عبور از قهرمان؛ نگاهی به فیلم "خدای جنگ"

خدای جنگ را اگر بدون ذهنیت قبلی ببینیم فیلم خوبیست. جز روایت موزاییکی که اندکی گیج‌کننده است همه چیز درست است. بازی‌ها به اندازه و قوی‌اند، موسیقی متناسب با لحظه دقیق و به جاست، رنگ‌ونور به درستی استفاده شده‌اند. فیلمنامه کار خودش را می‌کند، دلهره می‌آورد، سمپاتی ایجاد می‌کند، اعصاب خورد می‌کند، قهرمان می‌پرورد، غرور ملی می‌آفرید، حال خوب می‌کند.
کد خبر: ۱۲۸۸۰۴۲
|
۲۲ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۲:۴۶ 10 February 2025
|
3059 بازدید

عبور از قهرمان؛ نگاهی به فیلم

گر شخصیت‌های داستان را از ابتدا بشناسیم شخصیت‌پردازی‌ها بسیار قوی هستند، تک‌تک شخصیت‌ها حس منتقل می‌کنند.

خدای جنگ از آن جهت که یک فیلم دفاع مقدسی است رسالت خودش را به درستی انجام می‌دهد، خیلی درست‌تر از آنچه در سایر فیلم‌های این ژانر در چهل و سومین جشنواره فیلم فجر دیده‌ایم.

اما قصه از آن‌جایی خراب می‌شود که با ذهنیت دیدن فیلمی درباره حسن تهرانی مقدم روی صندلی سینما می‌نشینی.

فیلم خدای جنگ تلاشی است برای ایجاد پیوندی میان زندگی شخصی نیرو‌های نظامی و مسئولیت‌های خطیرشان، اما همین که از نمایش مستقیم قهرمان واقعی داستان، یعنی شهید حسن تهرانی‌مقدم، پرهیز شده، سؤالی جدی را پیش می‌کشد: چرا ما از روایت قهرمان‌هایمان گریزانیم؟

در بسیاری از آثار سینمایی که به شخصیت‌های نظامی و تاریخی می‌پردازند، به دلایل امنیتی و ملاحظات اخلاقی، گاهی از نام بردن یا نمایش مستقیم این شخصیت‌ها خودداری می‌شود. ممکن است این ملاحظات در مورد شهید تهرانی‌مقدم نیز مطرح بوده باشد، چرا که او شخصیتی بسیار تأثیرگذار در تاریخ صنایع دفاعی ایران است و دسترسی به اطلاعات جزئی درباره فعالیت‌هایش محدود است. اما اگر چنین است، چرا اصلاً تصمیم گرفته می‌شود که داستانی با محوریت او ساخته شود، ولی در نهایت روایت از او عبور کند؟ آیا این نوع پردازش، مخاطب را از مواجهه با حقیقت محروم نمی‌کند؟

فیلم خدای جنگ تلاش می‌کند که نشان دهد نیرو‌های نظامی، علاوه بر وظایف استراتژیک، با تصمیم‌های دشوار اخلاقی هم مواجه‌اند. این نکته‌ای مهم و ارزشمند است، چرا که معمولاً در روایت‌های رسمی، از این بُعد کمتر سخن به میان می‌آید. اما در عین حال، همین جا هم فیلم دچار یک تناقض می‌شود: اگر هدف، نزدیک کردن این شخصیت‌ها به تجربه انسانی و نشان دادن چالش‌های اخلاقی آنهاست، چرا باید نام و هویت واقعی آنها را حذف کرد؟ مگر نه اینکه قهرمانان واقعی، در دل همین تناقضات اخلاقی معنا پیدا می‌کنند؟ 

قهرمان‌سازی زمانی موفق است که شخصیت داستانی به گونه‌ای ساخته شود که مخاطب بتواند با او ارتباط برقرار کند. وقتی فیلم‌ساز از پرداختن به شخصیتی واقعی سر باز می‌زند، به‌نوعی دست خود را در خلق یک روایت مستند-دراماتیک می‌بندد. اگر داستانی قرار است بر اساس واقعیت بنا شود، اما در عین حال نه نامی از شخصیت واقعی آورده می‌شود و نه جزئیاتی از زندگی او ارائه می‌شود، پس چرا اصلاً این شخصیت انتخاب شده؟ چرا فیلم‌ساز به‌جای آنکه داستانی با الهام از تهرانی‌مقدم بسازد، به سراغ قهرمان دیگری نرفته که آزادی بیشتری برای روایتش داشته باشد؟

قهرمان‌سازی زمانی موفق است که شخصیت داستانی به گونه‌ای ساخته شود که مخاطب بتواند با او ارتباط برقرار کند. وقتی فیلم‌ساز از پرداختن به شخصیتی واقعی سر باز می‌زند، به‌نوعی دست خود را در خلق یک روایت مستند-دراماتیک می‌بندد.

یکی از وظایف روایت، چه در سینما و چه در ادبیات، ایجاد شفافیت است. نه به این معنا که همه چیز را فاش کند، بلکه به این معنا که چارچوبی منطقی و قانع‌کننده برای روایتش بسازد. در خدای جنگ، روایت میان واقعیت و تخیل معلق می‌ماند. فیلم‌ساز از یک سو تلاش می‌کند داستانی با الهام از واقعیت بسازد، اما از سوی دیگر، یک روایت افسانه‌ای غیر واقعی نشانمان می‌دهد.

 این رویکرد، نه تنها پرسش‌هایی درباره صحت روایت مطرح می‌کند، بلکه باعث می‌شود مخاطب احساس کند با یک داستان نیمه‌تمام مواجه است؛ داستانی که جسارت لازم را برای ایستادن پشت قهرمانش ندارد.

مشکل اساسی فیلم خدای جنگ این است که به‌رغم تلاشش برای پرداختی انسانی به نیرو‌های نظامی، همچنان از نمایش روشن قهرمانش می‌ترسد. اگر محدودیت‌های امنیتی و اخلاقی اجازه پرداختن به یک شخصیت خاص را نمی‌دهند، بهتر است فیلمی کاملاً تخیلی ساخته شود که آزادی عمل بیشتری داشته باشد. اما اگر قرار است یک قهرمان واقعی محور داستان باشد، پس شفافیت و صداقت در روایت ضروری است. در غیر این صورت، این سؤال مطرح می‌شود که چرا باید شخصیتی حساس و تاریخی را برای روایت انتخاب کرد، اما در نهایت از پرداخت مستقیم او گریخت؟ ویژگی نمایش زندگی واقعی یک قهرمان دقیق همانجاییست که دارابی واقعیت را تغییر می‌دهد. عمل نهایی و تاثیرگذار یک قهرمان ممکن است به ذهن خیلی‌ها بیاید، در رویای خیلی‌ها شکل بگیرد، اما آنچه یک نفر ما از بین هزاران نفر قهرمان می‌کند نکات و ظرفت‌های ریز اخلاقی و شخصیتی است که دارابی از آن گذر کرده.

در نهایت یک گام مثل خدای جنگ این است که از تلاش برای شبیه سازی و رقابت گریم‌ها دست برداشته، اما کاش در روایت قصه نیز کمی معتدل‌تر عمل می‌کرد.

زهرا رایگانی

اشتراک گذاری
برچسب ها
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
مطالب مرتبط
نظر شما

سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

برچسب منتخب
# قیمت دلار # فیلترینگ # قاضی مقیسه # علی رازینی # ترور # ترامپ
الی گشت