حضور میهمانی همچون دکتر «حشمت الله قنبری در «تابناک» فضا را مهیا میکند تا درباره موضوعات مختلف، از این استاد دانشگاه و سخنران معروف سوال مطرح کنیم و پاسخها و دغدغههای او را بشنویم. اتفاقا فضای مصاحبه ما نیز با او به همین سمت سوق پیدا کرد. با «حشمت الله قنبری» که بیشتر در قالب تلویزیون دیده شده و کمتر در رسانه ها به گفتوگو پرداخته است موضوعات متعدد و البته نهایتاً مرتبط را مطرح کردیم و ثمره اش شد گفت و گویی که پیش روی شماست. در این مجال احتمال زیادی دارد که شما هم به نگاه های خاص و جدید وی از عمده موضوعات مطرح شده برسید.
مشروح گفتوگوی «تابناک» با دکتر حشمتالله قنبری را در ادامه بخوانید:
* از جمله موضوعاتی که درباره نسلهای جدید مطرح میشود این است که فهم و درک جوانان امروزی از دین و مذهب با ما فرق دارد. به عباراتی این نسل جدید به ظواهر دینی خیلی پایبند نیستند. به نظر شما سیستم آموزشی ما مثل مدرسه و دانشگاه ضعیف عمل کرده؟ یا نتوانستهایم الگویی مناسب برای این نسل ارائه بدهیم؟
این ادراکات و عبارتها همه عناوین و اتهاماتى است که ما به این نسل وارد مىكنيم. چرا از این زاویه نگاه نکنیم که نسل نو و جوانان خلاق و با هوش امروز ايران نگاهشان به دین نسبت به ما دقیقتر است. دوست دارند دین را با دقت و ذکاوت بیشتری بفهمند. دوست دارند تتبع بیشتری نسبت به مفاهيم عميق دينى داشته باشند.
* یعنی از نسل جدید چه انتطاری باید داشته باشیم؟
اینکه ما انتظار داشته باشيم ادراكات درست و غلط خود را به نام دين به خورد آنها بدهيم با روح مواج و نگاه پژوهشگر آنها سازگار نيست. ما میخواهیم آنها مثل ما باشند، نه مثل دین. نسل ما، حالا با یک فاصله کمتری و نسل شما، در یک شرایط و در یک مقطعی زندگی میکردیم که در مجموع شرايط ما در ابعاد مختلف با نسل امروز متفاوت بود و حق اينست كه این نسل حتماً باید از ما متفاوت باشد.
* به نظر شما وجه تمایز نسلها کجاست؟
نسل امروز اگر متمايز و ممتازتر از نسل ما نباشد، نسل مرده است. به نوعی نسل انقلاب عاقل و متتبع و جستجوگر است. اهل استدلال و احتجاج علمى و عقلى است. مستحضريد كه اعجاز انبياء هم دو نوع بود؛ برخى معجزات از جنس اعجاز فعلی و برخى اعجاز قولی بود. اعجاز فعلى براى پوستكلفتها و بخش سخت جوامع بود، كسانى كه با مرده و زنده كردن مسيح به او ايمان مىآوردند. يا به حضرت موسى با يد بيضاء و عصايى كه به اژدها تبديل مىشد اظهار ايمان مىكردند. این يعنى اینکه در آن دوره مرده و زنده كردن یا مار شدن عصا سند رسالت تلقى مىشد.
* یعنی نگرش و ایمان آنها متفاوت بوده؟
نمیخواهم به اين نگاه و نگرش ايراد بگيرم اما اين جنس از ايمان به پيامبران استحكام ويژهاى پيدا نمىكرد اما ايمان شخصيتهايى مانند سلمان به اعتبار آيات كريمه قرآن و شخصيت والاى رسول خدا (ص) بود. قرآنى كه معجزه قولى بود و به همين علت هيچگاه ايمان سلمان دچار تزلزل نشد.
* میشود آنها را با نسل اول انقلاب و نسلی که زمان حضرت امام(ره) ایجاد شد مقایسه کنیم؟
نسلی که انقلاب اسلامی امام(ره) بهوجود آورد یک نسل نرمافزاری، قدرتمند، خلاق، مواج و توفنده بود. يكى از آثار اعجازى انقلاب اسلامی اين است که شما با ۳۰ سال، ۳۵ سال یا ۴۰ سال تجربه در مقابل منطق و مسائل فنى و پيچيده اين نسل قدرتمند کم مىآورید.
