علیرضا محرمی - وحید هاشمیان از آن دست بازیکنان فوتبال ایران بوده که سعی کرده چارچوب حرفهای خود را حفظ کند و زمانی هم که مربیگری را آغاز کرد، در مقطعی در تیم ملی حضور داشت و با کادرفنی وقت موفق شدند صعود به جام جهانی ۲۰۲۲ قطر را رقم بزنند، چارچوبهای حرفهای را کنار نگذاشت.
به گزارش سرویس ورزشی تابناک، وحید هاشمیان این روزها پس از دو سال و اندی که همکاریاش با تیم ملی فوتبال ایران پایان یافته، مدرسه فوتبالی را در هامبورگ دایر کرده است تا بتواند کاری نوین و البته دلخواه خودش را انجام دهد. دلخواه از این جهت که بتواند ایدههایش را در فوتبال پیاده کند و این اتفاق زمانی رقم خورد که او پیش از راهاندازی مدرسه فوتبال شخصیاش در آلمان، یک دوره مدیریت ورزشی را هم پشت سر گذاشت تا بتواند با دید بازتر و دقیقتری مسیری جدید را آغاز کند.
مربی پیشین تیم ملی فوتبال ایران که حالا در حال اجرایی کردن ایدههای خود در آلمان است، این روزها شرایط آرامتری را دنبال میکند. با این حال شرایط نامناسب فوتبال ایران در مقطع فعلی، وضعیت فوتبال باشگاهی ایران، پیشرفتهایی که در فوتبال آسیا رقم خورده و انگار فوتبال ایران عقب مانده است بهانهای شد تا گفتوگویی با وحید هاشمیان داشته باشیم. مربی پیشین تیم ملی که مدتی هم در تیمهای پایه باشگاه هامبورگ مربیگری میکرد، در گفتوگو با خبرنگار تابناک به سؤالات مختلفی پاسخ داده است که مشروح این گفتوگو در دو بخش منتشر میشود.
تابناک: در هامبورگ فضای جدیدی را تجربه میکنید و آنطور که از فعالیتهای شما در صفحات شخصیتان مشخص است، گویا در حال آموزش فوتبال به نونهالان و نوجوانان هستید. درباره این فعالیت توضیح میدهید؟
تا زمانی که تیم ملی بودم، صد درصد زمان و توانم را آنجا گذاشته بودم و پس از اینکه همکاریام با تیم ملی قطع شد، به هامبوگ برگشتم و ابتدا در یک دوره ۹ ماهه ورزشی شرکت کردم. این دوره زیر نظر برنارد پترز در زمینههای مدیریت، نوآوری، برنامهریزی و سایر موارد ورزشی بود که فقط هم به فوتبال ارتباط نداشت و جامعیت ورزش را در برمیگرفت. مدارکم را در پایان این دوره گرفتم و بعد به این فکر کردم که همیشه آنطور که شما میخواهید در فوتبال پیش نمیرود. شاید تیمهایی باشند که با شرایط شما سازگاری دارد، اما نمیتوانید با آنها کار کنید یا شاید تیمی شما را بخواهد و شرایط شما با آن تیم سازگاری نداشته باشد. به همین دلیل و از آنجایی که من کارم فوتبال است و دوست دارم همیشه در فوتبال باشم، تصمیم گرفتم برای خودم یک مدرسه فوتبال شخصی تأسیس کنم که با تعداد خیلی کم، بچههای بین ۷ تا ۱۳ سال را با یکی دو مربی دیگر تمرین میدهیم که این تمرینات در روزهای تعطیلی مدارس انجام میشود.
علاقه داشتم چیزی را به وجود بیاورم که برای خودم باشد و طبیعتاً هر وقت تیمی داشته باشم که مربیگری کنم، این مدرسه فوتبال هم وجود دارد و کارش پیش میرود و اگر هم جایی سر کار نباشم، خودم هم اینجا مشغول به فوتبال خواهم بود. شروع کار سخت است و شما نیاز به زمین و امکانات دارید، اما چندین ماه است که از آن میگذرد. این کار اصلی من نخواهد بود و همانطور که گفتم دوست دارم همیشه در فوتبال باشم و الان هم اسم مدرسه فوتبالم را در آلمان ثبت کردم و دوست دارم در آینده دورههای این مدرسه فوتبال را در کشورهای مختلف از جمله ایران برگزار کنم. مدرسه فوتبال در بیشتر جاها جنبه درآمدزایی دارد، اما من اینجا میخواهم کودکان بیشتر فوتبال را به درستی بشناسند و اگر استعدادی میان آنها وجود داشت و روزی خواستند به باشگاهی بروند، بتوانند خودشان را سریع با شرایط یک باشگاه حرفهای وفق بدهند. این سرگرمی و کار من در کنار زندگی شده است.
