تحلیل تابناک؛

جمهوری اسلامی ایران و پروژه «هویت نامتمرکز اخلاقی» در جهان اسلام

به نظر می رسد در ضمیر ناخودآگاه جمعی شیعیان، جمهوری اسلامی ایران در حال انجام یک دگرگونی بنیادین است تا هویت «اقلیت تحت تهدید» را تغییر دهد. این دگرگونی، به جای تمرکز بر کشتارهای تاریخی شیعیان، نگاه‌ها را به سوی فجایع معاصر در فلسطین و یمن سوق می‌دهد، جایی که خون شیعه و سنی در زیر بمباران اشغالگران در هم می‌آمیزد.
کد خبر: ۱۲۹۵۴۸۹
|
۰۲ فروردين ۱۴۰۴ - ۱۲:۴۶ 22 March 2025
|
3046 بازدید
|
۳

جمهوری اسلامی ایران و پروژه «هویت نامتمرکز اخلاقی» در جهان اسلام

از زمان آغاز عملیات «طوفان الاقصی» علیه اسرائیل، هیچ‌گونه حمله یا انتقاد قابل توجهی از سوی جریان‌های شیعی به فرماندهان سنی در «سرایا القدس»، «کتائب القسام» یا سایر گروه‌های مقاومت فلسطینی مشاهده نشده است. برعکس، شیعیان به طور گسترده اخبار این فرماندهان را منتشر کرده و شجاعت آنان را ستوده‌اند، از جمله یحیی السنوار، محمد الضیف، اسماعیل هنیه و دیگران.

به گزارش سرویس سیاسی تابناک، در مقابل، در صفحات مجازی بسیاری از اعراب سنی، حتی نزدیک به جریان‌های مقاومت، به ندرت می‌توان تمجیدی از رهبران شیعه مانند حاج قاسم سلیمانی، سید حسن نصرالله، آیت‌الله خامنه‌ای یا سایر شخصیت‌های شیعه مقاومت یافت؛ و اگر هم تمجیدی انجام شود، معمولاً با نوعی عذرخواهی یا توجیه همراه است.

این تفاوت آشکار، ریشه در فرهنگ شیعی دارد که در آن شجاعت و قهرمانی، حتی اگر از سوی دیگران باشد، مورد ستایش قرار می‌گیرد. این رویکرد، نشأت‌گرفته از نظام ارزشی‌ای است که مقاومت را، فارغ از تعلقات مذهبی، مقدس می‌شمارد. به عبارتی دیگر، فرهنگ قدردانی از «دیگری» در میدان مقاومت، در میان شیعیان بارزتر است.

استعمار، بازیگر نقش اول تفکر شیعی

پس از انقلاب اسلامی ایران، گفتمان رسمی شیعه از یک مذهب فقهی-کلامی صرف، به ایدئولوژی رهایی‌بخش و فرامذهبی تبدیل شد که عدالت و ظلم را در مقیاس جهانی تعریف می‌کند. این تحول، منجر به آن شد که شیعیان، مسائل فلسطین، لبنان، بوسنی، یمن و سایر نقاط جهان را، حتی اگر رهبران آن سنی باشند، به عنوان بخشی از مبارزه بزرگ‌تر علیه سلطه غرب بپذیرند.

پس از انقلاب اسلامی ایران، گفتمان رسمی شیعه از یک مذهب فقهی-کلامی صرف، به ایدئولوژی رهایی‌بخش و فرامذهبی تبدیل شد که عدالت و ظلم را در مقیاس جهانی تعریف می‌کند. این تحول، منجر به آن شد که شیعیان، مسائل فلسطین، لبنان، بوسنی، یمن و سایر نقاط جهان را، حتی اگر رهبران آن سنی باشند، به عنوان بخشی از مبارزه بزرگ‌تر علیه سلطه غرب بپذیرند

در تفکر شیعی انقلابی، دشمن اصلی نه سنی‌ها، بلکه استعمار و عوامل آن هستند. این دیدگاه، امکان ائتلاف با گروه‌هایی با عقاید متفاوت (مانند القاعده در برابر آمریکا) را فراهم می‌کند.