چراکم میآوریم؟ چون باهوش است. چون متتبع است. ما قبل از این دنبال این بودیم که کجا یک فرد نابینا شفا پیدا کرد؟ یا کجا چه اتفاقی افتاده؟ کجا چه مذهبی بود.
جوان امروز سوال میکند آیا دین برای حکومت نسخه دارد یا نه؟
این موارد نمايانگر عقل و خرد فاخر است. بسيارى از انديشمندان عصر ما با این مسائلی که يك جوان ۱۳ساله میفهمد، درگير نبودند. اگر بودند برای سوالات و ابهامات و گرههاى ذهنى جوانان امروز پاسخ تهیه میکردند.
نسل جدید تابع اعجاز قولی است. نمیشود هر چیزی را به هر قیمتی به آنها تحميل کرد. اين نسل اهل توجیهپذیری نیست. بايد مسائل، حقايق، مشكلات و راههاى برونرفت از مشكلات را به درستى بفهمد. نسل امروز و انشاالله نسلهاى آينده ايران تبیین را میپسندد. تبیین یعنی نشان دادن حقیقت به همان گونهای که هست. توجیه یعنی نشان دادن چیزی که باب طبع ما است ولو اينكه منطبق با هیچ حقیقتی نباشد. توجيه يعنى خوب نشان دادن یک بد به هر قیمتی...
به نظرم هیچوقت نه تنها تامین نظر نمیشود، بلكه شائبه و شبهات را زیاد هم میکند. تبيين امر مهمى است و حد و مرز معين و روشنى با توجيه دارد. از همان سالهاى آغازين انقلاب موضوع تشريح دستاوردهاى انقلاب مطرح بود كه بالاخره اين انقلاب اسلامى چه دستاوردهايى دارد؟
* پاسخ را کجا باید پیدا کنند؟
براى تشريح دستاوردهای انقلاب اسلامی در مناسبتهاى مختلف بخصوص دهه فجر مقامات كشور و وزراء و ساير سطوح در رسانه ملى و ساير وسايل ارتباط جمعی حاضر مىشدند و گزارش عملكرد دستگاه مطبوع خود را ارائه مىكردند و مىگفتند اينقدر جاده ساختهایم، صنعت ايجاد كردیمیا به کجاها برقرسانى كرديم و امثال اينها را به عنوان دستاورد انقلاب مطرح مىکردند.
دستگاهها بیشتر گزارش کار میدادند تا عملکرد و دستاورد نشان دهند
اينها دستاوردهای انقلاب نبود که ارائه میکردند، بلکه گزارش كار و تلاش دستگاهها بود. هيچوقت هم معلوم نشد قیمت تمام شده جادهای چقدر بود یا بايد چقدر مىبود؟ یا چه زمانى ساخته شد يا بايد ساخته مىشد؟ نسل امروز با انديشه خلاق محاسبه مىكند. نسل امروز مقایسه میکند. نسل امروز میبیند در بقيه كشورهاى دنيا كه حتی انقلاب هم نكردهاند همين كارها را با كيفيت مناسبتر و قيمت كمتر به سرانجام مىرسانند. نسل امروز محاسبه میکند آیا خودرویی که در داخل ساخته شده ارزشمند، فاخر، به قیمت، به دردبخور و امن ساخته شده؟ یا نا ايمن و بدون هيچ ارزش فنى و قاتل آدمها ساخته مىشود! اينها را نسل جدید میبیند که دچار احساس ناراستی و اعوجاج میشود.
مساله این است که این نسل عاقلانه به قضاوت نشسته و میخواهد خودش آینده را بسازد. باید باور كنيم جوان امروز به آينده كشور اميدوار است. جمعيتى كه مايوس باشد و امید نداشته باشد سوال و طرح مساله نمیکند. اوقات تلخی و گلایه نمیکند. گلایه برای جایی است که امید وجود دارد. ما باید این ظرفیتها را بشناسیم. آیا اینهايى كه گفته شد دستاورد انقلاب است؟ نخیر اینها ارائه بیلان عملکرد مسئولان کشور است. هیچوقت هم نقد درستی نمیشود که اينها دستاورد انقلاب نیست. دستاورد انقلاب آن چیزی است که مردم در جريان انقلاب اسلامى مطالبه میکردند. یعنی استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی...
