جنجالی، بیسابقه، تندوتیز یا سیاسی؛ تیترهایی با استفاده از این کلمات برای صحبتهای مهدی طارمی در نشست خبری بعد از بازی با قرقیزستان در مرحله سوم انتخابی جام جهانی ۲۰۲۶. اما کاپیتان تیم ملی در بازی برابر قرقیزستان بازهم در تشخیص زمان و مکان مناسب برای انجام کاری یا موضع گیری درباره موضوعی، دچار اشتباه شد.
نگاهی به حضور و عملکرد فنی و رفتاری مهدی طارمی در چند سال اخیر در عرصه ملی، یادآور اتفاقاتی ناخوشایند و بعضاً ناراحت کننده است. بازیکنی که به نظر میرسد پا را از تمام ابعاد مرسوم به عنوان یک فوتبالیست فراتر گذاشته و خود را بزرگ و قیم تیم ملی می داند. شاید به واسطه درخشش در فوتبال اروپا، دچار نوعی توهم شده و از یاد برده که شرایط تیم ملی و حضور در جایگاهی که قرار است یک ملت را نمایندگی کند، با هیچ وضعیتی در سطح باشگاهی قابل تطابق نیست. واقعیت این است که برای ارزیابی مهدی طارمی از تمام زوایا، نیاز به متر و معیار عجیب و ناشناختهای نیست. او را هم میتوان با همان اولویتها و ارزشهایی سنجید که معمولاً در رابطه هواداران و مردم با ستاره فوتبال در تمام کشورها وجود داشته و دارد.
او در مقاطع مهمی خلاف جریان آب شنا کرده، شاید فکر میکند اینگونه خیلی خاص است، اما واقعیت اینطور نیست. زمانی که اسکوچیچ با کسب نتایج درخشان بر تردیدها فائق آمد و مردم امیدوار بودند تیم ملی با همبستگی کم نظیر در جام جهانی بدرخشد، طارمی و دوستانش از جمله علیرضا جهانبخش در اقدامی حیرتانگیز در نهاد ریاست جمهوری رویت شدند تا اصطلاحاً پنبه اسکوچیچ را بزنند و مسیر را برای بازگشت کیروش هموار کنند که به هدفشان هم رسیدند و نتیجه چنین دخالت عجیب و نابههنگامی هم در قطر نمایان شد و به تاریخ پیوست.
بهترین بازی ایران در چند سال اخیر و پیروزی شیرین برابر ژاپن در جام ملتهای آسیا در غیاب او به واسطه اخراج غیر مسئولانه در بازی قبل، رقم خورد و پس از شکست ناباورانه برابر قطر و فروپاشی رویای میلیونها ایرانی برای جشن صعود به فینال، مهدی طارمی خالق صحنههایی تلخ شد. مهاجم تیم ملی پس از این شکست، با بهانه دفاع از ایران و ایرانی و به دلیل بیاحترامی طرف مقابل، با بازیکنان تیم ملی قطر و بخشی از هواداران این تیم درگیر شد و در گزارشها نوشته شد که هیچ کسی قدرت کنترل طارمیِ عصبانی را نداشت!
مهدی طارمی در محاسبات خود از شرایط موجود در هر مقطعی، دچار اشتباه استراتژیک شده است. طارمی در بازی اخیر تیم ملی برابر قرقیزستان دو نقطه خاص و قابل تأمل داشت؛ یکی درون زمین و دیگری بیرون زمین. او در جریان بازی، به یکباره کنار خط رفت و در مواجهه با شعار هواداران علیه قلعهنویی، سر او را بوسید تا به این شکل داغِ داغ حمایت خود را از سرمربی تیم ملی نشان دهد. اقدامی که خیلیها را یاد رفتار او با اسکوچیچ در فاصله سه ماه مانده به جام جهانی انداخت. بعد از بازی هم در نشست خبری، صحبت از عقده مردم و وضعیت سخت اقتصادی و معیشتی آنها کرد و سعی داشت خود را ستارهای جا بزند که درد مردمان سرزمینش او را متأثر و ناراحت کرده است. اما این بار هم ارزیابیاش چندان به جا و درست نبود.
۱۲-۱۰ هزار هواداری که در اصفهان به ورزشگاه رفتند تا بازی تیم ملی را تماشا و مشوق ملیپوشان باشند، انتظار تماشای فوتبالی درخور داشتند و چون انتظارشان محقق نشد، اعتراض کردند و شعارهایی دادند که قطعاً بخشی از آن زیبنده و سزاوار نبود. نکته مهم اینکه احتمالاً بخش قابلتوجهی از آنها که در یک روز پایانی هفته، فرصت و البته حس و حال داشتند و هزینه کردند تا نظارهگر بازی تیم ملی باشند، حداقل در آن ۹۰ دقیقه دغدغه اصلیشان معیشت خود نبوده که بخواهند با شعار علیه سرمربی و بازیکنان آن را علنی کنند. جالب اینکه طارمی در زمانی که صحبت از شرایط اقتصادی مردم میکرد، یاد زمانی نیفتاد که به جای ایجاد اتحاد بین بازیکنان تیم و میان هواداران و تیم ملی، تلاش خودش و یارانش جلب موافقت مسئولان دولت برای دریافت مجوز واردات خودرو لاکچری و لوکس به عنوان پاداش صعود به جام جهانی ۲۰۲۲ قطر بود.
به عقیده بسیاری، طارمی در قامت یک «ملی پوش» شاگرد خلف علی دایی نیست. او مردودی بزنگاههایی است که میلیونها ایرانی چشم انتظار عملکرد درست او بودند. همه اینها را کنار بگذارید. شاید او فراموش کرده که گاهی بغضها جایی میترکد که ارتباط چندانی با شرایط آن لحظه ندارد. در مواقعی بغض فروخورده جایی تبدیل به فریاد میشود که در نگاه اول غیرمنتظره و شاید عجیب باشد.