امروزه در حوزه‌های علمیه شیعه، به‌ویژه در ایران و لبنان، مباحثی، چون تفکر مقاومت و ائتلاف‌های فرامذهبی با رویکرد تقریبی دنبال می‌شود. استفاده از عباراتی مانند «شعار مقابله با صهیونیسم، امر وحدت‌آفرینی بین ملت‌های اسلامی بود» (آیت‌الله خامنه‌ای، ۱۳۷۵/۱۱/۲۱) و جایگزینی اصطلاحات سنتی مذهبی (عامه، اهل سنت، ناصبی) با مفاهیمی، چون «مقاومت اسلامی» یا «محور مقاومت»، باعث شده جوانان شیعه راحت‌تر با گروه‌های سنی متحد شوند.

در ضمیر ناخودآگاه جمعی شیعیان، جمهوری اسلامی ایران در حال انجام یک دگرگونی بنیادین است تا هویت «اقلیت تحت تهدید» را تغییر دهد. این دگرگونی، به جای تمرکز بر کشتار‌های تاریخی شیعیان، نگاه‌ها را به سوی فجایع معاصر در فلسطین و یمن سوق می‌دهد، جایی که خون شیعه و سنی در زیر بمباران اشغالگران در هم می‌آمیزد.

همان‌طور که شهید مرتضی مطهری، ایدئولوگ انقلاب اسلامی ایران، بیان داشت: «اگر حسین بن علی(ع) بود، می‌گفت: اگر می‌خواهی برای من عزاداری کنی، برای من سینه و زنجیر بزنی، شعار امروز تو باید فلسطین باشد. شمر امروز موشه دایان است، شمر هزار و سیصد سال پیش مُرد، شمر امروز را بشناس! شمر امروز ما اسرائیل است!»

تعداد بازدید : 20

این تغییر هوشمندانه، شیعیان را از قربانیان تاریخ به شرکای ایجاد یک قطب اسلامی تبدیل می‌کند. البته، جریان غالب سنی‌ها این مسیر را نپذیرفته و همچنان در دایره وابستگی مذهبی باقی مانده‌اند، به جز گروه‌هایی در غزه که محور مقاومت را تشکیل می‌دهند.

فلسطین، نخ تسبیح جهان اسلام

الکساندر دوگین، فیلسوف روس، مسئله فلسطین را عاملی کلیدی برای اتحاد جهان اسلام و افزایش قدرت آن می‌داند. او معتقد است که فلسطین فراتر از یک مسئله منطقه‌ای، نمادی از مبارزه با سلطه غرب است و می‌تواند مسلمانان را برای ایجاد یک جبهه متحد گرد هم آورد.

«اتحاد و وحدت جهان اسلام غیرقابل انکار است و مسئله فلسطین به عنوان نیروی متحد کننده‌ای در این جهان عمل می‌کند؛ مسئله‌ای که باعث شده تا شیعیان، سنی‌ها، ترک‌ها، ایرانیان و همچنین گروه‌های درگیر دیگر در یمن، سوریه، عراق و لیبی گرد هم آیند. این موضوع به کشور‌هایی نظیر پاکستان، اندونزی، مالزی و بنگلادش ربط مستقیمی دارد و علاوه بر این، مسلمانان مقیم ایالات متحده آمریکا، اروپا، روسیه و آفریقا نمی‌توانند نسبت به این موضوع بی‌تفاوت بمانند.»

