آقاي احمدينژاد در اجلاسيه سراسري جامعه مدرسين حوزه علميه قم كه در روزهاي پاياني هفته گذشته برگزار گرديد، طرح آمريكاييها براي ترور و ربودن ايشان در جريان سفر رسميشان به عراق كه در اسفندماه سال گذشته صورت گرفته بود را افشا كردند.
ايشان در ابتدا خواهان خروج خبرنگاران از اجلاسيه ميشوند و سپس به مخاطبانشان كه اعضاي جامعه مدرسين حوزه علميه قم بودند و در ميان آنان شخصيتهاي روحاني تراز اول نظام حضور داشتند به يك باره اعلام ميكنند كه آمريكاييها درصدد بودند در جريان سفر رسميشان به عراق ايشان را بربايند.
صادق زيبا كلام در ادامه در ستون بي ويرايش روزنامه اعتماد مليي چنين مي نويسد: با توجه به اينكه تمامي نشريات روز شنبه سخنان رئيسجمهور را مبني بر قصد و غرض آمريكاييها براي ربودنشان در صفحات نخست خود درج كرده بودند، به علاوه سايتهاي خبري نيز آن را نقل كرده بودند، درخواست آقاي احمدينژاد براي خروج خبرنگاران از اجلاس و سپس بيان موضوع چه ضرورتي داشته.
اگر قرار بوده كه سخنان ايشان پيرامون طرح ترور و ربودنشان در يك جمع خصوصي مطرح شده و جايي درج نشود، پس چگونه است كه عالم و آدم از آن خبردار ميشوند؟ اگر هم قرار بوده كه عالم و آدم از آن خبردار شوند، پس چه لزومي داشته كه ايشان از خبرنگاران بخواهند كه اجلاس را ترك كنند؟
از بحث شيوه و نحوه اعلام موضوع كه بگذريم، پرسش بعدياي كه پيش ميآيد آن است كه با توجه به اينكه سفر رئيسجمهور اواسط اسفندماه بوده، چرا اين موضوع همان موقعاعلام نشد و امروز پس از گذشت سه ماه و نيم اعلام ميشود؟
با توجه به اينكه ظرف ماههاي گذشته آمريكاييها به دفعات ما را متهم به حمايت از تروريسم مينمايند و كيفرخواست بلندبالايي عليه ما در عراق تنظيم كردهاند افشاي چنين خبري در آن مقطع به خصوص با توجه به اينكه به واسطه سفر آقاي احمدينژاد به عراق، ايشان و ايران در كانون توجهات جهاني قرار داشتند، آيا يك پيروزي چشمگير بينالمللي و متقابلا يك شكست جانانه نصيب آمريكاييها نميكرد؟
تا امروز كه خيليها اساسا يادشان نميآيد كه رئيسجمهور ايران كي به عراق رفته بود.از اين دست پرسشها كه بگذريم، ميرسيم به اصل واقعه. هر خواننده علاقهمندي به مسائل سياسي با خواندن يا شنيدن اين خبر آن هم با توجه به اينكه از زبان خود آقاي احمدينژاد جاري شده، مشتاقانه ميرود به دنبال خواندن جزئيات امر.
چنين امري -ربودن يك رئيسجمهور رسمي و قانوني كشوري توسط كشوري ديگر- اگر نگوييم بيسابقه است، قطعا كمسابقه است. آنچه كه خبر را بااهميت ميسازد، آن است كه دولتي متهم به اين اقدام شده كه از 11 سپتامبر (شهريور 1380) به اين سو پرچمدار مبارزه عليه تروريسم شده و علت اصلي اشغال افغانستان و عراق است كه حسب ادعايشان مبارزه با تروريسم بوده، آن وقت چگونه ميخواسته ربودن آقاي احمدينژاد را توجيه نمايد؟
به علاوه و با توجه به سفر آقاي احمدينژاد به نيويورك، آيا ربودن يا بازداشت ايشان در خود خاك آمريكا آسانتر نبود؟ بگذريم، خواننده كنجكاو هر قدر كه روزنامهها و سايتها را زير و رو ميكند كه جزئيات بيشتري از اين برنامه محيرالعقول به دست آورد به جايي نميرسد، الا همان مطالبي كه رئيسجمهور در گزارششان خطاب به روحانيون سياسي كشور اعلام ميفرمايند. اينكه: "آمريكاييها قصد داشتند در يك برنامه حساب شده مرا ربوده و به آمريكا منتقل كنند تا با بهانهجويي در مساله تروريسم براي بازگرداندنم، از جمهوري اسلامي باجخواهي كنند." بعد هم ادامه ميدهند كه با اين حال به لطف الهي چند تغيير انجام شده در برنامهاين سفر، نقشه آنها را بر هم زد و آنان زماني حيرتزده از اين امر مطلع شدند كه من در آسمان عراق در حال بازگشت به ايران بودم. جملات بالا به نقل از سايت تابناك است.
