سفر عباس عراقچی به کشورهای منطقه این پیام را برای کشورهای این منطقه دارد که همکاری و همگرایی در نظم آمریکایی-اسرائیلی دامن آنها را به جنگ خواهند کشاند و نمی توانند سیاست « شریک دزد و رفیق قافله» را دنبال کنند.
به گزارش سرویس بین الملل تابناک، عباس عراقچی وزیر خارجه ایران در سفر منطقه ای خود به کشورهای عربستان، قطر، عمان، عراق، اردن سفر کرده است و در ادامه به کشورهای ترکیه و مصر نیز سفر خواهد کرد.
در این سفرها رایزنی ها برای آتش بس در غزه و لبنان دنبال شده است. همچنین در این سفرها هشدارهایی در خصوص هر نوع همکاری میان برخی از این کشورها با اسرائیل نیز مطرح شده است.
طرف ایرانی به طرفهای مقابل در خصوص مخاطرات استفاده از فضای هوایی آنها توسط اسرائیل برای حمله به ایران هشدار داده است. طرفهای مقابل نیز اعلام کرده اند در این درگیری بی طرف هستند و استفاده اجازه از آسمان خود برای حمله به ایران را نخواهند داد.
اما این سفرها و هشدارهای طرف ایرانی نشان از مخاطرات نظام آمریکایی-اسرائیلی برای کشورهای منطقه نیز دارد.
نشانه ها و آثار این نظم قبل از حمله 7 اکتبر حماس به رژیم صهیونیستی نمایان شده بود. از جمله آثار آن می توان به گسترش همکاری امنیتی و نظامی اعراب خلیج فارس با اسرائیل اشاره کرد که بعد از «توافق ابراهیم» شدیدتر نیز دنبال می شد.
روند منطقه ای قبل از حمله 7 اکتبر 2023 حماس، نتیجه انتقال نظام جهانی از نظم هژمونیک ایالات متحده به رقابت قدرت های بزرگ است که در آن واشنگتن بیشتر بر ظهور چین و شکست روسیه در اوکراین تمرکز می کند. بنابراین واشنگتن از مداخله مستقیم در خاورمیانه به استراتژی «توازن از راه» روی آورد که در آن انتظار میرفت متحدان منطقهای ایالات متحده نقش بیشتری در تأمین امنیت منطقه ایفا کنند.
ایالات متحده به دنبال این بود تا خود را به عنوان «یکپارچهساز امنیتی» در منطقه تعریف کند. بر این اساس یک همکاری امنیتی و نظامی بین اعضای شورای همکاری خلیج فارس و اسرائیل هماهنگ میشود و بدین منظور اسرائیل از فرماندهی اروپا (EUCOM) به فرماندهی مرکزی ایالات متحده (CENTCOM) منتقل شد تا همکاری نزدیکتر با اعراب در این زمینه را در خصوص تهدیدات درک شده از سوی ایران و شرکای آن تسهیل کند.
در این زمینه، روند عادی سازی روابط اسرائیل با اعراب خلیج فارس به منظور افزایش همگرایی منطقه ای به ضرر ایران شکل گرفت. ایجاد «سیستم دفاع هوایی مشترک» - دفاع هوایی خاورمیانه- یکی از اهداف این همگرایی بود. یایر لاپید، وزیر امور خارجه سابق اسرائیل، این موضوع را «معماری جدید منطقهای» نامید که هدف اصلی آن بازدارندگی ایران و نیروهای نیابتی آن است.
جای تعجب نیست که ایران عادی سازی و به ویژه سیستم دفاع هوایی مشترک را یک تهدید می داند. روابط دیپلماتیک رسمی عربستان سعودی با اسرائیل به ویژه با توجه به موقعیت کلیدی عربستان سعودی در منطقه، جهان عرب و جهان اسلام نگران کننده خواهد بود.
بر همین اساس عادی سازی روابط عربستان با اسرائیل به عنوان «معامله بزرگ» بین ریاض و واشنگتن مطرح شد. عربستان به دنبال این بود تا در ازای به رسمیت شناختن اسرائیل، تعهدات امنیتی بالاتر از واشنگتن دریافت کند. از سوی دیگر تسلیحات پیشرفته از این کشور بگیرد و همچنین حق غنی سازی بومی اورانیوم (چون ایران) را از آمریکا دریافت کند.
همچنین عربستان، تشکیل کشور فلسطین را -نه به صورت خیلی جدی- از شروط عادی سازی روابط با اسرائیل مطرح کرده بود.
عادی سازی روابط عربستان با اسرائیل از سوی دیگر می تواند چراغ سبزی برای سایر کشورهای عربی و اسلامی باشد که ایران را نیز نگران کرده است.
