اخیراً مقالهای که نقش انزوای اجتماعی را در تغییرات مغزی بررسی کرده است در ژورنال eLife منتشر شده است که نشاندهندهی نقش انزوای اجتماعی در کاهش عملکردهای شناختی است. این مطالعه به شرح زیر است.
یک مطالعهی تصویربرداری عصبی که به مدت ۶ سال در آلمان انجام شده است به این نتیجه دست پیدا کرد که انزوای اجتماعی در آتروفی (از دست دادن پیشروندهی بافتهای مغزی) و کاهش تواناییهای شناختی نقش دارد.
هیپوکامپ افرادی که از نظر اجتماعی منزوی هستند حجم کمتری دارد، ضخامت قشریشان کاهش پیدا میکند و عملکرد شناختی ضعیفتری دارند.
نتایج نشان میدهد که خطر دمانس ممکن است با افزایش ارتباطات اجتماعی به ویژه در بین سالمندان کاهش پیدا کند. همراه با افزایش طول زندگی، افراد بیشتری تغییرات شناختی و مغزی همراه با افزایش سن را تجربه میکنند. این تغییرات چندوجهی هستند و میتواند در بین افراد شکلهای مختلفی داشته باشد.
همراه با افزایش سن، حجم مغز کاهش پیدا میکنند به ویژه در مناطقی از مغز مانند هپیوکامپ که در حافظه و یادگیری نقش دارند. این امر به نوبه خود میتواند باعث کاهش خفیف تواناییهای شناختی، کمی فراموشی و کاهش سرعت پردازش اطلاعات شود. به موازات افزایش سن فرد، حافظهی کاری یعنی توانایی حفظ و کار کردن روی اطلاعات ممکن است افت پیدا کند.
سالمندان اغلب میتوانند از طریق استفاده از دانش و تجربههایی که کسب کردهاند این تغییرات شناختی را جبران کنند. با این وجود، این تغییرات گاهی آنقدر شدید میشوند که ممکن است باعث ایجاد بیماریهایی شوند مانند آلزایمر که نوعی دمانس است. دمانس یک اصطلاح کلی برای گروهی از اختلالات مختلف است که در آنها کاهش شدیدی در تواناییهای شناختی، حافظه، تفکر عملکرد روزانه رخ میدهد.
مطالعات قبلاً نشان داده بودند که انزوای اجتماعی یعنی کاهش عینی ارتباط با دیگران، ممکن است یکی از عوامل تسریعکننده کاهش تواناییهای شناختی در سالمندان باشد.
مطالعات تصویربرداری به این نتیجه دست پیدا کردهاند که تغییرات در ریزساختارهای مغزی و حجم کمتر بافتهای عصبی در مناطق مغزی مانند هیپوکامپ در افرادی که دچار انزوای اجتماعی هستند دیده میشود. این دادهها تأثیر منفی واضحی از انزوای اجتماعی بر سلامت مغز را نشان میدهد. اما مطالعات قبلی اغلب از نمونههای کوچک استفاده کردهاند و این تغییرات را در طول زمان مورد مشاهده قرار ندادهاند.
به همین دلیل لارنز لامر و همکارانش تصمیم گرفتند که تغییرات بافت عصبی هیپوکامپ را با افزایش سن بررسی کنند و به دنبال این بودند که آیا انزوای اجتماعی روی این تغییرات تأثیر میگذارد یا خیر. آنها همچنین در پی این بودند که ببینند آیا آتروفی نواحی خاصی از مغز مانند از دست دادن بافتهای مغزی، کاهش حجم و اندازه آنها و نشانههای بیماری آلزایمر با انزوای اجتماعی ارتباط دارد یا خیر.
فرضیه آنها این بود که انزوای اجتماعی در افراد با حجم کمتر هیپوکامپ، قشر مغزی نازکتر و عملکرد شناختی ضعیفتر ارتباط دارد.
لامر دانشجوی دکتری بیمارستان دانشگاه لایپزیک و مؤسسهی علوم شناختی و مغزی ماکس پلانک است. او در مصاحبهای در مورد این مقاله بیان کرده است که «تحقیقات در زمینهی داروهایی که با هدف پیشگیری از ایجاد دمانس انجام شدهاند هنوز نتایج بالینی سودمندی را در اختیار ما قرار ندادهاند و تنها توانسته است به صورت جزئی برخی علائم را کاهش دهند.
از این رو، اقدامات پیشگیرانهای که هدفشان ایجاد تأخیر در شروع بیماری است از اهمیت بسیار بالایی برخوردارند. همچنین شناسایی عوامل خطرساز در ایجاد این بیماری میتواند یک هدف امیدوارکننده برای درمان و پیشگیری باشد.
