بین الملل تابناک: «یوسی مکلبرگ» در مقاله ای با عنوان «آیا اسرائیل و حماس واقعاً خواهان پایان دادن به درگیری هستند؟» نوشت: نتانیاهو نمایندگانی از نیروهای اسرائیل، موساد و شین بت را برای مذاکره در قاهره و دوحه میفرستد، به نظر میرسد به آنها فرصتی برای پیشرفت میدهد و سپس شرایط جدیدی را ارائه میکند که فرش را از زیر پای مذاکرهکنندگان میکشد و بسیاری از مردم را محکوم به رنج های عظیم می کند.
ترجمه متن مقاله در ادامه می آید.
در اصل مذاکرات با هدف از بین بردن اختلافات و نهایی کردن حل و فصل یک درگیری انجام می شود. اما بعد از آن، رویکرد مذاکره اسرائیل و حماس وجود دارد.
همه شواهد نشان می دهد که اسرائیل بیش از پایان دادن به درگیری روی ادامه درگیری سرمایه گذاری کرده، یا دست کم قادر به درک این موضوع نیست که هیچ یک از طرفین چیزی برای طولانی کردن جنگ ندارند و این وحشتناک است. اکنون آتش بس یک ضرورت فوری است، آتش بسی که تضمین می کند اسراء آزاد خواهند شد. اما این احساس فوریت در میان رهبران اسرائیل وجود ندارد.
هر چه درگیری خشونت آمیز بین اسرائیل و فلسطین ادامه داشته باشد، بیشتر روشن میشود که هیچ دستاورد سیاسی برای هیچ یک از طرفین وجود ندارد. علاوه بر این، جنگ از همان ابتدا بین المللی شده و در برخی مقاطع، کل منطقه را در آستانه یک جنگ منطقه ای قرار داده است.
مسیر خنثی کردن تنشهای دوجانبه و منطقهای، حتی اگر فوراً علل اصلی آن حل نشود، از آتشبس در غزه میگذرد. از این رو تاکتیکهای دائمی اسرائیل و بهویژه بنیامین نتانیاهو که برای حفظ موقعیت سیاسی وی به کار گرفته میشود، از ریل خارج میشوند و ثبات برای آینده اسرائیلیها، فلسطینیها و منطقه به تعویق می افتد.
حداقل از زمان حمله موشکی و پهپادی گسترده حزب الله علیه اسرائیل، تلاش ها جهت جلب رضایت هر دو طرف (اسرائیل و حماس) برای توافق آتش بس انجام شده بود. یحیی سنوار، رهبر حماس امید دارد که انتقامجویی جبهه مقاومت اسرائیل را تضعیف کرده و در نتیجه موقعیت خود را با یا بدون مذاکره بهبود می بخشد.
اکنون که خطر جنگ منطقه ای حداقل به طور موقت، دفع شده و مذاکرات آتش بس در قاهره و دوحه از سر گرفته شده است، آزمون واقعی تمایل هر دو طرف برای آتش بس و عزم میانجی ها و سایر عناصر جامعه بین المللی برای برقراری آتش بس است. اما همه شواهد نشان می دهد که آنها بیشتر برای ادامه درگیری سرمایه گذاری می کنند تا پایان دادن به آن.
با این حال در سمت اسرائیل، حضور نتانیاهو و اتکای نگرانکننده وی به حزب راست افراطی است که یک گلوگاه سیاسی - دیپلماتیک را تداوم میبخشد. اکثر تحلیلگران و سیاستمداران مدتهاست که منتقد سیاست نتانیاهو، گرسنگی پایانناپذیرش برای قدرت و بی اخلاق وی بودهاند.
با این حال مدل فعلی نتانیاهو - از زمانی که به فساد متهم شد و متعاقباً تشکیل دولت ششم او در دسامبر 2022 انجام شد - به طور کلی در لیگ دیگری قرار دارد و کاملاً خودخواهانه است. عدم آمادگی اسرائیل در 7 اکتبر، تضعیف کل جامعه اسرائیل با تشکیل ائتلافی با مضرترین عناصر راست افراطی که آرماگدون را مطلوب می دانند و فاجعه ای که باید از آن اجتناب کرد، لذت گرایی محض نتانیاهو و خانواده اش در بحبوحه جنگی که افراد زیادی هر روز جان خود را از دست می دهند - همه این ناکامی ها باید به طور رسمی و کامل پس از پایان جنگ بررسی شوند. اما طولانی شدن جنگ به ابزاری برای نتانیاهو تبدیل شده است تا به طور نامحدود چنین تحقیقاتی را به تعویق بیندازد – تحقیقاتی که پرده دوران سیاست نتانیاهو در اسرائیل را پایین می آورد.
برای فردی مانند نتانیاهو که ناسیونالیست دست راستی است و خود را مدافع اسرائیل و مردم آن می داند، نگرش بیرحمانه نسبت به اسرا و خانوادههای آنها در حالی که اسرای مرده بیشتر از زنده به خانه باز میگردند و اسرای زیادی در غزه نگهداری میشوند، قابل قبول نیست. اینکه یک سال از جهنم غزه می گذرد و هر روز افرادی کشته می شوند، واقعاً تکان دهنده است.
تأخیر در توافق توسط نتانیاهو- توافقی که وزیر جنگ و رؤسای شاخههای مختلف نیروهای امنیتی وی را تشویق به دستیابی به آن میکنند - گواه کسی است که تمام حس قضاوت و اخلاق خود را از دست داده است. نتانیاهو نمایندگانی از نیروهای نظامی اسرائیل، موساد و شین بت را برای مذاکره در قاهره و دوحه میفرستد، به نظر میرسد به آنها فرصتی برای پیشرفت میدهد و سپس شرایط جدیدی را ارائه میکند که فرش را از زیر پای مذاکرهکنندگان میکشد و بسیاری از مردم را محکوم به رنج های عظیم می کند.
در خصوص شرط جدید نتانیاهو برای آتش بس باید توجه داشت که حفظ کریدور فیلادلفی منجر به امنیت طولانی مدت نخواهد شد، بلکه صرفاً اشغال و درگیری را تداوم می بخشد.
آنچه به جامعه اسراییل آسیب می زند و شکاف در آن ایجاد می کند، موضوع اسرا است، موضوعی که در حال شکستن پیوند بین مردم و دولتی است که در مسئولیت اساسی خود برای محافظت از آنها در برابر خطر شکست می خورد، کاری که دولت نتانیاهو در 7 اکتبر و پس از آن از انجام آن ناکام مانده است. موضوعی که اوضاع را بدتر میکند این است که ادامه جنگ برای حفظ موقعیت خود نتانیاهو و تحت فشار شرکای ائتلافی وی با جاهطلبیهای وی برای اشغال مجدد نوار غزه و حل و فصل آن انجام میشود. هم نخست وزیر و هم کابینه وی در طولانی کردن این جنگ هولناک که باید مدت ها پیش در یک آتش بس به پایان می رسید، مقصر هستند.