* یکی از پرسشهای مهم جوان امروز هم همین است که آیا انقلاب به ملت ايران استقلال داده؟
یک پسربچه یا دختر بچه در ایران دیدهاید نسبت به استقلال ایران تردید داشته باشد؟ تا به حال كسى پرسيده چرا به فلانجا وابستهاید؟ اگه شبهه كوچكى هم به وجود آمده، نسل ما برای آنها به وجود آورده است.
قدرت فهم نسل امروز عمیقتر از نسل ما شدهاست. شما باید باور کنید این نسل فاخر آينده ما هستند. اگر باورش کردید منطبق با آن نسل باید برایش تولید کنید یا کمک کنید خودش تولید کند اما میخواهیم مثل ما بشوند. میگوید انقلاب برای ما جمهوری اسلامی را به ارمغان آورده؟ انقلاب رژیم سلطنتی را منقرض کرده و یک نظامی پديد آورده به نام جمهوری اسلامی. از همان ماههای اول یا هفتههای اول هم همهپرسی گذاشته و همه اختیارات کشور در اختیار مردم قرار گرفته است. همه چیز به معنای خاص کلمه در اختیار مردم قرار گرفت. قانون اساسی را چه کسی تدوین کرد؟ نمایندگان مردم. مجلس خبرگان را چه کسی انتخاب میکند؟ مردم.
* در اینکه انقلاب اسلامی اختیار کشور را به دست مردم داد، کسی ایراد دارد؟ ایرادی گرفته؟
اگر اشتباه یا ايرادى هم به وجود آمده در انتخابهايى بوده كه خود ما كردهايم. يك وقتى با جديت و قاطعيت گفتيم فلان چيز حق مسلم ماست اما كسى را انتخاب كرديم كه معتقد بود حق مسلم ما نيست و آثار آن انتخاب را لاجرم ديديم. ما عملکرد دستگاهها را نمىتوانيم به عنوان دستاورد انقلاب به خورد جوانان بدهيم. اگر میخواهید بیلان عملکرد کار انقلابى و انقلابيون را بدهید در صنایع نظامى، هوافضا، فناوریهاى نوين، دانش هستهاى، سلولهاى بنيادين و امثال اينها ورود كنيد تا معلوم شود جایگاه ما کجاست...
* شما مورد خطاب این سوالها قرار گرفتهاید؟
بله. اين قبيل سوالها همیشه مطرح مىشود. این موج در کشور وجود دارد و من این موج را سازنده میدانم. من این قبيل سوالات و ابهامات را بیدینی نمیدانم. جوان شايسته ما نگاه میکند و وقتی میبیند موشک ماهوارهبر قائم بالا میرود و از جو زمين عبور مىكند غرق در شعف میشود. خب اين كارها را چه كسانى انجام دادهاند؟ مگر به صورت پیمانکاری به جایی سپردهایم؟ همین جوانهای مملکت انجام میدهند. هیچکس هم به این كارها اعتراض نمیکند.
جوانان بیدین نیستند، ما در ایجاد جذابیت ناموفق بودهایم
برای اینکه نگاه جوان امروز عاقلانه است و باید به عقلشان احترام گذاشت اما همان جوان وقتی مىبيند در کشور با همه ادعاها نمىتوانند قیمت دو کیلو ماست را در دو مغازه ثابت نگه دارند، خب اوقاتشان تلخ مىشود و ايراد میگیرند. این از بیدینی جوان امروز است؟ خیر... ما میگوییم الا و بلا باید به مسجد بروند اما هيچ زمينه و جذابيتى را به وجود نمىآوريم. اینها مناسک دین است.
* معتقدید باید برای این نسل جاذبه ایجاد کرد؟!
جوانی که در مملکت اسلامی به دنیا آمده و هر روز سه مرتبه صدای اذان میشنود و با مفاهیم دینی آشنایی دارد، افق انديشهاى او بالاست. او دنبال این است که دین برای هدایت بشر چه نسخهای دارد؟ شما میگویيد چون مرتب به مسجد نمیرود آدم متدینی نیست؟ آیا شما او را به مجلس خود راه دادهاید؟ زمینههای لازم برای ورود مسجد منطبق با روحیات او را فراهم کردهاید؟ آیا روابط پدر و مادر در خانه یک رابطه اخلاقی منسجم قابل دفاعی است که این جوان با آنها ارتباط برقرار كند؟ توجه داشته باشيد برای اداره کردن خانه، دین لازم نیست، پدر و مادر باید اخلاق داشته باشند، باید تربیت داشته باشند، تربیت را که از بچه بگیرید اصلاً انسان نمیشود چه برسد به اینکه انسان متدینى شود.
