احسان رستمیان- گفتگوی سرویس فرهنگی تابناک، با «پرواز همای»، هنرمند و خواننده صاحب سبک، در همان فضای باز کاخ نیاوران -محل برگزاری اپرای «شیدا»- انجام شد و همای این بار با نگاهی انتقادی به بزرگان و استادان موسیقی ایرانی، ساز سخن کرد؛ که به موضوعاتی مهم واقف هستند، اما به یک دلیل مهم تر، چیزی از آن نمی گویند.
در متن و فیلم گفت و گو که شامل گزارشی از اپرای شیدا نیز است، اظهارات این هنرمند و دلیل انتقادش از استادان بزرگ موسیقی ایرانی را درخواهید یافت.
اپرای شیدای همای، همچنان در نیاوران در جریان است.
***
*چرا اجرایی انتخاب کردهاید که هزینه بالایی دارد در صورتی که میتوانستید با هزینه کمتر و با چند نوازنده، مانند دیگر خوانندگان کنسرت اجرا کنید؟
کارهای بزرگ، هزینههای بزرگی دارد و ما هم برای اینکه بتوانیم تعداد اجراها را بالا ببریم و جذابیت تازهای برای مردم به وجود بیاوریم که وقتی به داخل سالن میآیند یک کار متفاوت ببینند، مستلزم هزینههای هنگفت است و این استایل اجرای اپرا در ایران یا وجود ندارد و یا به ندرت اجرا میشود، بنابراین هزینههای خیلی بالایی دارد ولی در عوض مردم بسیاری را به سالن میآورد و مخاطبین بیشتری را جذب میکند.
جذب کردن نیروهای جدید هنری و کسانی که در واقع آمدنشان به روی صحنه هم به آنها کمک میکند، هم به برای کار ما جذابیت جدیدی به وجود میآورد.
من هم میتوانستم فقط کنسرت اجرا کنم و با یک گروه هفت، هشت نفره این کار را بکنم اما خودم علاقه به ارائه کار هنری و از طرفی کمک کردن به بچههایی دارم که همه با عشق آنچنان روی صحنه میآیند و هم به من کمک میکنند و هم به آرمانهای خودشان نزدیکتر میشوند.
*چالشهای پیش روی هنرمندان موسیقی در عصر حاکمیت اینترنت و فضای مجازی را کدام ها می دانید؟
یک زمانی اول نوار کاست بود بعد تبدیل به سیدی شد و بعد از سی دی همه چیز دیگر آنلاین شد، امکان کپی کردن نوار کاست کم بود چون یک هزینهای داشت.
آنهایی کپی میکردند که هزینه پرداخت یک نوار مکسل یا سونی را داشتند و یا اگر نداشتند یک نوار عادی میگرفتند و آن را در آن ضبطهای دوتایی کپی میکردند، ولی باز باید برای کپی کردن هزینه میکردند، بنابراین بیشتر آدمها ترجیح میدادند نسخه اصلی کاست را بخرند.
سی دی که آمد، کپی کردن یک مقداری بیشتر شد، چون سی دی ارزانتر از نوار کاست بود. اما باز هم برای اینکه بتوانند سی دی را کپی کنند باید هزینه میکردند و کامپیوتر میداشتند.
از وقتی که فضای مجازی برای انتشار آهنگها فراهم شده، همه آهنگها از قرنها پیش تا الان به صورت رایگان در فضای مجازی موجود است و امروز شما یک آهنگی را منتشر میکنید یا در یک سایتی میگذارید، تعداد آدمهای بسیار کمی هستند که اخلاق و ارزش جایگاه هنرمند را حفظ میکنند و حاضر میشوند که بابت دانلود یک آهنگ هزینه کنند.
و متاسفانه همه به شدت علاقمند به کپی کردن آثار به شکل مجانی هستند.
* یعنی فضای مجازی با تمام مزایایش، اما در این بخش مساله ساز شده...
اینترنت یکی از بزرگترین چالشهایی است که هنرمندان با آن روبهرو هستند و دیگر برای تولید آهنگ یا آلبوم موسیقی خیلی رغبت ندارند. همه مجبورند به کنسرت گرایش پیدا کنند.
برای اینکه کسانی که میخواهند کارهایشان را بشنوند باید بیایند و در کنسرت به صورت زنده موسیقی و آواز را گوش کنند.