سیاست فرامذهبی و ضدصهیونیستی جمهوری اسلامی ایران در جهان اسلام، زمینه‌ساز رهبری طبیعی این کشور شده است. ایران نیز با اتحاد با هر نیرویی که علیه اسرائیل سلاح بردارد، این نقش را پذیرفته است، حتی اگر آن نیرو پیش‌تر با ایران درگیر شده باشد، مانند اعضای القاعده در سومالی. این رویکرد، نه یک تناقض، بلکه تاکتیکی هدفمند است که شاید با تعبیر الکساندر دوگین بهتر قابل درک باشد:

«جهان اسلام به اتحاد، یکپارچگی، ایجاد یک ساختار فراملی جدید که بتواند پتانسیل عظیم کل امت اسلامی را تحکیم کند و در نتیجه یک قطب تمام عیار ایجاد کند نیاز دارد. امروز هیچ یک از دولت‌های اسلامی، جدا از هم، نمی‌توانند نقش قطب بودن این تمدن را به تنهایی ایفا کنند. عربستان سعودی، ترکیه، ایران، اندونزی، پاکستان، مصر و... کاملا مستقل هستند. اما هیچ یک از آنها نمی‌توانند رسالت اتحاد همه جهان اسلام را به تنهایی بر عهده بگیرند؛ بنابراین برای تحکیم جهان اسلام به پروژه‌ای کاملاً جدید نیاز است.»

تفکر شیعی زیر سایه پروژه عبری-عربی؟

با این حال، ضمیر ناخودآگاه جمعی شیعه که جمهوری اسلامی ایران در تلاش برای تغییر آن بود، بار دیگر توسط سلفی‌های جهادی که به طور مداوم توسط نیرو‌های همسو با ناتو، عربستان سعودی و امارات مورد حمایت قرار می‌گیرند، متزلزل شد. قتل‌عام‌های انجام‌شده علیه علویان، از جمله کشتار کودکان و غیرنظامیان، همان سازوکاری را بازتولید کرد که ایران در پی محو آن بود: احساس «اقلیت تحت تهدید». در سایه این پروژه عبری-عربی، شیعیان دیگر صرفاً با خاطرات کشتار‌های تاریخی دست‌وپنجه نرم نمی‌کنند، بلکه با نیرو‌های جهادی‌ای مواجه‌اند که «محور مقاومت شیعی» را دشمن اصلی خود می‌دانند؛ محوری که تلاش می‌شود در جهان اهل سنت به عنوان تهدیدی برای کل منطقه معرفی شود.

در نهایت، چالش اصلی همچنان پابرجاست: چگونه می‌توان نیرو‌های مقاومت را با وجود اختلاف‌نظر بر سر تعریف «دشمن اصلی» متحد کرد؟ شاید پاسخ این باشد که وحدت زمانی حاصل می‌شود که دشمن به یک تهدید وجودی تبدیل شود، همان‌طور که اسرائیل در گفتمان ایران مطرح می‌شود. اما در واقعیت، علی‌رغم حملات اسرائیل به گروه‌های سلفی و نیرو‌های جولانی در سوریه، آنها واکنشی نشان نمی‌دهند؛ چرا که متحدان آنها در ترکیه و کشور‌های حاشیه خلیج فارس [که روابط خود را با اسرائیل عادی کرده‌اند]، این رژیم را دشمن مستقیم خود تلقی نمی‌کنند، بلکه ایران را تهدید اصلی خود می‌بینند.

در مقابل، ایران در گفتمان خود، کل منطقه را صحنه‌ای برای مقابله با آمریکا و اسرائیل تعریف می‌کند. اما کشور‌های خلیج فارس از پروژه ایران که بر «برطرف کردن اختلافات فرقه‌ای» تأکید دارد، بهره‌ای نمی‌برند؛ زیرا این مسئله در نگاه آنها حاشیه‌ای تلقی می‌شود. در عوض، رسانه‌های عربی با استفاده از پلتفرم‌های دیجیتال و تلویزیونی، اختلافات فرقه‌ای را تشدید می‌کنند، زیرا این راهبرد در نهایت به نفع آنها در برابر پروژه جمهوری اسلامی تمام می‌شود.

