سخنان اخیر جناب آقای سید مهدی میرباقری درباره اقتضائات رسیدن به مقصد حق از جمله کشته شدنِ انبوه، از منظر عقلانیت سیاسی اسلامی و از وجوه گوناگون به طور جدّ قابل نقد است و من در اینجا فقط معطوف به بحث «کشته شدن انبوه» به چند نکته اشاره میکنم:
یکم. جان انسان در اسلام ارزشی فوق تصور دارد و رهبران اسلامی، در هر شرایطی باید تمامی توانایی خود را برای حفظ انسانها حتی یک پیرمرد سالخورده، به خرج دهند. این حفظ جان، هم درباره مسلمانان و غیر مسلمانان و حتی غیر نظامیانی که در طرف دشمن قرار دارند، شمولیت دارد.
دوم. در هیچ جایی از تعالیم معتبر اسلامی قابل مشاهده نیست که برای رسیدن به موقعیتی که از آن موقعیت یا مقصد حق تعبیر میشود، فدا کردن جانها به صورت انبوه لازم است. نمونه بارز آن را در آخرین ورق جنگ صفین، یا شکل گیری صلح امام حسن علیه السلام و ... به وضوح میتوان مشاهده کرد که ائمه علیهم السلام از ادامه جنگ که حتما یکی از دلایل آن حفظ جانها بود، پرهیز کردند.
سوم. امام حسین علیه السلام در کربلا ترسی از شهادت نداشت و آغوشش برای شهادت در راه خدا باز بود، اما بر اساس دهها مستند تاریخی، از هرگونه تلاشی برای برگشت از مسیر کوفه (کربلا)، عدم شکل گیری جنگ و کاهش کشتهها از میان یاران خود دریغ نکردند.
چهارم. اصولا یکی از فلسفههای تقیه، حفاظت از جان انسانهاست.
پنجم. دستور صریح قرآن مجید وَلَا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ است و از اینرو، هرگونه اقدام بی حساب و ناهوشمندانهای حتی در مقام دفاع مشروع از خود، که در آن کشته سازی صورت گیرد، ممنوع است.
ششم. هنوز درباره جواز عملیات شهادتطلبانه suicideattack میان علمای طراز اول شیعه اختلاف نظر وجود دارد، به سختی میتوان عملیات شهادت طلبانه را با مستندات معتبر اسلامی در فقه موجّه ساخت.
هفتم. به راحتی نمیتوان با قطعیت مطلق، مقصد حق را شناخت و از آن سخنگفت؛ از این رو، بعضی از علماء در طول تاریخ تشیع، برخی از انواع جنگها در زمان غیبت پیامبر (ص) و ائمه (ع) را جایز نمیدانستند.
این بحث بنده صرفاً یک بحث طلبگی است و امیدوارم جناب آقایان از من رنجیده خاطر نشوند. مطلبی که در رسانهملی به اسم اندیشه اسلامی بیان میشود باید محکم باشد یا تصریح شود که این مطلب صرفاً برداشت شخصی من است و باب نقدش باز میباشد.