* وقتی جوان امروز درباره نحوه اداره كشور و جامعه از ما سوال میکند. چه جوابی باید داد؟
من از شما سوال مىكنم براى رسيدن به پاسخ حكيمانه چقدر مطالعه و تحقیق شده؟ تقريباً هيچ. اين زبان حال تقريبا همه ماست. بعد از انقلاب اسلامى نسل فاخر به وجود آمد. ما در دوران بعد از انقلاب به اندازه تمام تاریخ ایران دانشگاه ساختهایم و دانشجو تربیت کردهایم. همه اينها قبول اما بچههای امروز یا دانشجوى امروز غیر از دانشجوهای دیروز هستند. نباید به نوعی با اینها رفتار کنیم که گمان کنند دین ندارند، گمان کنند دین مانع رشد و بالندگى آنهاست.
مشکل امروز جوانان ایران دین نیست. مشکل این است که نگاه برخى همسن و سالهای ما به آنها مبتنی بر نگاه دینی نیست. سلمان فارسی یکی از شخصیتهاى مهم تاریخ ماست. یک شخصیت فاخر است. در فقه و معارف ادیان مختلف تبحر دارد. یعنی صاحب اجتهاد است. زمانی که با پیامبر اسلام(ص) مواجه شد، پیرمردی دانشمند بود. او به رسول خدا(ص) نگفت معجزه کن یا سنگ را به سخن درآور یا شقالقمر كن. او سند رسالت خواست. رسول خدا(ص) آيات كريمه قرآن را متناسب با علم و دانش او تلاوت كرد و سلمان اسلام آورد. اغلب جوانان امروز كشور ما جمعیت سلمانی هستند، متدين هستند اما كنجكاو و پىجوى حقيقت هم هستند. هيچكس حق ندارد به آنها انگ بزند. ما با جوانان امروز گیر و گور اخلاقی داریم. فضای مساجد امروز قابلیت تعامل با جوانان را ندارد. این واقعیت را باید بپذیریم.
* با توجه به تغییر نسل، لزوم تغییر اساسی در نگاه به جوان امروزی هم احساس میشود؟
تا مادامي كه من و شما همديگر را نپسنديم، وجه مشترك مناسب نداشته باشيم، نتوانيم همديگر را بفهميم، حوصله يكديگر را نداشته باشيم، نمىتوانيم با هم بنشينيم. ما باید این نگاه را عوض کنیم. ما حق نداریم به بچهها بگوییم دین ندارند. بچههایی که در کشور امام زمان(عج) به دنیا آمدهاند و هر کسی که در این کشور زندگی میکند تحت ولایت جمهوری اسلامی است. از امیرالمومنین(ع) شنیدهایم آنگاه که خبردار شدند به ظلم، خلخال از پای دختر یهودی درآوردند، فرمودند: «اگر حاکم اسلامی از این غصه دق کند و بمیرد ملامت ندارد» چرا؟ چون آن زن در سايه حکومت اسلامی علی(ع) محترم است ولو اینکه یهودی باشد. ما نباید این حلقه وسيع و نورانى را تنگ كنيم.
نباید تخلف یک وزیر را با نام دین و انقلاب تطهیر کنیم
ما باید اشتباهات خود را جبران کنیم. ما نقص و عیبهای دستگاههای دیوانی را نبايد به نام دين و انقلاب تطهیر کنیم. اگر وزیری تخلف کرده باید با او برخورد شود. وزیر ما که از ساحت دین و از مدینه پیامبر بیرون نیامده است، حاصل تربیت همین جامعه است و امکان دارد اشتباه کند. اگر صاحب منصبى خوب بود او را الگو کنند و اگر بد بود تنبیه کنند. پس هر کس در ایران زندگی میکند و در ذیل حکومت ولایتفقیه زندگی میکند حزباللهی است و باید احترام داشته باشد، مگر اينكه عكس آن ثابت شود.