متاسفانه در کشورمان تعداد سالنهای استاندارد و مناسب بسیار کم است و بستر کافی برای اجرای کنسرت نداریم.
ما حتی از نظر تقویمی هم بستر مناسبی برای اجرای کنسرت نداریم، چرا که ۶ ماه از سال را به دلایل مناسبتی مانند ماه محرم، صفر، رمضان و ایام فاطمیه و تعطیلات دیگری که وجود دارد نمیتوانیم کنسرت برگزار کنیم.
غیر از تهران که آن هم فقط ۲ یا ۳ سالن با ظرفیت بیشتر از ۱۰۰۰ نفر را دارد در اکثر شهرستانها سالنهای مناسبی برای برگزاری کنسرت نداریم و این معضل بسیار بزرگی است و ایکاش مسئولان فرهنگی به فکر ساختن سالن و بسترهای برگزاری کنسرت باشند.
*چه عواملی محبوبیت ژانرهای موسیقی را تعیین میکنند؟
در این زمانه یک بخش از محبوبیت هنرمندان مستقیماً به رسانهها ربط دارد، این که آیا رسانهها از یک هنرمند خوششان بیاید یا نه، آیا آن آرتیست پیام باب میل آن رسانهها را به مردم انتقال میدهد یا در جناح آن رسانهها قرار میگیرد یا نه.
یکی از عوامل شهرت در جامعه این است که شما در تیم کدام گروه هستید، یک بخش دیگر به خود هنر و شان و شخصیت آرتیست ربط دارد که آن هم به راحتی با کمک رسانهها مورد بازی قرار میگیرد و یکباره رسانهها یک شخصیت سالم، درست، انسان و هنرمند مثل من یا هر کس دیگر را مثل آب خوردن در چشم مردم خراب میکنند. بنابراین میدانیم که بستر رسانه خیلی مهم است.
*در این میان نقش فناوری در اجرای زندگی زنده موسیقی را در چه می دانید؟
منظورتان از فناوری اگر تکنولوژیهای پیشرفته مانند نور،صدا، مپینگ و امکاناتی که در استیج به وجود میآورند است، دیگر کم کم باید در جامعه ما هم این اتفاق بیفتد، ولو اینکه گهگاه دیدهام که در کنسرتهای پاپ اتفاقات خیلی جذابی میفتد. و بچههای ایران همه خیلی ابتکار زیبایی برای روی صحنه دارند.
برای کارهای نمایشی مثل ما مپینگ و نورپردازی خیلی مهم است و این سیستم 3D مپینگ این روزها جلای خیلی زیبایی به تمام آثاری که روی صحنه است بخشیده است.
* حال همین موسیقی چه نقشی در جامعه و به خصوص در بین مردم میتواند داشته باشد؟
موسیقی در جامعه برای مردم مثل یک خوراک روح است و بخش مهمی از زندگی مردم در طول روز با شنیدن موسیقی میگذرد.
در جامعهای مثل جامعه ایران موسیقی برای مردم پناه است. مردم از بسیاری از مشکلاتی که با آن روبهرو هستند و خیلی از تفریحاتی که در ایران وجود ندارد به تنها جایی که پناه میبرند موسیقی و کنسرتها است. شنیدن صدای خوانندههای مورد علاقهشان و یا رفتن به سینما است.
دامنه تفریحات داخل ایران با بیرون از ایران خیلی متفاوت است و اینجا به دلایل متفاوت محدودیت زیاد تفریحی داریم، بنابراین موسیقی خیلی مورد توجه قرار میگیرد.
*وضعیت موسیقی ایران را در حال حاضر چطور میبینید؟ از نگاه شما در حال پیشرفت است یا پسرفت؟
همانطور که صنعت، تکنولوژی، صنعت سینما پیشرفت کرده است موسیقی هم به نوبه خودش پیشرفت کرده است و مسیر خوبی را طی میکند.
درست است که خیلیها علاقه دارند بگویند اساتید موسیقی ما همه از بین رفتهاند و دیگر کسی نیست و میخواهند وانمود کنند که سطح موسیقی ایران پایین آمده و از این طریق خودشان را همچنان استادان ثابت گذشته ایران بدانند و بعد از خودشان کسی را نبینند که خب این جزئی از فرهنگ ایران است، یعنی خیلی از استادان ما فقط میخواهند بگویند که بعد از ما دیگر کسی نیست، اگر هم کسی بیاید مورد تایید آنها نیست.