تابناک: به این اشاره کردید که شروع کار سخت بوده، اینکه باید حتماً یک زمینی داشته باشید و طبیعتاً برای شروع فعالیت باید این زمین را به عنوان محل تمرینات معرفی کنید. میتوانید بیشتر درباره این سختی توضیح بدهید؟
اکثر باشگاهها در آلمان تیم فوتبال دارند که تیم یک، تیم دو، تیم زیر ۲۱ سال، تیم زیر ۱۹ سال و تیم زنان و تیم پایه دارند. در کنار اینها مدرسه فوتبال هم دارند و طبیعتاً وقتی کسی بخواهد در آلمان مدرسه فوتبال شخصی داشته باشد، با این شرایط مواجه است که اکثر زمینها در اختیار همین باشگاهها قرار دارد و آنها خودشان استفاده میکنند. یک رقابتی هم بین باشگاهها از جمله هامبورگ، سن پائولی و یک سری تیمهای دیگر وجود دارد که رقابت را سخت میکند. اما این کار جانبی و علاقه شخصی بوده تا چیزی برای خودم داشته باشم و از فوتبال جدا نشوم و بتوانم با فوتبال پیش بروم و سختی ماجرا از این زاویه بود.
تابناک: موضوعی که گفتید، یک مقایسهای را ایجاد میکند. اینکه در آلمان شما برای دایر کردن یک مدرسه فوتبال شخصی هم باید زمین تمرینی داشته باشید و آن را معرفی کنید، اما در ایران میبینیم که تیمهای باشگاهی لیگ برتر ما زمین تمرین ندارند و بسیاری از تیمها حتی در شهرهای خودشان هم تمرین نمیکنند. اینجاست که مقایسه کمی عجیب میشود.
ما که نمیتوانیم با کلام بازی کنیم. وقتی روی تیمهای فوتبالمان نام حرفهای میگذاریم و لیگمان را لیگ برتر میگوییم، آیا با استفاده از این الفاظ استاندارد هم بالا میرود؟ خیر، ما ابتدا باید ساختاری کار کنیم، تیمهای پایه درست شود، استادیوم سازی کنیم و پس از انجام یک سری زیرساختها با رعایت استانداردهای بینالمللی نام باشگاهها را حرفهای و نام لیگمان را لیگ برتر بگذاریم. ما اکنون این شرایط و امکانات را نداریم و نمیتوانیم خودمان را فریب بدهیم و با تغییر الفاظ خودمان را حرفهای معرفی کنیم. چون قراردادها حرفهای شده، نباید خود فریبی کنیم، چون ساختار درست و حسابی نداریم.
تابناک: بخشی از این غیر حرفهای بودن به یک ساختار بالاتر هم ارتباط دارد. ما در جایی میبینیم که باشگاههای کشورهایی چون عربستان، قطر و امارات با بالاترین استانداردها ستارههای فوتبال دنیا را به خدمت میگیرند، اما گویا تفاوت استانداردها در سایر نقاط برای این ستارهها نیز عجیب است. از جمله خوسلو که چندی پیش در مقایسه فوتبال آسیا و اروپا به حضورش در ایران و استانداردهای پایین ورزشگاه شهر قدس اشاره کرده بود. خب مسئولیت نظارت بر باشگاهها و صدور مجوز حرفهای برای تیمهایی که باید زمین تمرین و استادیوم استاندارد داشته باشند، به صورت مستقیم و غیر مستقیم به عهده AFC است و شاید سختگیری از کنفدراسیون فوتبال آسیا هم آنطور که باید انجام نمیشود. شما هم این تفاوتها را میبینید؟
این موضوعات شاید تحقیقات شما باید که من متوجه آن نشدم، اما من در این مدت به قطر و امارات سفر کردم و حضور در عربستان شاید به گذشته بازگردد، اما الان لیگ فوتبال عربستان در آلمان و روی یک سری شبکههای خصوصی پخش میشود که گاهی دنبال میکنم. ببینید که فوتبال عربستان به کجا رسیده که شبکههای آلمانی آن را پخش میکنند. در ژاپن، کره جنوبی، عربستان، قطر و امارات امکانات خیلی خوب است و آنها استادیومها و زمینهای تمرین خیلی خوبی دارند. من خاطرم هست که در دهه ۹۰ ژاپن آمد و یک سری بازیکنان بزرگ دنیا را به فوتبالش برد تا بازیکنان ژاپنی با فوتبال حرفهای آشنا شوند. بازیکنان چون زیکو، لیت بارسکی و... به فوتبال ژاپن رفتند و درست است که در پایان فوتبالشان ژاپن را انتخاب کردند، اما به نوعی با این کارها و ساختن انیمیشن فوتبالیستها، نسل بعدی ژاپن را به فوتبال علاقهمند کردند و فوتبال وارد خون آنها شد.
