احسان رستمیان- کاظم هژیر آزاد از هنرمندان با سابقه سینما و تلویزیون و البته شبکه نمایش خانگی است که بعد از درگذشت فرزندشان و به خاطر بیماری پارکینسون که بعد از این اتفاق، همسرشان(رویا امامی- بازیگر)، را درگیر کرد، فرصتی برای سینما رفتن پیدا نکرده است. او باید از همسرش مراقبت کند. با این حال بزرگوارانه دعوت تابناک را پذیرفتند و مهمان سرویس فرهنگی این رسانه شدند. کاظم هژیرآزاد درباره فعالیتهای اخیر خود، بزرگترین دستاورد حرفهایاش و چالشهای پیش روی بازیگران صحبت میکند.
راجع به فعالیتهای این روزهایتان بفرمایید؟
در حال حاضر بیشتر کار تلویزیونی انجام میدهم، حالا چه در شبکه خانگی، چه در شبکههای به اصطلاح ۱ و ۲ و ۳ تلویزیون و بیشتر روزیام را از اینجا به دست میآورم. همینطور بازنشسته صندوق خدمات به اصطلاح هنری هستم.
یعنی سرکار فیلم یا سریال جدیدی هستید؟
بله؛ «رویای نیمه شب» سریالی است به تهیه کنندگی سعید سعدی و کارگردانی حسن آخوندپور است. هفت ماه است مشغول کاریم و چند روز دیگر تمام میشود. یکی دو کار دیگر به من پیشنهاد شده که بعد از این کار انجام میدهم.
بزرگترین دستاورد یا نقطه عطف شما در حرفهتان چه بوده؟
من نقطه عطف خاصی نداشتهام وگرنه سوپر استار میشدم. از سال ۱۳۴۹ وارد عرصه نمایش شدم و کارم را با تئاتر شروع کردم. آن موقع که شروع کردم، دوره بهروز وثوقی، فردین و منوچهر وثوق و... بود. اصلا ما راهی برای ورود به سینما نداشتیم، حتی جمشید آریا هم جایی در سینما نداشت. باید سیاهی لشگر بازی میکرد. من برای خودم نقطه عطفی در زندگیام نمیبینم چون ریگ ته جوبم.
یعنی هنوز آن اتفاق خاص در زندگی هنریتان نیفتاده؟
از همان اول هم به اصطلاح نقش دو و سه و مکمل بازی میکردم و هنوزم که هنوز است در این سن و سال دارم همان به اصطلاح نقش ۲ و ۳ مکمل بازی میکنم. هنوز آن اتفاقی که مثلاً فرض کنید برای ایکس و ایگرگ افتاده برای من نیفتاده است. سینمای ما در واقع خاصیتش این است که چون عمدتا صنعت است، پول در درجه اول اهمیت قرار دارد و باید پول برگردد.
مثل داستان نقش شما در سریال دندان طلا؟!
من در تئاتر نقش «دندون طلا» را بازی میکردم که فرید سجادی حسینی در ورسیون دومش(سری دوم) کارگردان بود که البته سر کارگردانی هم داوود میرباقری بود اما وقتی کار به اصطلاح به نمایش خانگی رسید، نقش «دندون طلا» را مهدی فخیمزاده بازی کرد. دلیلش هم معلوم بود. من هم هیچوقت سوال نکردم چرا من نه؟ من که در تئاتر بد بازی نکردم و چرا نقش من را به فخیمزاده دادید و نقش پاسبان را به من دادید، من میدانم چرا...
آن موقع که من شروع کردم، دوره بهروز وثوقی، فردین و منوچهر وثوق و... بود. اصلا ما راهی برای ورود به سینما نداشتیم، حتی آقای جمشید آریا هم جایی در سینما نداشت. باید سیاهی لشگر بازی میکرد
چرا...
برای اینکه آقای میرباقری فکر میکرد فخیمزاده پرفروش خواهد بود و من اگر آن را بازی کنم فروش نخواهد کرد.
مسائلی از این دست در جامعه هنری ما مانند تئاتر، تلویزیون و سینمای ما وجود دارد که به شما اجازه نمیدهد نقطه عطف برای خیلیها چیزها به وجود بیاید.
از کارهایی که تاکنون کردهاید راضی هستید؟
من از خدا راضی هستم و از کارهایی که میکنم هم راضیام. تا به حال زندگیام چرخیده و سعی میکنم در حد توانم کارهایم را درست انجام بدهم اگر توانش را در سن ۷۴ سالگی داشته باشم.
