل مسائل ناشی از آن اتفاقات از طریقی ثابت و تکراری و البته ناموفق هستند و گمان می‌کنند رفع حصر لازمه وفاق است، در حالیکه روشن است، وفاق مقدمه و شرط لازم رفع حصر است و نه برعکس. این نکته‌ای بود که چند بار در سال 92 و روی کار آمدن آقای روحانی متذکر شدم. این تفاوت بسیار مهمی است که جهت‌گیری عمل سیاسی را بشدت تحت تاثیر قرار می‌دهد.

مشکل چهارم که برآمده از مشکلات قبلی است، میرایی این جبهه با ادامه وضع موجود است. فقدان قدرت تطبیق‌پذیری، در کنار نگاه به گذشته و نداشتن تحلیل جامعه‌شناختی، و غلبه پیوندهای دوستی و انتسابی به جای پیوندهای سیاسی و حرفه‌ای موجب شده که از یکسو به دلیل رودربایستی چشم بر خطاهای یکدیگر ببندند و از سوی دیگر قادر به نوسازی و گسترش خود و نیز جذب و دفع کارآمد نیرو‌ و‌ فکر نیستند.

نگرانی اصلی این است که نتوانند در دوران وفاق اثرگذاری مثبتی ایجاد کنند و این فرصت تاریخی را تثبیت و تعمیق بخشند. به نظرم وظیفه همه ماست که پس از این صریح‌تر به نقد رفتارها و گفتارهای نادرست منسوب به این جبهه بپردازیم، چراکه یکی از مهمترین نیروهایی است که باید در این مرحله تاریخی کشور، نقش شایسته‌ای ایفا کند. اطمینان دارم که با حسن نظر به این نقد می‌پردازید و علت انتشار آن نیز این است که این موارد را باید در عرصه عمومی به بحث و گفتگو گذاشت و طرح خصوصی آنها خوب است ولی چندان گره‌گشا نیست.

اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
برچسب ها
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۱
در انتظار بررسی: ۵
انتشار یافته: ۳
سعید
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۱:۳۹ - ۱۴۰۳/۰۶/۰۶
آقای عبدی هنوز بابت طرح شما و دوستانتان در عبور از خاتمی از خاطرمان پاک نشده واین ننگ تا ابد بر پیشانی شما و دوستان اصطلاح طلب نمایتان تا ابد باقی است.
شما با اینکه خودتان در متن اعتراف کردید که جبهه اصلاحات به صورت تشکیلاتی و همینطور که در چندین موضع گیری های اخیر نشان دادند هیچ نسبتی با آقای خاتمی ندارند، ولی شما برای اینکه این به اصطلاح نامه تان خوانده و جدی گرفته شود از اسم ایشان سوءاستفاده کرده‌ آید.
آقای عیدی لطفا مانند موضع گیری های خام و ناپخته گذشته تان با یک غوره سردی و با یک کشمش گرمی تان نشود، چون الان در جایی مانند شورای راهبری انتخاب وزرا شما رو بازی دادتد، یک چرخش صد و هشتاد درجه ای داده و حرکات رونالدینیو یی انجام دهید.
همین الان هم با تمام محدودیت ها و تخریب ها باز هم در یک انتخاب بین محمد خاتمی در یک طرف و تمام اصلاح طلبان و اصول گریان از هر نوع در طرف دیگر باز خواهید دید که وزنه به سمت آقای خاتمی به شدت سنگینی خواهد کرد.
بازهم خدمتتان متذکر می شوم لطفا از برند خاتمی را وسیله ای برای دیده و شنیده شدن قرار ندهید
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۷:۲۸ - ۱۴۰۳/۰۶/۰۶
درود بر اقای عبدی....به این میگن یک آدم باسواد...شماهم بهترین قسمت گفته های ایشون را به عنوان تیتر انتخاب کردید...اصلاح طلبان دچار انجماد شده اند شما به وزرای انتخابی و معاون اول رئیس جمهور نگاه بکنید؟مشتی افراد مسن که همیشه بوده اند...این آخرین فرصت اصلاح. طلبان برای آشتی با مردم بود که با ابن انتخاب ها از دست رفت
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۴۹ - ۱۴۰۳/۰۶/۰۶
در دور بعد ریاست جمهوری اگر خود آقای خاتمی هم کاندید بشه رای نخواهم داد
برچسب منتخب
# مهاجران افغان # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سوریه # دمشق # الجولانی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
تحولات اخیر سوریه و سقوط بشار اسد چه پیامدهایی دارد؟