* ظرفیتهای مختلفی برای گسترش نگاه شما مانند دانشگاهها، مدارس مذهبی، صداوسیما، مساجد، منبرها و ... وجود دارد. آیا با آنها همکاری داشتهاید؟
نخير. رابطه مدون و برنامهدارى در این موارد به علتهاى مختلف قابل برقرار شدن نيست. من معتقدم کل جمهوری اسلامی مدرسه مذهبی است. اینکه شما بگویید برویم مدرسه مذهبی درس بخوانیم اشتباه است. مگر بقیه مدارس كشور خارج از قوانين و قواعد جمهوری اسلامی اداره مىشود؟ ما در مملکت اسلامی زندگی میکنیم. زمان شاه نیست که بگوییم مقامات و رؤساى اصلى كشور از اسلام خارج شدهاند و براى نجات فرزندانمان مراكز تربيت دينى درست كنيم. حکومت دست ما است و همه كشور بايد مدرسه دينى و بالنده و علم افزا باشند. اگر در حوزههاى تعليم و تربيت و تبليغات و فرهنگ عمومى چرخ حركتيمان میلنگد، باید برویم لنگى آن را برطرف کنیم.
* هنوز با صداوسیما در رفت و آمد هستید؟ از خط قرمزها رد نشدهاید؟
منظورتان از خط قرمز را متوجه نشدم چراکه اصولا خط قرمزهای نظام و کشور معلوم و معین است و رؤسای دستگاهها در مقامی نیستند که با سلیقه خودشان خط قرمز تعیین کنند. بنده سالیان طولانی با صدا و سیما با هدف انجام وظیفه در نشر معارف دینی و ضرورتهای سیاسی و اجتماعی و در موارد مقتضی مراوده داشتم و دو - سه سالی است که مانند سابق رفت و آمد ندارم. بود و نبود بنده در تلویزیون مهم نیست. به اندازه کافی به مردم و تلویزیون زحمت دادهام. حالا باید جوانترها بیایند. بالاخره مردم باید چهره جدید ببینند. نباید ۳۰ سال تلویزیون را که روشن میکنند قنبری را ببینند.
صداوسیما باید دانشگاهی در تراز انقلاب اسلامی باشد
واقعا من در هیچ دورهای دنبال این نبودم که خودم را با استانداردهای صداوسیما هماهنگ کنم. مقامات عالی صداوسیما حتی یکبار هم در رابطه با سخنان و نظرات بنده اظهارنظری نکردهاند. البته معتقدم صداوسیما باید دانشگاهی جامع در تراز انقلاب اسلامی باشد و ممکن است اینگونه نباشد. باید صداوسیمای جمهوری اسلامی را ساخت و رونمایی کرد.
یکی از کارهایی که در صداوسیما باید انجام شود این است که پیوسته از حوزههای مختلف خود ارزیابی داشته باشند. به نظرم رئیس صداوسیما باید از برجستهترین معماران فرهنگی کشور باشد. به نظرم صداوسیما میتواند رشیدتر و صمیمانهتر عمل کند.
* چطور؟!
در بدنه کارشناسی صداوسیما ظرفیتهای بزرگی وجود داشته و دارد که باید به کار گرفته شده و با شرح صدر و شناخت دقیق از شرایط کشور، ظرفیتهای فراوان انسانی آحاد مردم را مخاطب خود بداند. صداوسیما متعلق به آحاد ملت ایران و حتی مستضعفان و آزادگان جهان است. منش صداوسیما باید از قلب بزرگ و شرح صدر و جذب حداکثری حضرت آقا آبیاری شود.
نگاه نحلهای خطر بزرگی برای اعتبار صداوسیماست
ببنینید نگاه و نگرش قشری و نحلهای خطر بزرگی برای اعتبار صداوسیماست. روسای سابق و مقامات ارشد سابق صداوسیما پیوسته این دغدغه را داشتند و بنده معتقدم مسئولان محترم فعلی هم مراقبت میکنند.
* آیا نیاز به تغییر نگرش در معماری فرهنگی کشور وجود دارد؟
به نظرم زیربناهای معماری فرهنگی در کشور ما اساساً نیاز به مرمت و بازسازی جدی دارد. به طور مثال چرا باید مصلای تهران به آثار باستانی تبدیل شود؟ مگر ساخت آن چقدر کار دارد؟ چرا باید بعد از نزدیک به چهار دهه هنوز یک بنای نیمه تمام باشد؟ اینها چراهایی است که اوقات مردم را تلخ میکند.
* آخرین باری که شما از فضای سینما استفاده کردید، کی بود؟
بنده اصولا از توفیق حضور در سینما محروم هستم و هیچوقت سینما نرفتهام ولی بیاطلاع هم نیستم. بخشهایی از برخی فیلمها را به مناسبتهایی دیدهام.