برای سوپراستار شدن چه ویژگیای باید داشت؟
این را من تعیین نمیکنم، تهیه کننده و کارگردان و شرایط اقتصادی تعیین میکنند. وقتی که نقش اول را به آقای ایکس که فکر میکنند پرفروش است میدهند چرا باید به من بدهند؟ به ندرت پیش میآید کارگردانی ریسک کند و به یک آدم به اصطلاح کمتر شناخته شده نقش اول را محول کند و تازه اگر آن کار بفروشد و مورد توجه قرار بگیرد آن وقت این اتفاق برای من هم خواهد افتاد ولی تا زمانیکه قضیه کسب و منفعت است همه دنبال آن کسی میگردند که در فیلمهای قبلیاش فروخته است.
در سریال پر طرفدار و مطرح زخم کاری خوب دیده شد...
در سریال زخمکاری ۱ در نقش درجه ۲ یا ۳ کار بودم. به اعتبار نقش درجه اول و دوم سریال، مانند جواد عزتی، خانم آزادیور و دوستان دیگر که اعتبار بالاتری دارند من هم دیده شدم و همین دیده شدن باعث شد چند کار جدید به من پیشنهاد شود و احتمال میدهم به خاطر دیده شدن در زخم کاری بوده است.
یعنی اینقدر موثر بود؟
من قبل از آن در سریال ایلدا در شبکه ۲ نقش اول بازی کردم و نقش بسیار سختی هم بود. یکسال در لرستان در خرم آباد کار کردیم ولی آنطور که باید و شاید مورد توجه قرار نگرفت.
به نظر شما سریال زخم کاری بهخاطر پخش در شبکه نمایش خانگی مورد توجه قرار گرفت؟
یک دلیلش این است و دلیل دیگر آن قصه خوب است. قصه زخم کاری یک قصه نو بود، خیلی هیجانانگیز و متفاوت بود نسبت به کارهای به اصطلاح جنایی، پلیسی و مورد توجه قرار گرفت.
یعنی همان نقطه عطف؟
الان که فکر میکنم به نظرم «نقطه عطف» من انتخاب شدن برای زخمکاری توسط کیومرث مرادی است.
چرا؟
چون من سال ۷۰ در یک نمایشی به کارگردانی آقای قطبالدین صادقی به نام هملت نقش هوراشیو را بازی کرده بودم و کیومرث مرادی بازی من را دیده بود و به یاد داشت و بعد از ۳۰ سال باعث همکاریمان شد و من در زخم کاری بازی کردم.
به نظرتان کیفیت آثار تولید شده در شبکه نمایش خانگی بهتر از تلویزیون است؟
جمعیت ما نسل جوانی شده است. ما وقتی که انقلاب شد ۳۶ میلیون نفر بودیم و الان ۸۵ میلیون نفریم. میشود گفت نسل جوان ما با جهان خیلی ارتباط دارد و دنیا را از جهان بیرونی به غیر از ایران میبیند.
یعنی چه؟
الان دیگر با وجود اینترنت، تلویزیون و ماهواره، سلیقههای جوانان تغییر کرده است. این نوع مدیوم مدرن سلیقهها را هم تغییر میدهد و الان جوانها به راحتی میتوانند فیلمهای خارجی را بهتر و راحتتر از فیلمهای ایرانی پیدا کنند و ببینند و همین باعث پیشرفت و تغییر سلیقه میشود. وقتی که کارگردان ها این فیلم و سریال ها را میبینند، یاد میگیرند، بازیگران هم همینطور. تماشاچی هم میتواند تشخیص بدهد که کدام کار خوب است و کدام کار بد. وقتی شبکه تلویزیون خودمان را میبیند و با شبکه خانگی مقایسه میکند تشخیص میدهد که آن به طبعش نزدیکتر است و آن را انتخاب میکند.
بدترین چالشی که در دوران حرفهایتان داشتهاید چه بوده؟
من را به یاد دورهای میاندازید که کم کار بودم و جنگ بود. دوران جنگ بود اصلاً فعالیتها در دوران جنگ کمی متوقف شده بود یا بسیار کم رونق و کمرنگ بود در نتیجه برای افرادی مثل من که بعد از انقلاب وارد تلویزیون شده بودند، مدتی بیکاری در پی داشت؛ ناگزیر به هر جایی چنگ میزدم و تازه هم خودم را بازخرید کرده بودم که بتوانم فقط از راه هنر نان بخورم. تقریبا مدت ۲ سال پیشنهادی نداشتم و به رادیو رفتم و در آنجا با سختی مشغول کار شدم، حتی کار به جایی کشید که میخواستم کتابهایم را برای امرار معاش بفروشم چون آن موقع زن و ۲ بچه داشتم.
