به گزارش تابناک به نقل از اقتصادنیوز، ایالات متحده در زمان خروج از افغانستان در اوت 2001، سیاست خارجی مسنجمی نداشت، در نتیجه طالبان به قدرت بازگشتند. همزمان محور مقاومت فعال در عراق، سوریه و یمن به تهدیدی جدی علیه منافع ایالات متحده در منطقه تبدیل شده اند، درگیری ها در سوریه ادامه دارد و در کنار هراس ها از همکاری نظامی ایران و روسیه، رایزنی ها در باب برنامه هسته ای ایران میان تهران و واشنگتن، معلق مانده است، همه این گزاره ها نشان می دهد که استراتژی دولت بایدن، استراتژی شکست خورده است.
پیامدهای استراتژی شکست خورده بایدن
موسسه مطالعاتی هوور با انتشار یادداشتی ضمن اشاره به مولفه های فوق مدعی است، روابط آمریکا با کشورهای حاشیه خلیج فارس تضعیف شده است. آشفتگی و بلاتکلیفی حاکم بر سیاست واشنگتن، کشورهای حوزه خلیج فارس را واداشته تا روابط خود با ایالات متحده را مورد ارزیابی مجدد قرار دهند. تلاشهای دیپلماتیک محدود نتایج ایدهآلی برای کاهش نگرانیهای امنیتی خلیج فارس به همراه نداشته است. چشم انداز خروج ناموفق از افغانستان به نقطه عطفی برای کشورهای حاشیه خلیج فارس تبدیل شد تا فرصت های دیگر را از نظر سیاسی، اقتصادی و نظامی رصد کنند. از همین رو اعراب به دنبال آن هستند تا در حوزه های سیاسی و امنیتی شانس تعاملشان با چین را بیازمایند. به همین دلیل گروهی از ناظران هشدار می دهند که نبود همسویی میان کشورهای خلیج فارس و واشنگتن نگرانکننده است، زیرا به این معناست که در صورت مطلوبتر بودن گزینههای جایگزین، قدرتمندترین کشورهای منطقه ممکن است در کنار دشمنان آمریکا قرار بگیرند.فضای سیاسی بین المللی کنونی نشان می دهد که «روابط ویژه» در خاورمیانه متعلق به گذشته است. زمان و پویایی جهانی تغییر کرده است. انحصارطلبی ارزش خود را از دست داد و چین با بازی های دیپلماتیک خود توانسته خود را به عنوان بازیگر جایگزین ترسیم کند. پکن در اقدامی حساب شده، خلاء دیپلماتیکی را که واشنگتن برجای گذاشت را پر کرد و با توسل به دیپلماسی اقتصادی زمینه را برای تضعیف نقش ایالات متحده هموار ساخت.
این موسسه مطالعاتی در ادامه یادداشت ادعایی اش آورد، از نظر عینی، تمرکز واشنگتن بر جنگ در اوکراین و فعالیتهای چین در دریای چین جنوبی است و بنابراین خاورمیانه اولویت اصلی این کشور نیست. از همین رو می توان گفت که واشنگتن هزینه بالایی برای اولویت بندی اش باید پرداخت کند.
در ادامه این تحلیل آمده، امنیت همچنان نگرانی اساسی در خاورمیانه است و گام های اشتباه واشنگتن در ادامه حضور در منطقه، کشورهای حوزه خلیج فارس را به دنبال گزینه های دیگر سوق داده است. سال 2016، تنش بین ایران و عربستان سعودی به واسطه اعدام شیخ نمر ، روحانی شیعه، منتقد دولت تشدید شد و سفارت های دو کشور تعطیل گشت. پنج سال بعد، مصطفی الکاظمی، نخست وزیر وقت عراق، مذاکرات غیررسمی را میان نمایندگان ایران و عربستان در بغداد آغاز کرد. از سال 2021، یک سری گفتوگو بین نمایندگان ایران و عربستان در عراق و عمان برگزار شد؛ رایزنی هایی که استقبال آمریکا را به همراه داشت.اما در نهایت، چین احیای ایران و عربستان سعودی را در مارس 2023 تسهیل کرد. دو کشور توافق کردند که سفارتخانه های مربوطه خود را در آینده بازگشایی کنند.
وقتی اعراب خود را از بازی آمریکا کنار کشیدند
هوور در ادامه نوشت، از آنجایی که پکن بزرگترین شریک تجاری منطقه است و جایگزین اتحادیه اروپا شده ، دیپلماسی اقتصادی این بازیگر زمینه را برای تقویت مشارکت با کشورهای حاشیه خلیج فارس که از قبل نسبت به ایالات متحده تردید داشتند، فراهم کرد.به طور خاص، نفت در مرکز دیپلماسی اقتصادی قرار دارد. علیرغم تحریم ها، ایران همچنان یکی از تامین کنندگان اصلی نفت چین است و شرکت های چینی مدت هاست نفت و محصولات پتروشیمی تحریم شده ایران را وارد می کنند.از آنجایی که واشنگتن و تهران روابط دیپلماتیک ندارند، تسهیل مذاکرات بین رقبای منطقه ای کاری غیرممکن است. از طرفی دیگر سرزنش شریک قدیمی آمریکا در خلیج فارس منصفانه نیست. سعودیها فراموش نکردهاند که بایدن، در قامت نامزد ریاستجمهوری، آنها را به دلیل نقش محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان در ترور جمال خاشقجی، به شدت به چالش کشید.لفاظی های بایدن علیه عربستان روح این رابطه را تغییر داد و باعث تقابل بیشتر شد.