ما اکنون میبینیم که قطر دو دوره قهرمان آسیا شده است و خب با همین شرایط و روندی که داشته، توانسته به قهرمانی برسد. اینکه باشگاههای ما رعایت نمیکنند، به فوتبال آسیا باز نمیگردد. عربستان را میبینیم که امکانات خوبی دارد و خب مربیان بزرگ دنیا هم قبول میکنند به عربستان بروند و صد درصد چیزی در آنجا دیدهاند. شاید آنها به لحاظ فنی هنوز قوی نیستند، اما امکانات خوبی دارند. ما خودمان را قدرت برتر آسیا میبینیم، اما در جام جهانی به راحتی ۶ گل از انگلستان خوردیم و به آمریکا ضعیف یک بر صفر باختیم و شاید اگر ولز هم ۱۰ نفره نشده بود، مساوی میکردیم. تفاوت بین فوتبال اروپا و آسیا از لحاظ فنی یک موضوع است، اما در خصوص امکانات علاوه بر کشورهایی که نام بردم، شاید بتوان نام کشورهایی چون مالزی، هند، چین و... را هم اشاره کنیم که امکانات خوبی فراهم کردهاند.
تابناک: البته سؤال قبلی این نبود که این کشورها در مقابل کشورهای اروپایی امکانات ندارند، بلکه سؤال به کشور خودمان باز میگشت. اینکه یک سری تیمها حتی در شهر خودشان زمین تمرین ندارند و مجبور هستند به تهران بیایند که اینجا هم زمینهای تمرین محدود است، با این حال مجوز حرفهای AFC را دریافت میکنند. سؤال این است که این مجوزها چطور صادر میشود؟
من درباره این موضوعات اطلاعی ندارم. فقط خاطرم هست زمانی که در پرسپولیس بودم، نماینده کنفدراسیون فوتبال آسیا آمد، زمین تمرین ما و ورزشگاه آزادی را دید. آنها میآیند و کنترل میکنند، اما اینکه این مجوزها چطور صادر میشود، اطلاعی ندارم.
تابناک: با اشاره به تغییراتی که به بخشی از آنها اشاره شد، از جمله امکانات تمرینی و استادیومی در کشورهای مختلف آسیایی که شاید تا سالها پیش قدرتی هم نداشتند، اما حالا میبینیم که چقدر فوتبال این کشورها رو به توسعه بوده. از جمله آن میتوان به کمتر از یک سال پیش و جام ملتها اشاره کرد که قطر و اردن فینالیست شدند و تیمهایی چون تاجیکستان، قرقیزستان و ازبکستان درخشیدند. این در حالی است که ما مدعی قدرتمند بودن هستیم و در جام جهانی ۶ گل از انگلستان خوردیم، به آمریکای ضعیف باختیم و در جام ملتها هم فراز و نشیب زیادی داشتیم. از طرفی ممکن بود مقابل سوریه حذف شویم، با یک ۴۵ دقیقه خوب ژاپن را شکست دادیم و مقابل قطری که فوتبال عجیبی هم بازی نمیکرد ۳ گل خوردیم و حذف شدیم. این تغییرات در کشورهای کوچک آسیایی و نتایجی که رقم خورده، چقدر میتواند برای فوتبال ایران تلنگر باشد تا تکانی اساسی به خود بدهد؟
اکنون اکثر تیمهای آسیایی سعی میکنند برای تیمهای پایه و باشگاهی خود مربی خارجی بیاورند. من نمیگویم که مربیان بومی خوب نیستند یا توانایی ندارند، اما گاهی وقتها باید قبول کنیم هر کشور توانایی خودش را دارد. فوتبال اروپا سالها از فوتبال ایران جلوتر است و اگر مربیان خوب و کار آزموده را به خدمت بگیریم و در ردههای پایه استفاده کنیم، نسلها با روش علمی و فوتبال حرفهای تمرین میکنند و قویتر میشوند. همانطور که میبینیم فوتبال کشورهایی چون اردن، تاجیکستان و حتی ازبکستان پیشرفت کردهاند. اینکه ما فکر کنیم قدرت اول آسیا بودیم، نمیشود. هر کسی کار کند، مزد تلاشش را میگیرد. نمیتوان گفت ما چند بار قهرمان شدیم و برتر هستیم؛ اینگونه کار جلو نمیرود و باید کار و سرمایهگذاری کرد تا پیشرفت حاصل شود. ژاپن هم در جام ملتها باخت و اوت شد، اما مطمئن باشید آنها آنالیز کرده و دلایل باخت را پیدا میکنند و تیمی آبرومندانه را برای جام جهانی آماده میکنند. در مورد تیم ملی ایران نظر نمیدهم، چون خودم آنجا بودم و در دو سال اخیر هم با من تماس گرفته شد تا نظر بدهم، چیزی نگفتم.