لامر و همکارانش در این مقاله، دادههای جمعآوری شده از ۱۰ هزار بزرگسال در مطالعهی LIFE-Adult که در بیمارستان لایپزیگ بود را مورد استفاده قرار دادند. افرادی که در این مطالعه شرکت کرده بودند بین ۴۰ تا ۷۹ سال داشتند و همگی ساکن لایپزیگ آلمان بودند. این دادهها بین سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۴ جمعآوری شدهاند و این بررسیها بین سالهای ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۰ انجام شده است.
محققان از دادههای ۱۳۳۵ نفر بالای ۵۰ سال که از نظر شناختی سالم بودند و در ابتدای مطالعه تصویربرداری مغزی انجام داده بودند استفاده کردند. از بین آنها ۹۱۲ نفر، ۶ سال بعد دوباره تصویربرداری مغزی را انجام دادند. میانگین سنی شرکتکنندهها در شروع مطالعه ۶۷ سال و در مرحلهی پیگیری ۷۳ بود.
برای انجام تحلیلهای بیشتر درباره نقش انزوای اجتماعی در آتروفی مغزی، محققان تعداد شرکتکنندگان را به ۱۹۹۲ نفر در ابتدای مطالعه افزایش دادند که تعداد ۱۴۰۹ نفر از آنها در مرحلهی پیگیری شرکت کردند. ۶۰ شرکتکنندگان نیز دارای فشار خون بودند.
شرکتکنندگان همچنین پرسشنامههایی دربارهی انزوای اجتماعی (مقیاس شبکهی اجتماعی لوبن)، استرس مزمن (مقیاس استرس مزمن تریر اینورتر زوم، the Trierer Inventar zum)، و عملکردهای شناختی (ارزیابی عملکردهای اجرایی، حافظه کاری، سرعت پردازش) را تکمیل کردند. ارزیابی شناختی در اوائل روز بین ساعت ۹ تا ۱۳ انجام شد.
نتایج نشان داد که شرکتکنندگانی که تنها زندگی نمیکنند، مزدوج هستند، کار میکنند، سن کمتری دارند و هیچ تاریخچهی مهاجرتی ندارند احساس انزوای اجتماعی کمتری دارند. شرکتکنندگانی که از لحاظ اجتماعی منزوی در ابتدای مطالعه منزوی بودند و انزوای اجتماعی آنهایی که ۶ سال بعد در مرحله پیگیری افزایش پیدا کرده بود حجم کمتری از هپیوکامپ داشتند. این افراد همچنین در ارزیابیهای شناختی عملکرد ضعیفتری داشند به ویژه در ارزیابی کارکردهای اجرایی.
لامر در یک کنفراس خبری اعلام کرد که اگر همهچیز ثابت بماند تفاوت بین داشتن و نداشتن سه یا چهار دوست و حمایت اجتماعی معادل با یک سال پیری بیشتر در هیپوکامپ است.
نتایج همچنین نشان داد که انزوای اجتماعی بیشتر با حافظهی ضعیفتر ارتباط دارد، اما کنترل کردن متغیرهای مزاحم این ارتباط از بین رفت. سرعت پردازش با انزوای اجتماعی ارتباط نداشت.
پژوهشگران همچنین هشت خوشته از سلولهای عصبی در مغز که با انزوای اجتماعی مرتبط بودند را شناسایی کردند. شرکتکنندگان منزوی بیشتر خوشههای نارکتری از سلولهای مغزی در قسمتهای پیشسینوسهای چپ، سینوسهای چپ، شکنج پیشمرکزی و شکنج سینگولیت خلفی در سمت چپ مغز و شکنج فوقمارژینال راست و سینوس راست داشتند. افزایش انزوای اجتماعی در طول زمان با کاهش ضخامت قشری در یک خوشه از منطقه شکنج پیشانی فوقانی راست مغز مرتبط بود.
به طور کلی این مطالعه نشاندهندهی نقش انزوای اجتماعی در پیری سریعتر و کاهش عملکرد شناختی در سالمندان است. این یافتهها همچنین نشان میدهد که تماس اجتماعی میتواند از بروز این فرایندهای مخرب جلوگیری کند و به حفظ ساختار و عملکرد مغز یاری رساند. بنابراین میتوان با هدف قرار دادن انزوای اجتماعی و افزایش آن به سلامتی مغز در دوران پیری کرد و از همه مهمتر میتوان اقدامات مناسبی برای پیشگیری از بیماریهایی مانند آلزایمر انجام داد.