*یعنی واقعیت را نمی گویند؟
بله... من البته مخالف این داستان هستم. اتفاقا هم سطح آموزش در ایران خیلی پیشرفت کرده و هم همه موزیسینها تقریباً الان دیگر به صورت آکادمیک موسیقی را بلدند، همه دانشگاه یا خارج از کشور رفتهاند چه خوانندهها و چه نوازندهها. البته منظور من آنهایی است که در سطح خیلی حرفهای کار میکنند و موفقاند و در جامعه در حال فعالیتهای مستمر هستند.
کنسرتها با کیفیت بیشتر از گذشته اجرا میشوند .
ما در سازهای ایرانی هم نوازندههای بسیار زیاد و آموزشگاههای بسیار و همینطور مربیهای فارغ التحصیل موسیقی بسیار زیادی داریم که فعالیت میکنند و موسیقی را آموزش میدهتد.
در گذشته بیشتر از ۱۰ نوازنده مطرح تار در ایران نداشتیم، ولی الان بچههای ۱۴، ۱۵ سالِ وقتی تار میزنند آدم لذت میبرد و همینطور نوازندههای خانم خیلی زیادی داریم.
نوازندههای سازهای کلاسیک در ایران در گذشته خیلی کم بودند اما الان به وفور در ارکسترهای متفاوت ساز میزنند.
موسیقی کلاسیک در ایران خیلی خوب رشد کرده است.
*و در عرصه پاپ...
موسیقی پاپ هم در حال رشد است. در زمینه شعر، شاعران درجه یکی داریم که همچنان ترانههای خوب میگویند.
درست است که ترانههایی هم داریم که خیلی پیش پا افتادهاند یا مفاهیم روزمره دارند. اما ترانههای خوب هم همچنان زیاد است.
*یعنی موسیقی ما اُفت پیدا نکرده است؟ این تا حدود زیادی با باور رایج در میان استادان عرصه فرق دارد...
من مخالف آنهایی هستم که میگویند سطح موسیقی ایران پایین آمده است به خاطر اینکه دوست دارند خودشان را همچنان آخرین نسل موسیقی بدانند و این فرهنگ خوبی نیست.
ما در ساز نی نوازندههای بزرگی داریم، در ساز کمانچه نوازندههای خیلی بزرگی داریم، در سنتور، تار و سهتار نوازندههای خیلی بزرگی در نسل امروز داریم.
این یک چیز طبیعی در جامعه است، وقتی نسلی بیاید و اگر واقعاً آن نسل، نسل خوبی باشد نسلهای بعد به خاطر اثر اینها قطعاً نسلهای موفقی خواهند بود.
درست است که یک سایتهایی آمدهاند و سوژهشان این شده است که از طریق بدگویی و مسخره کردن هنرمندان برای خودشان فالوورهای جمع کنند و بگویند ما هم هستیم بنابراین هنرمندان را زیر سوال میبرند اما اعتقاد من نیست.
*شما فکر میکنید وضعیت مناسبی حاکم است، باز هم از استدلال هایتان برایمان بفرمایید؟
اعتقادم این است که وقتی در ایران، مخصوصاً این خوانندههای سنتی، پروژههای بزرگی مثل پروژههای ما را روی صحنه چندصد شب اجرا میکنند، وقتی پروژه رستم و سهراب ۴۰ شب اجرا میشود یا پروژه شیدا و یا پروژه ۳۰۰ به مدت ۴۰ شب اجرا میشوند و هر سال این تکرار میشود، وقتی آقای قربانی ماهها اجرا میرود، این یعنی که موسیقی تکامل پیدا کرده و موسیقی فضای اجتماعی و فضای بیزینسی خودش را یافته است.
از طرفی در ایران هم سرمایه گذاری روی هنرمندان و موسیقی مثل اروپا در حال شکل گیری است و بستر خوبی به وجود آمده است.
*با چنین نگاهی آینده موسیقی ایران را چگونه میبینید؟
من آینده موسیقی ایران را خیلی روشن میبینم و قطعاً نسلهای بعد از ما هم از ما خیلی بهتر خواهند بود.