بدون تعارف بايد گفت، در کشوري که نظم و قانون ندارد يا حاكميت قانون در آن ضعيف است، همه افشاگر ميشوند. چرا؟ به اين دليل که عدهاي ميبينند قانون به تخلفات رسيدگي نميکند. عدهاي ديگر فکر ميکنند که اگر به دروغ افشا کنند، قانون به آنها رسيدگي نخواهد کرد. عدهاي ديگر در اين انديشهاند که اگر با افشاگري حريف را از ميدان به در کنند، هيچ اتفاقي نميافتد. دور بعد، افشاگري در مقابل افشاگري مطرح ميشود و يک تسلسل باطل اندر باطلي به راه ميافتد که جز بيحيثت کردن نظام، هيچ نتيجهاي ندارد. اين وسط چيزي که گم ميشود، حقيقت و قانون است.
از آن جالبتر، به قول طلبهها، در اين اتهامات متقابل، يک اجماع مرکب در اين که «همه اهل خلافند»، به وجود ميآيد؛ زيرا هر طرف، ديگري را متهم به خلاف ميکند و اين يعني اين که سر اصل قضيه که همه متهمند و نيازمند افشاگري، نوعي اتفاق نظر وجود دارد.
دو ـ سه ماه است که خط افشاگري در کشور شروع شده است. البته نقطه شروع آن قديميتر است؛ آن هم به زماني بر ميگردد که از سه سال پیش کساني مرتب وعده افشاگري ميدادند. آنها مرتب ميگفتند که هفته آينده افشا ميکنيم. مدتي ميگذشت، اما افشاگري نميشد. کساني به عمد يا سهو وارد ميدان ميشدند و ميگفتند، پس داستان افشاگري چه شد؟ قرار بود مفسدين را معرفي کنند.
آن وقتها، در مقابل اين وعدهها، هيچکس نميگفت، مگر مقامات اجرايي ميتوانند افشاگري کنند؟ آيا به صرف افشاگري چيزي ثابت ميشود؟ افشاگري چه نسبتي با کار قوه قضائيه و نظم و قانون دارد؟ آيا معناي اين سخن متهم کردن قوه قضائيه نيست؟ همين اتهام را چه کسي بايد ثابت کند؟
خوبي کار در اين است که در اين ميان، همه اظهار تدين ميکنند و از آن خوبتر اين که افشاگري را هم از سر تدين انجام ميدهند؛ يعني براي افشاگري احساس وظيفه ميکنند.
از اين شگفتتر آن که براي افشاگري برنامهريزي هم ميشود. اين طور که ادعا شده، چند نفر که از قضا خيلي هم به نظام و ولايت اعتقاد دارند، با هم همقسم ميشوند تا افشاگري کنند؛ يعني آبروي برخي را بدون رعايت شرايط قانوني ببرند، درست پيش از آن که دستگاه قضايي و محکمه حکمي صادر کرده باشد. اين عين بي ولايتي است؛ معناي اين افشاگري اين است که کشور هيچ نوع نظارت ولايي ندارد.
برخي از اين افراد، همانهايي هستند که با پولهاي اهدايي و تبليغات کذايي در تهران يا شهرها به نمايندگي رسيدهاند. آن پولها البته افشاگري لازم ندارد، اما به نظر آنان براي ديگران بايد افشاگري کرد.
براي ما که بيرون از گوديم، همه اين افشاگريها يک جور است. مثلا کسي ادعا ميکند که فلان شخص چند ميليارد تومان بدون فاکتور هزينه کرده است. اين درست همان اندازه ارزش دارد که ديگري مدعي ميشود فلان شخص براي فلان مرکز يک معدن را تصاحب کرده است يا قصد وارد کردن سيگار کذايي را دارد. وقتي تقوا نيست، براي شنوندهاي مثل ما، دو طرف يکسان هستند و اين وسط تنها فريادهايي شنيده ميشود که صد البته وقتي زياد تکرار شد، اثرش را هم از دست ميدهد. جالب است که در افشاگريهاي اخير يک نفر ادعا کرد فلان شخص از روستايي است که همهشان بهايي هستند، در حالی که خود او يا اهل محل گفتند که در اين روستا بهايي وجود ندارد.
متأسفانه گاه به نظر ميرسد اين قبيل ادعاها و افشاگريها به روشني نه براي اثبات جرم ديگران يا پاک کردن جامعه، بلکه تنها براي بيرون راندن حريف از ميدان است.
فرض کنيم اين افراد نيت خيرخواهانه داشته باشند كه البته گاه هم اينگونه است، یک نفر به بنده بگويد، بايد حرف چه کسي را باور کنم؟ مگر من يا هر ايراني ديگر، شناخت و معرفت به همه امور داريم که در مقابل اين همه افشاگري بتوانيم قضاوت درستي داشته باشيم؟ اگر يک جمعيتي براي کسي که افشاگري ميکند کف بزنند، مگر چيزي با اين کف زدن ثابت ميشود؟
از اينها که بگذريم، تخلفات قانوني که براي به سرقت بردن اسناد با هدف خير انجام ميشود، انسان را به ياد ماجراي آن روايت مياندازد که دزدي ميگفت: من يک درهم ميدزدم و صدقه ميدهم. يک گناه ميکنم، اما ده ثواب. 9 تاي آن برايم ميماند. وقتي امنيت يک کشور به هم ميريزد، ديگر افشاگري چه سودي دارد؟
راستش اگر دستگاه آمارگيري آبرو و اعتبار نظام در اين مملکت وجود داشت، به خوبي ميشد حدس زد که نظام طي اين دو ـ سه ماه چهاندازه بياعتبار شده است.
بدترين قافيه اين شعرخوانيها، آنجاست که افشاگري از سوي برخي مسئولان در ميان جمعيت عليه ديگر قوا انجام شود كه البته تفسيرهاي ديگري به خود ميگيرد.
هيچ چيزي بهاندازه روشن شدن حقيقت ارزشمند نيست؛ از همين رو، راه اساسي آن است که نظام، قانون و قوه قضائيه را چندان قوي کند که جايي براي افشاگري باقي نماند و دستگاه قضائي هم آنچنان پاكدست و سالم گردد كه بيمحابا نه تنها به افشاگري بلكه به برخورد با مجرمان و متخلفان بپردازد تا هم كشور بر مدار نظم و قانون بگردد و هم اعتماد مردم از نظام سلب نشود.
اگر فکري براي اين کار صورت نگيرد، طبيعي است كه باز هم برخي چه بسا به دليل نااميد شدن از دستگاه قضا و يا اهداف ديگر خود به افشاگري دست زنند و با اين روند، اوضاع از اين که هست بدتر خواهد شد.