* اکثر فیلمهای پر فروشی که در سینما میبینیم طنز هستند، مساله اینها دغدغه نیست؟
طنازی و طنزپردازی از لطایف روحی و ضرورتهای ملایمتآفرین زندگی است. طنازی یک هنرمند بسیار مهم است و طنازی کردن برای ایرانیها خیلی مهمتر است چون چند هزار سال طنازان کمتکرار را تجربه کردهاند و راحت نمیخندند.
بسیاری از طنزهای امروز لودگی و شکستن عفت کلام است
آن چیزهایی که این روزها طنز مینامند به معنای کلمه طنز نیست. لودگی و جلفگویی و رکاکت در عبارت و شکستن عفت در کلام، طنزپردازی نیست. با تنزل دادن استانداردهای اخلاقی و قهقهه درست کردن شخصیت جامعه تخفیفپذیر میشود. آموختن اهانت و انتشار وقیح بودن سرنوشت جامعه را به سمت هنر سوق نمیدهد. امروز در سینمای ایران کمتر شاهد طنز هستیم. اهانت داریم، فحاشی داریم، بد دهنی داریم، شلختگی گفتاری و رفتاری داریم. اینها هنر نیست.
* پس طنز رایج امروز در سینما را نمیپسندید؟
اگر مادران و پدران همراه با فرزندانشان در مقابل پرده سینما نشستند و از نشستن خود پشیمان نشدند و از پرده سینما شادابی و انبساط خاطر و آرامش اخلاقی و تربیتی پیدا کرده بودند اصالت و نجابت هنر نمایان شده است. فکر میکنم الان فضای سینما و هنر آنگونهای که باید باشد در خدمت مردم و تمدن و فرهنگ ایران نیست.
تمام هنر سینما در خدمت ایران نیست
اگر نسبت به آثار قضاوت کنیم در قابهای کوچک و موردی، آدمهای فاخر وجود دارد، شخصیتهای معتبر و هنرمندان معتبر و فیلمهای فاخر هم داریم اما وقتی عملکرد کلان را نگاه کنیم میبینیم شخصیتهای بزرگ در این فضا گم میشوند یا کمتر به چشم میآیند. تاکید میکنم در سینما هنرمندان محترم وجود دارند، بعضی از آنها آدمای مقدسی هم هستند. بعضی کارگردانها، بعضی هنرمندان در حوزههای مختلف شخصیتهای محترم و فاخری هستند و کم نظیرند حتی در حوزههای غیر تخصصی خودشان هم آدمهای مرجع و محترمی هستند، اما فرایند را که نگاه میکنید میبینید تمام آنچه به عنوان هنر سینما ارائه میشود در خدمت ایران نیست.
* کجای کار میلنگد که حتی وقتی مدیر وقت سازمان سینمایی با اینکه در عمل نشان داد خانوادهاش ملزم به حجاب هستند، اما در سینما یا فرهنگسازی موثر واقع نمیشود؟
آقای خزایی مورد احترام بنده است و خیلی دوستش دارم اما سوال من این است که آیا به نظر خودشان فضای فکری و فرهنگی سینمای کشور به گونهای هست که بگوید همه مثل دختر من باشید؟ ما باید درک صحیح از حوزه تدبیر خود داشته باشیم. ما خودمان زمینههای این تغییرات مضر و مخرب را فراهم کردهایم. همیشه و در همه موارد راه جبران اشتباه، اشتباه نکردن نیست، اشتباه را باید تصحیح کرد.
در جامعه ما «حیا» لکهدار شده است
با پاک کردن صورت مساله مشکل حل نمیشود. باید ببینیم جایگاه حیا در حوزه هنر چیست و کجاست؟ همه ما دردمندانه میگوییم در جامعه ما حیا لکهدار شده است. در بازار و اجتماع ارزشهای اخلاقی جدی گرفته نمیشود. این قبیل حرفها هم درست و دلسوزانه است، اما باید بفهمیم کجا را اشتباه رفتهایم و راه اصلاح چیست؟ البته همه این مشکلات هم متوجه حوزه هنر به معنای سینما و تئاتر و تلویزیون نیست. در فضای تجارت و بازار هم وضعیت غصه آفرین است.
* چرا؟
در گذشته تا همین دوران پیش از انقلاب بازارها را چگونه میساختند؟ مستحضرید که در ايران تا پیش از دو - سه دهه اخير نوعى از بازارها و تجارتخانهها شريان اصلى داد و ستد مردم بودند كه هماهنگ با هنجارهاى اجتماعى و اعتقادى ايرانيان بنيانگزارى شده بودند. آن بازارها كه هنوز نمونههاى كمرنگى از آنها به عنوان ميراث فرهنگى حفظ شدهاند از ويژگيهاى منحصر به فردى برخوردار بودند.