این موسسه در ادامه آورده، اقتصاد تنها عامل کمک کننده نیست. تقویت مشارکت خود محرک سیاسی ظریف تعریف شده میان کشورهای خلیج فارس است. جنگ داخلی سوریه ادامه دارد، اما در می 2023، اتحادیه عرب عضویت سوریه را پس از 12 سال احیا کرد. این امر پس از توافق عربستان سعودی و سوریه برای بازگشایی نمایندگیهای دیپلماتیک و از سرگیری پروازهای بین دو کشور برای اولین بار از سال 2012 صورت گرفت.علاوه بر این، امارات مشارکت خود در ائتلاف امنیتی دریایی تحت رهبری ایالات متحده را متوقف کرد. این ائتلاف که به عنوان نیروهای دریایی ترکیبی شناخته می شود، مجموعه امنیتی متشکل از نزدیک به 40 کشور برای محافظت از جریان تجارت در خلیج فارس است. در حالی که مشارکت اختیاری است، خروج امارات مهم است. هنگامی که ایران در آوریل 2023 دو نفتکش که در حال حرکت در خلیج فارس را توقیف کرد، امارات متحده عربی عدم پاسخ قاطع را به عنوان نشانه ای از شکسته شدن امنیت جمعی درک کرد.
بازیگران خلیج فارس عامدانه از سیاست های منافع محور امریکا سرپیچی می کنند. اکتبر گذشته، اوپک پلاس – گروهی از 10 کشور تولیدکننده نفت که شامل روسیه و عربستان سعودی می شود - تولید نفت خود را تنها چند ماه پس از بازدید بایدن از ریاض کاهش داد. علیرغم تلاش های دولت برای جلوگیری از این نتیجه و حفظ روابط، ریاض به طور استراتژیک با مسکو بر سر کاهش تولید نفت هماهنگ شد. در دسامبر 2022، چین و عربستان سعودی نشست چین و کشورهای عربی را افتتاح کردند. شی جین پینگ، رهبر چین در این مراسم حضور یافت و با سران کشورهای شورای همکاری خلیج فارس (GCC) دیدار کرد. در حالی که واشنگتن بر جنگ روسیه در اوکراین متمرکز بود.
کشورهای منطقه به شکلی بالقوه و در اجرای برخی از سیاست های خود از ریاض پیروی می کنند. امارات متحده عربی و بحرین احتمالاً بدون مشورت عربستان سعودی توافق ابرهیم (عادی سازی روابط با اسارئیل) را امضا نکردند. با این حال، پیمان ابراهیم ضعیف شده است. آنچه می توانست وسیله ای برای عادی سازی و نزدیک تر کردن اسرائیل به رقبای دیرینه را فراهم کند، اکنون به واسطه مانور دیپلماتیک پکن در خاورمیانه کمرنگ شده است. چین و روسیه بهعنوان جایگزینهای مناسبی برای آمریکا تلقی میشوند و پیشرفتهای ناچیزی در پر کردن شکاف با اسرائیل وجود دارد. چین با تسهیل تنش زدایی بین ایران و عربستان سعودی از دیپلماسی اقتصادی استفاده کرد. عمان و قطر هرگز از ایران جدا نشدند و این نزدیکی ممکن است الگویی برای سایر کشورهای خلیج فارس باشد تا از آن پیروی کنند. به این ترتیب، امارات از عربستان سعودی پیروی کرد. شیخ محمد بن زاید، رهبر امارات متحده عربی، دو بار میزبان ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه بود و حتی برنامهریزی کرده که کشورش از نیروی هوایی چین آموزش های لازم را دریافت کند.
هوور در انتها یادآور شد، دهه ها از زمانی که واشنگتن استراتژی بزرگی برای خاورمیانه داشت می گذرد. جنگ در اوکراین پیامدهایی جغرافیایی فوری داشته و همزمان ظهور ناگهانی پکن به عنوان آلترناتیو دیپلماتیک نشانه آن است که واشنگتن ارتباط متقابل استراتژی بزرگ را از دست داده است. همانطور که می بینیم پکن به بهره برداری از روابط شکننده تر آمریکا ادامه می دهد، جرا که فرصتی است برای این بازیگر در این نبرد پنهان دست بالا را به خود اختصاص دهد.