به گزارش «تابناک» به نقل از روزنامه اعتماد، پرونده این قتلهای دردناک با تماس تلفنی یکی از همسایهها در شهر جدید پرند به جریان افتاد. او با پلیس تماس گرفت و گفت: مرد همسایه با بچههایش زندگی میکرد و چند روزی است که خبری از او نیست، ضمن اینکه از خانهاش بوی تعفن شدید میآید.
وقتی ماموران پلیس به همراه آتشنشانی به محل رفتند و در خانه مرد میانسال را شکستند با اجساد مرد جوان و فرزندانش روبهرو شدند. وضعیت جسدها نشان میداد چند روزی از مرگ آنها گذشته است. پلیس یک اسلحه شکاری هم در محل حادثه پیدا کرد و مشخص شد پدر خانواده بعد از قتل فرزندانش به زندگی خود پایان داده است.
با توجه به مدارکی که در خانه بود هویت مقتولان مشخص شد و پلیس با مادر بچهها تماس گرفت.
مینا، مادر بچهها، بعد از دیدن اجساد هویت آنها را تایید کرد و گفت: من و همسرم یک سال و نیم قبل از هم جدا شدیم. ما نزدیک به ۱۸ سال با هم زندگی کردیم اما تفاهم نداشتیم و در نهایت از هم جدا شدیم. سه فرزند داشتیم. شوهرم حاضر نشد بچهها را به من بدهد، حتی دخترمان رومینا را که در آن زمان یک سال و نیمه بود، از من جدا کرد. او بجز رومینا سینا پسرم را هم از من جدا کرد. فقط دختر بزرگم روشنک که بیش از ۱۵ سال داشت توانست حکم رشد بگیرد و خودش محل زندگیاش را انتخاب کند و خانه من را انتخاب کرد.
این زن ادامه داد: من به منصور، شوهر سابقم، گفتم حداقل اجازه بده بچهها پیش پدر و مادرت بمانند. تو سر کار میروی و بچهها در خانه اذیت میشوند اما قبول نکرد و بچهها را با خودش به پرند برد. بعد از آن من طبق حکمی که دادگاه داده بود بچهها را میدیدم.
این زن گفت: از اینکه چرا این اتفاق افتاده است خبر ندارم و خیلی شوکه هستم.
پلیس تحقیقات خود را کامل کرد اما با توجه به اینکه متهم اصلی پرونده خودکشی کرده و جان باخته بود امکان محاکمه او وجود نداشت. به این ترتیب اولیای دم رومینا و سینا و همچنین پدربزرگ بچهها درخواست پرداخت دیه از بیتالمال کردند.
در جلسه رسیدگی که در شعبه ۱۳ دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد مادر بچهها یک بار دیگر خواسته خود را مطرح کرد و جزئیاتی را توضیح داد. او گفت: من از انگیزه شوهرم اصلاً خبر ندارم اما در سالهایی که با او زندگی میکردم به خلقیاتش آشنا بودم. او بسیار بداخلاق بود و خیلی زود عصبانی میشد. او وضعیت روانی بههمریختهای داشت.
پدر منصور هم درباره اینکه آیا پسرش به لحاظ مالی در فشار بود، گفت: منصور تازه ۴۰ ساله شده بود. او کارمند بود و حقوق نسبتاً خوبی میگرفت. مبلغی هم در بانک پول داشت که سود آن را میگرفت. به لحاظ مالی در تنگنا نبود و اگر هم مشکلی داشت من حل میکردم. اصلاً نمیدانم چرا چنین کاری کرده است.
آنها همچنین تایید کردند که منصور اسلحه شکاری داشت.
با پایان جلسه، دادگاه قضات برای تعیین پرداخت دیه از بیتالمال وارد شور شدند.