* چه ويژگيهایی داشتند؟
به طور مثال در بازار تاريخى و ملى ايران، كاسب حبيب خدا و امين مردم و تجارت او منطبق بر انصاف بود. بازارها و اسواق ايرانى معمولاً اطراف حوزههاى علميه و مساجد ساخته مىشدند و در موارد بسيارى كاسب بازار جانشين امام جماعت مسجد بود. بازار ايرانى - اسلامى محور و زيربناى همه كارهاى خيريه و صندوقهاى قرضالحسنه و رسيدگى به امور ايتام و مستمندان شهر به حساب مىآمد.
* اعتقادات درون بازارها شکل گرفته و پویا و جاری بودند...
ببینید در بازارهای ايرانى معمولاً كاسب و تاجر و خدمتكار بدون وضو وارد بازار نمىشدند یا بدون بسم الله درب مغازه را باز نمىكردند. كاسب بازار بدون فقه كسب و كار وارد تجارت و تعامل و داد و ستد با مردم نمىشد و براى به دست آوردن منافع بيشتر كمر به حذف و نابودى ديگران نمىبست. همه اين رفتارها متأثر از درك و باور حضور ناظر مؤثر و محترم و پايبندى به شرم و حيا از خدا و حريم مردم بود، اما در دو - سه دهه اخير بدون كمترين مطالعه و مداقه تاريخى و ملى و بدون اعتنا به پيشينه و اثربخشى شگفت بازار ايرانى - اسلامى ميل سران بلديه و مسئولان امور صنفى و تجارى به سوى مدلهاى غربى گرايش پيدا كرد.
مالها و هايپر ماركتها؛ اخلاق تجارت ایرانی را از بین بردند
آنها باور نكردند زماني كه بازار سنتى و تاريخى شهرها را متروك كرده و بدون رعایت هنجارهای فرهنگی و اجتماعی مراكز تجارى غربى را جايگزين آن کردند لاجرم بايد ميزبان فرهنگ و اخلاق غربى هم باشند. امروز همه مىبينيد تا حد بسیار زیادی فروشندگان مالها و هايپر ماركتها با فروشندگان بازارهاى وطنى و تاريخى در ماهيت متفاوت هستند. آنها دقت نکردند وقتى مدل ساخت و ساز بازار به سمت و سوى ساختمان و معمارى ناهماهنگ با فرهنگ دينى و ملى سوق پيدا کند ناچار بايد در برابر تربيت تجارى و اخلاقى تمدن مهاجم متواضع بود.
* کنترل و نظارتی هم انجام نمیشود؟
تجارت و مراكز خريد و فروش در مغرب زمين قواعدى دارند كه شما نمىتوانيد آنها را تحت نظارت و كنترل خودتان قرار دهيد. شمایل و هيات فروشندگان غرفهها و مغازهها، شيوه غرفه آرايى، نوع ادبيات و گفتمان ميان كاسبها و مشترىان همين چيزهايى است كه مىبينيد
* آيا مراكز تجارى مدرن و باشكوه موجود در شهرهاى كشور نماد يك تجارت مدرن و موفق يا نشانه امنيت روانى و طهارت اخلاقى دختران و پسران ايرانى است؟
بدون تردید مقامات مسئول شهرداريها و اصناف و حوزه تجارت كشور مردمان متدينى هستند، اما امروز شما در كدام مركز تجارى مدرن شهرهاى ايران آدرسى از رعايت حداقلهاى حيا و تعفف اجتماعى را مشاهده مىكنيد؟ شما در مرغوبترين موقعيتهاى شهرهای کشور نوعى زشتتر از زيست و زندگى غربى و اروپايى را به راه انداختهايد.
ظاهر فروشندگان و گفتمان مالگردهای ایرانی از اروپا و آمریکا بدتر نباشد، بهتر نیست
معمارى، شيوه آرايش غرفهها، ترتيب شخصيت و ظاهر فروشندهها، شكل و شمايل غالب بازارگردها، نوع برخورد و معاشرت و گفتمان مالگردها اگر از اروپا و آمريكا بدتر نباشد حتما بهتر نيست. بعد شما انتظار داريد نيروى انتظامى برود مقررات اسلامى ايران را اعمال كند؟! نميشود. غفلت و تساهل بيجا در اعطاى بىمهابا و بدون حساب و كتاب مجوز براى تاسيس بىمهار و نظارت اين قبيل مراكز بىحيايى ادارى بود كه امروز بلاى جان عفت و اخلاق جوانان كشور شده است.