اما روزنامه ايران كه عملا آيينه تمامنماي دولت شده به نقل از آقاي احمدينژاد در همان اجلاس مينويسد: "براساس اطلاعات موثق، دشمنان طرح ربودن و ترور خادم ملت را در سفر به عراق برنامهريزي كرده بودند كه به فضل الهي با تغيير يكي دو برنامه در اراده و تصميم آنها تزلزل ايجاد شد، وقتي متوجه موضوع شدند كه عراق را ترك كرده بوديم." ارگان رسمي خبرگزاري كشور پس از درج خبر در صفحه اول و دوم خود، در صفحه دوم و ذيل يك ستون بلندبالا با تيتر "جزئيات اقدامات خرابكارانه در سفر دكتر احمدينژاد به عراق" نزديك به يكچهارم صفحه را به جزئيات افشاي طرح ربودن رئيسجمهور ميپردازد.
اما تنها مطلبي كه در آن ستون وجود ندارد اتفاقا همان جزئيات طرح ربودن رئيسجمهور است كه حالا برملا شد. البته جورج بوش قبلا اعلام كرده (قريب به مضمون) كه در راستاي مبارزه با تروريسم بينالمللي از تعقيب و بازداشت مظنونين و متهمين به حمايت و همكاري با تروريستها، حتي مقامات رسمي كشورها، خودداري نخواهند كرد.
بازداشتشماري از مقامات رسمي كشورمان در خاك عراق در حقيقت تداوم همين سياست آمريكا است، اما رئيسجمهور رسمي كشور، حكايت ديگري است.
به علاوه همانطور كه گفته شد اگر واقعا مقامات واشنگتن چنين قصد و غرضي داشتند كه ايشان را از عراق ربوده و به آمريكا ببرند در آن صورت چرا زماني كه احمدينژاد با پاي خودشان آمده بودند به نيويورك، آن طرح يا اقدام را به اجرا نگذاردند؟
مطالب مبسوطي كه روزنامهها از جمله روزنامههاي طرفدار دولت پس از افشاي موضوع در قم از سوي احمدينژاد نوشتند مبني بر اينكه طرح ربودن ايشان از سوي آمريكاييها از سوي مقامات امنيتي ايران خنثي ميشود، جملگي حكايت از تدابير معمولي حفاظتي و امنيتي دارد؛
اينكه دو هواپيماي يك شكل در فرودگاه بغداد به زمين نشستند و معلوم نبود رئيسجمهور ايران در كدام يكي است! اينكه ايشان غيرمنتظره به فلان محل رفتند، شب به جاي آنكه در كاظمين بمانند به بغداد بازميگردند، زماني كه دو هواپيماي يكشكل در فرودگاه بغداد به زمين مينشينند،
در اين دو هواپيما به صورت همزمان و روي 4 پله مستقر ميشود و معلوم نبود كه رئيسجمهور ايران از كدام در خارج ميشود و قس عليهذا. آنچه كه يك كلام پيرامون آن نوشته نشده، همان طرح ربودن مشاراليه است.
ميماند آنكه نتيجهگيري نماييم بنا بر ملاحظات امنيتي و اينكه آمريكاييها نفهمند كه ايرانيها چگونه طرح ربودن رئيسجمهورشان را كشف كرده بودند (و موفق ميشوند آن را خنثي كنند) از دادن اطلاعات و جزئيات بيشتر پيرامون موضوع خودداري كردهاند.
در اين حال وبلاگ
آگاهي هم در اين زمينه نوشت:
دكتر احمدينژاد در سخنراني خود در اجلاس جامعه مدرسين حوزه علميه قم گفت:
"...در سال گذشته و امسال، بوش دو مرتبه تصميم جدي گرفته تا به ايران حمله كند اما با مخالفت فرماندهان نظامي اين كشور از اين اقدام بازمانده است."
در اين راستا چند پرسش مطرح در افكار عمومي را جهت اطلاع دفتر رياست محترم جمهوري و تنوير اذهان عمومي بازخواني ميكنيم:
1. در صورتي كه خبر كشف برنامه ترور رياست محترم جمهور در عراق قرار بود اعلام شود، آيا بهتر نبود توسط مقامات امنيتي نظام يا وزارت اطلاعات اعلام ميشد تا از اعتبار بيشتري نزد مخاطبان برخوردار شده و برخي شايبهها را كاهش ميداد؟
2. بياطلاعي مقامات آمريكايي از بازگشت رئيسجمهور از عراق با هواپيمايي اختصاصي و از فرودگاه بغداد كه تحت كنترل نيروهاي آمريكايي قرار دارد و حتي هواپيماهاي مقامات عراقي نيز براي نشستن و برخاستن مجبور به هماهنگي با نيروهاي آمريكايي هستند، چگونه ممكن است؟.....
4. افشاي خبر دو بار تصميم قطعي رئيسجمهور آمريكا براي حمله به ايران توسط دكتر احمدينژاد در شرايطي صورت گرفت كه پيش از اين برخي مسئولان نظام نسبت به خطر حمله آمريكا به ايران هشدار داده بودند اما با تخريب و تمسخر برخي مقامات و رسانههاي دولتي روبهرو بودند و در شرايط فعلي اگر صحت اين افشاگري رئيسجمهور را بپذيريم، آيا نبايد به خاطر آن رفتارهاي زننده از اين مقامات عذرخواهي شود؟