اگر بخواهم نظر واقعی و فنیام را درباره تیم ملی بگویم، شاید کدورت به وجود بیاید. من ۳ ساعت نشستم و بازی ایران مقابل قطر در جام ملتها را آنالیز کردم و نکات خوبی در این بازی ندیدم و طبیعی بود که باید بازی را ببازیم. آنها برای هر دقیقه برنامه و نقشه داشتند. ما ۴۵ دقیقه خوب مقابل ژاپن داشتیم که طبیعی است بازیکنانی استثنایی چون سردار آزمون و مهدی طارمی اگر یک بازی کار گره بخورد، میتوانند کار را در بیاورند. این اتفاق مقابل ژاپن هم برای ما افتاد، هرچند ما طارمی را در بازی با ژاپن نداشتیم، اما در کل منظورم این است که خلاقیت فردی در مواقعی به کمک تیم ما میآید اما در میدانهای بزرگتر که کار سنگین است، این خلاقیتها به کار ما نمیآید. زمانی که ما در تیم ملی بودیم چیزی حدود ۳.۵ تا ۴ سال تمام مسابقات باشگاهی را زیر نظر داشتیم؛ آن هم نه فقط لیگ برتر، بلکه لیگ دسته اول و لیگ دو را هم دنبال میکردیم و شاید خیلیها ندانند که محمد محبی را من برای اولین بار به تیم ملی دعوت کردم. او به مینیکمپ تیم ملی دعوت شد و آن زمان تازه تیم زیر ۲۳ سال ایران متوجه شد که چنین بازیکنی وجود دارد که میتوانند او را به تیم زیر ۲۳ سال دعوت کنند.
در همان مینی کمپی که خیلیها برای برگزاری آن از ما انتقاد کردند، ما علاوه بر محبی بازیکنی چون شهریار مغانلو را هم داشتیم که دیدید آمد و بهترین گلزن فوتبال ایران هم شد. استعدادهایی که در این چند سال آمده باشند و بتوانند جایگزین نسل فعلی بشوند که پا به سن گذاشتهاند و کمکم باید تیم ملی را ترک کنند، نداریم و این موضوع برای فوتبال ما نگران کننده است. ما اکنون باید دفاع وسط، دفاع راست و هافبک وسط پیدا کنیم که انگار نیست و ترکیب تیم ملی هنوز همان ترکیب سال ۲۰۱۸ است. بازیکنانی که هنوز سن بالایی دارند در تیم ملی بازی میکنند و دلیل آن کار نکردن ما روی تیمهای پایه و استعدادهاست. البته همین بازیکنان سن بالا هنوز بهترین بازیکنان تیم ملی هستند؛ باید ببینید که تیم ملی فعلی چه تفاوتی نسبت به تیمی دارد که ما یا کیروش بودیم؟ من نگران هستم؛ برنامهریزی نداشتیم و کار و استعدادیابی نشده است و هر مربی که میآید باید از همین بازیکنان استفاده کند، چون در تیم ملی هم جایی برای بازیکنسازی و تغییر نسل نیست، بلکه این اتفاق باید در لیگ رخ بدهد و بازیکنان از تیمهای نوجوانان، جوانان یا تیم المپیک به تیم ملی برسند.
تابناک: البته در شرایط فعلی ما حدود دو سال است که دیگر چیزی به اسم تیم زیر ۲۳ سال و تیم المپیک هم نداریم. یعنی سرمربی انتخاب نشده و بنابراین اردو یا مسابقهای هم شکل نمیگیرد.