جمهوری اسلامی ایران و پروژه «هویت نامتمرکز اخلاقی» در جهان اسلام


 بزرگ‌ترین ضربه‌ای که به پروژه جمهوری اسلامی ایران وارد می‌شود، تبدیل درگیری ژئوپلیتیکی به جنگ فرقه‌ای است؛ فرایندی که توسط ماشین رسانه‌ای کشور‌های اسلامی منطقه با حمایت غرب هدایت می‌شود.

در این شرایط، جمهوری اسلامی ایران تلاش می‌کند گفتمان استعمار فرهنگی را بازسازی کند؛ استعماری که دیگر نیازی به تانک ندارد، بلکه از طریق ایجاد هویت‌های متخاصم، آگاهی جمعی را هدف قرار می‌دهد. مقاومت ایران در برابر این نفوذ، به معنای انکار هویت شیعی نیست، بلکه به معنای تبدیل آن به هویتی باز و ادغام‌شده در مفهوم «مقاومت» است. اما این راهبرد، با حافظه تاریخی شیعه که سرشار از زخم‌های کشتار و سرکوب است، در تضاد قرار می‌گیرد و اجرای آن را دشوار می‌سازد.

جمهوری اسلامی ایران برای حل این تضاد، مدلی جایگزین ارائه می‌دهد: نه انکار هویت شیعی، بلکه تبدیل آن به یک «هویت اخلاقی» که در آن مرز‌های داخلی و خارجی محو می‌شوند

جمهوری اسلامی ایران برای حل این تضاد، مدلی جایگزین ارائه می‌دهد: نه انکار هویت شیعی، بلکه تبدیل آن به یک «هویت اخلاقی» که در آن مرز‌های داخلی و خارجی محو می‌شوند. در این چارچوب، وفاداری به ایران یا تشیع نه به عنوان یک موجودیت ژئوپلیتیکی، بلکه به «خط مقاومت» است؛ خطی که ممکن است مرکز آن در بیروت یا صنعا باشد، همانطور که آیت الله خامنه‌ای، رهبری انقلاب  توصیف می‌کند:

«یک اشتباه بزرگی را که سیاستمداران آمریکایی و اروپایی و امثال اینها می‌کنند، این است که مراکز مقاومت در منطقه را اسمش را می‌گذارند نیرو‌های نیابتی ایران و به آنها اهانت می‌کنند. نیابتی یعنی چه؟ ملت یمن انگیزه دارد، مراکز مقاومت در کشور‌های منطقه انگیزه دارند. ایران نایب لازم ندارد. نیابت یعنی چه؟ خودشان هستند.» [۱۴۰۴/۱/۱]

این مدل را می‌توان به عنوان «هویت نامتمرکز اخلاقی» توصیف کرد، که در آن تعلق، نه بر اساس جغرافیا یا هویت قومی، بلکه بر اساس یک پروژه ایدئولوژیک تعریف می‌شود.

حسین جعفرزاده

اشتراک گذاری
برچسب ها
داریک موبایل صفحه خبر
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۸
در انتظار بررسی: ۵
انتشار یافته: ۳
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۳۶ - ۱۴۰۴/۰۱/۰۲
مقاله خوبی است
ناشناس
|
United Kingdom of Great Britain and Northern Ireland
|
۱۳:۵۹ - ۱۴۰۴/۰۱/۰۲
اخلاق مداری بسیار کمیاب شده.
سهند
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۲۰ - ۱۴۰۴/۰۱/۰۲
آفرین ! اما به اینکه چگونه باید این مرام اخلاقی را گسترش داد هم اشاره کرد.
نظر شما

سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

برچسب منتخب
# ترامپ # قیمت طلا # کالابرگ # یمن # مذاکره ایران و آمریکا # قیمت سکه # مسکن ملی
الی گشت
نظرسنجی
کدام دولت عملکرد بهتری داشته است؟