بر این اساس، ایران به دنبال بهبود روابط با عربستان بوده است تا روند همگرایی اعراب به ویژه کشورهای حاشیه خلیج فارس با اسرائیل را کاهش دهد. اگرچه ایران روابط دوجانبه میان کشورهای خلیج فارس و اسرائیل را پذیرفته است، اما هرگونه همگرایی یا همکاری امنیتی گسترده تر را تهدیدی بسیار جدی می داند.
اگر یک سامانه مشترک پدافند هوایی بین کشورهای منطقه، اسرائیل و آمریکا تشکیل شود، ایران به دنبال جبران آن خواهد بود. یکی از عوامل در اعلامیه اخیر ایران مبنی بر توسعه موشک مافوق صوت جدید که می تواند دفاع موشکی موجود را شکست دهد، نشان دادن این بود که از نظر موشکی و پهپادها از قدرت قابل توجهی برخوردار است. این پیام به کشورهای منطقه می دهد که عادی سازی روابط با اسرائیل و افزایش همگرایی به ضرر ایران نمی تواند تضمین کننده امنیت آنها باشد و تنها راه برای انجام این کار همکاری با ایران است. بر این اساس، تهران اعلام کرد که به دنبال تشکیل ائتلاف منطقه ای خود با عربستان سعودی، امارات متحده عربی و عمان است.
از سوی دیگر طرح تشکیل کریدور «آی مک» که هند را با خاورمیانه و اروپا وصل می کند در نشست گروه 7 مطرح شد. این پروژه اسرائیل را تبدیل به هاب انرژی و ترانزیتی منطقه می کرد.
در چنین نظمی، حمله 7 اکتبر اتفاق افتاد. آنچه در خصوص سفر عراقچی به کشورهای منطقه حائز اهمیت است اعلام مخاطرات شکل گیری چنین نظمی است.
اعراب خلیج فارس اگرچه عادی سازی روابط با اسرائیل را دنبال کرده و می کنند ولی همواره خواهان این بوده اند در درگیری میان ایران و اسرائیل یا ایران و آمریکا بی طرف بمانند و جنگ دامن آنها را نگیرد.
گفته شد در عملیات «وعده صادق» کشورهای امارات و عربستان کمک اطلاعاتی به اسرائیل و آمریکا کرده بودند. این موضوع از سوی آنها تکذیب شد تا دور از درگیری بمانند. اگرچه اعراب خلیج فارس یک درک از تهدید ایران و متحدان آن دارند ولی حاضر نیستند ادراک تهدیدی اسرائیل از ایران را قبول کنند. لذا آنها دیپلماسی را کلید حل مسائل خود با ایران می بینند.
بهبود روابط عربستان با ایران نیز از این رهگذر قابل فهم است. جایی که تهدیدات جنگ یمن عربستان را به فکر چاره جویی و حل این جنگ واداشت. درک ریاض این بود که آمریکا یا توانایی و یا تمایلی به حل موضوع جنگ یمن ندارد. لذا وارد دیپلماسی با ایران شد.
در واقع این موضوع از آثار نظم آمریکایی در منطقه نیز به شمار می رود. استراتژی «موازنه از راه دور» آمریکا استقلال کشورهای منطقه را افزایش میدهد و ریاض را تشویق میکند تا تنشها را با ایران، ترکیه، قطر و سوریه کاهش دهد و در عین حال به مصر، بحرین و اردن برای بهبود روابط با تهران چراغ سبز نشان دهد.
حال سفر عراقچی این هشدار و اخطار را به کشورهای عربی منطقه می دهد که روند همگرایی با رژیم صهیونیستی تا چه اندازه می تواند برای آنها مخاطره داشته باشد. برای نمونه پس از اعلام تل آویو در خصوص حمله به تاسیسات نفتی ایران به عنوان یکی از اهداف حمله، هشدار به کشورهای عربی خلیج فارس داده شد که دامنه این حمله می تواند به تاسیسات نفتی آنها نیز سرایت کند.
لذا اعراب دریافتند نمی توانند وارد نظمی به آمریکا و اسرائیل در منطقه شوند که دامن آنها از سرایت درگیری مصون بماند.
این موضوع در خصوص هر گونه همکاری با اسرئیل از سوی اعراب خلیج فارس نیز وجود دارد. بر همین اساس آنها اعلام کرده اند که در این درگیری بی طرف هستند. آنچه مسلم است این که همگرایی امنیتی، اطلاعاتی و نظامی میان اعراب خلیج فارس با اسرائیل نمی تواند بدون تبعات باشد. به صورت طبیعی با ورود و قرار گرفتن ذیل چنین نظمی آنها نیز وارد گود درگیری خواهند شد.