بله، متأسفانه همینطور است. در مدیریتی که مقطعی، کوتاهبین و منفعتبین باشد، طبیعتاً از این اتفاقات زیاد رخ میدهد. اکنون ما یک نفر را سرمربی تیم المپیک هم کردیم، این مربی چقدر وقت دارد؟ یک مربی تیم زیر ۲۳ سال باید وقت کند تیم ملی جوانان و نوجوانان را ببیند که اگر سن آنها دو سه سال دیگر مناسب بود، از آنها استفاده کند. اینکه ما بخواهیم پیش از مسابقاتی دو سه نفر را بیاوریم، انتخاب کنیم و انتظار داشته باشیم نتیجه بگیریم شدنی نیست و دیدیدم که تا به الان اتفاقی رخ نداده است.
تابناک: در صحبتهایی که داشتید به فوتبال ژاپن اشاره کردید. ژاپنی که در جام ملتها مقابل ایران شکست خورد و حذف شد و شما میگویید آنها هدف گذاری میکنند تا در جام جهانی نتیجه بگیرند. چند وقت پیش با این موضوع مواجه بودیم که سرمربی ژاپن گفته بود، آنها به قهرمانی در جام جهانی فکر میکنند و در مقابل انگار برای فدراسیون فوتبال ایران، کادرفنی و بازیکنان تیم ملی صعود به جام جهانی یک اتفاق ویژه است در حالی که آسیا ۸ سهمیه مستقیم در جام جهانی ۴۸ تیمی دارد و میتواند یک سهمیه هم از پلیآف به دست بیاورد. بنابراین صعود به جام جهانی را نمیتوان برای فوتبال ایران دستاورد دانست. این تفاوت دیدگاه را چطور میبینید؟
ابتدا این را بگویم که ژاپن در جام ملتها فقط یک ۴۵ دقیقه بد داشت که منجر به شکست و حذف آنها شد. آدم باید واقعبین باشد. اینکه سرمربی ژاپن گفته ما میخواهیم قهرمان جهان باشیم، واقعبینانه نیست و اگر بتوانند جزو چهار تیم باشند که یک بار هم کره جنوبی توانسته این کار را انجام دهد، دست یافتنی و برای ژاپن یک پیروزی بزرگ است. از طرفی صعود این همه تیم آسیایی یا قارههای دیگر به جام جهانی با ۴۸ تیم، میتواند باعث افت کیفیت مسابقات شود. شاید از نظر تجاری و تلویزیونی و هواداری جالب شود، اما به نظر من مقدماتی اصلی جام جهانی از خود جام جهانی آغاز میشود و مرحله گروهی در اصل انتخابی اصلی خواهد بود. وقتی ۹ تیم از آسیا میتوانند به جام جهانی صعود کنند، در حالی که نمایندگان آسیا در دورههای گذشته ضعیف بودند، جای سؤال دارد.
برای موفقیت میتوان تعاریف مختلف داشت و موارد مختلفی را ترسیم کرد. من هم اگر مربی تیم بودم، از صعود به جام جهانی خوشحال میشدم و کسی نیست که خوشحال نشود، اما باید ببینیم صعود ما چطور بوده و کارهایی که میکنیم در جام جهانی بارور میشود؟ مثلاً این دوره انتخابی بازیها سبکتر است و آیا به بازیکنان جوانتر بازی میدهیم تا آنها صاحب تجربه شوند و یک تیم ۲۴-۲۳ ساله داشته باشیم که شاید بتوانند حداقل دو جام جهانی را ببینند. من نظر مربی یا مدیران مختلف را نمیدانم، اما اینکه سرمربی ژاپن گفته است که قهرمان جام جهانی را هدف قرار دادیم، از نظر من نشدنی است، اما از طرفی نشان میدهد از روزی که در جام ملتها باختند برنامهریزی میکنند و افقی دارند. آنها وقت میگذارند و قطعاً در جام جهانی چهره دیگری از خود نشان میدهند. به نظرم در جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه بود که کره جنوبی ۲ بر صفر آلمان را برد و وقتی به کشور برگشتند، هواداران کره جنوبی بازیکنانشان را با تخم مرغ زدند. حالا با تخم مرغ زدن بازیکنان کره کار درستی نبود، اما میخواهم این را بگویم که تفاوت چقدر است و یک زمان ما پیروزیهای کوچک را بزرگ میکنیم و کسانی دیگر پیروزیهای بزرگ خود را که خوب هم بود، کوچک جلوه میدهند و توقعات بالا میرود.
ادامه گفتوگو در بخش دوم