از درآمد بازیگری راضی هستید؟
همین که زندگیام از این راه میگذرد رضایت دارم، مهم زندگی است که باید بگذرد.
سخت میگذرد؟
نه الحمدالله خوب میگذرد.
بهترین بازیگران جوان امروز به نظر شما چه کسانی هستند، یعنی اصلاً به نظر شما کیفیت بازیگری افت کرده یا بالاتر رفته است؟
وقتی آقای رضا عطاران را برای کاری دعوت میکنند، اول از همه به فروش فکر میکنند چپن مثلا رضا عطاران در آن مدل کار فروش خوبی داشته است
کیفیت بازیگری خیلی رشد کرده است؛ خیلی! و جوانها هم ماشالله خیلی خوبند. ما بازیگر جوان به اصطلاح بد نداریم.
اینها را از سر تعارف میگویید؟
نه با کسی تعارفی ندارم؛ فیلمهایشان را که میبینم هیچ چیزی کمتر از بازیگران خارجی ندارند.
نظرتان در مورد بازیگرانی که از این فیلم به آن فیلم میروند و بازیهای تکراری میکنند، چیست؟
این بستگی به عرضه و تقاضا دارد. عرضه و تقاضا وقتی که برای یک شخصی زیاد میشود، مراجعه به آن شخص هم بیشتر میشود. ممکن است که علت آن فیلمنامه، کارگردان و یا شرایط باشد.
یعنی کارگردان از بازیگر میخواهد که به همان مدلی که در فیلم قبلیاش بازی کرده، اینجا هم بازی کند؟
من نمیدانم کارگردان چه میخواهد. فیلم در درجه اول تجارت است بعد هنر.
نباید برعکس میبود؟
این که باید چگونه باشد مبحث دیگری است اما من چیزی که در دنیا میبینم همین است. البته کشورهایی هم داریم که کارگردانهایش اینجوری فکر میکنند اما سینما به معنی اخص کلمه در دنیا یک صنعت است که هنر هم دارد.
هنر هم در حال تقاضایی شدن است که مثلا وقتی از آقای ایکس و ایگرگ برای بازی در یک فیلم دعوت میشود، عمدتاً برای فروش است. به عنوان مثال وقتی آقای رضا عطاران را برای کاری دعوت میکنند، اول از همه به فروش فکر میکنند، چون مثلا رضا عطاران در آن مدل کار فروش خوبی داشته است.
شما از شرایط امروز فیلمهای سینما راضی هستید؟
متاسفانه مدتیاست که نمیتوانم سینما بروم و فیلم ببینم.
چرا؟
به دلیل مراقبت از همسرم (زویا امامی، بازیگر) که پس از از دست دادن پسرمان، به بیماری پارکینسون مبتلا شده است، تنهایی را نمیتواند تحمل کند و ترس از محیط دارد و دچار توهم میشود. حتی خیلی وقتها که به اکران خصوصی همکاران و یا دیدن تئاتر هم دعوت میشوم نمیتوانم بروم.
نسخه آنلاین را هم نمیبینید؟
بله میبینم.
قبول دارید که اکثر فیلمهای کمدی حال حاضر از نداشتن داستان و همچنین کیفیت پایین برخورداند؟
عرض کردم که سینما ابتدا تجارت است. فیلمسازها هم به دنبال کسب پول هستند. تهیه کننده میخواهد پولی که خرج کرده را با سود برگرداند.
به نظرتان این موضوع آثار ضعیف را توجیه میکند؟
شما به مغازه ها که تشریف میبرید، هر چقدر ویترین شلوغتر باشد، بیشتر رغبت به خرید پیدا میکنید چه بسا ممکن است حتی به آن جنس نیازی نداشته باشید، بحث عرضه و تقاضا است و نمیشود ایراد گرفت. در تمام دنیا همین شده است، سینمای هندوستان، هنگ کنگ و هالیوود را هم اگر ببینید متوجه میشوید که از هزاران فیلمی که تولید میکنند، همه در سطح جهانی نیستند و تعداد زیادی از فیلمهایشان سطح پایین است. اینکه ما بخواهیم جامعه همه یکجور فکر کنند و مانند همدیگر باشند اصلا شدنی نیست.