* یعنی ایراد را در صدور مجوزها باید جسنچو کرد؟
اگر در صدور مجوز و طرّاحى بازارها و بازارچهها منطبق با فرهنگ ملى و اسلامى عمل مىشد اين تناقض خوفناك پيش نمىآمد و با دست خودمان مقدمات فروپاشى اخلاق و تعفف اجتماعى را در اختيار ديگران قرار نمىداديم. مردم ایران خیلی عفیف و نجیب و ممتاز هستند. اشكال اين است که از سوى مسئولان كشور نسخه مطلوب و منطبق با استانداردهاى انقلاب و اسلام توليد و ارائه نمىشود، به همين علت است كه دشمن در عين ناجوانمردى و رياكارى و دروغ هر از گاهى بخت خود را براى فريب مردم مىآزمايد.
* مثل اتفاقات سالهای اخیر و بخصوص جریانات سال ۱۴۰۱...
شما جریانات سال ۱۴۰۱ در ياد و خاطرتان هست. بسيج امكانات نرم و سخت نظام سلطه و ائتلاف همه تبهكاران عالم بر عليه ايران ما بسيار شگفتانگيز بود. آنها هيچگاه موفق نشدند به جز افراد معدودى را در خدمت برنامههاى خود قرار دهند، اما با تبليغات هدفدار فضاى دنيا را عليه ايران فريفتند و فريبكارانه به بازى گرفتند؛ ولى مجموعه دستگاههاى كشور توفيق چندانى براى استفاده بهينه اجتماعات چند صد هزار نفره مردم را ندارند، اين عيب بزرگى است.
چرا مسئولان و دستگاههاى رسمى بايد اينقدر از مردم جا بمانند؟ اينها بايد جلودار مردم باشند تا اطمينان مردم را متوجه خود كنند و از وحدت و يكپارچگى مردم به نفع مصالح كشور و عليه دشمنان نظام استفاده كنند.
* بدخواهان ايران با آن هجمه رسانهای و زمینهای که برايشان فراهم كرده بودند نتوانستند كارى از پيش ببرند. چرا؟
پاسخ روشن است. مردم در وحدت كلمه و كلمه وحدت به يگانگى رسيده بودند. يکپارچگى ملى و اتحاد حول محور ولايت و دين و ولايتفقيه سند فتح و ظفر مردم بود. همان روزها بسيارى از مسئولان كشور مىگفتند: «مردم ناراحت و معترض هستند و اعتراض حق مردم است» و دنبال اختصاص محلى براى اعتراضات مردم بودند.
حق مردم مبارزه بىامان با تبعيض، فساد و رانتخوارى است
اين برداشت غلط و نادرست است. اعتراض حق مردم نيست. اعتراض عكسالعمل برخاسته از اضطراب است، نه حق مردم. اگر حق و حقوق مردم به درستى شناخته و تأمين شود زمينهاى براى اعتراض باقى نمىماند تا دشمن هم از آن سوء استفاده كند. حق مردم مبارزه با فقر و مشكلات و معضلات اقتصادى است. حق مردم مبارزه بىامان با تبعيض و فساد و رانتخوارى است. حق مردم برطرف كردن موانع اشتغال و ازدواج جوانشان است. حق مردم این نیست که چند میلیارد دلار کالای قاچاق وارد کشور شود تا بساط اشتغال در مملکت برچیده شود. اعتراض حق مردم نیست، اعتراض اضطرار مردم است.
* به عنوان سوال پایانی چه توصیهای برای مردم با وجود مشکلات موجود دارید؟
ببینید بنای زندگى و ازدواج و نشکیل خانواده، رسيدن به آرامش و امنيت خاطر بيشتر است. زن و شوهر با انجام وظايف قانونى و اخلاقى بايد خانه را به بهشت تبديل كنند. اگر هر كدام از آنها به تكاليف خود عمل نكنند طرف مقابل ابتدا ناراحت مىشود، تكدر خاطر پيدا مىكند و در ادامه مضطر و درمانده مىشود و ناچار گلايه و اعتراض مىكند. زن و شوهر عاقل بايد زمينههاى ناراحتى و اضطرار را از ميان بردارند وگرنه اعتراض نظم معمول و آرامش و طهارت مطلوب خانه را به هم مىريزد و پاى ديگران را به حريم زندگى باز مىكند.