به گزارش سرویس سیاسی تابناک، حادثه انفجار در بندر شهید رجایی بندرعباس چه عمدی باشد و چه سهوی. یک شبیهسازی از عواقب حمله نظامی دشمنان به بنادر، پالایشگاهها و ... است.
اگر بدبین باشیم و در این منطقه، بدبینی، اغلب، عین واقعبینی است شواهد پراکنده و آگاهی تاریخی ما را به سمت فرضیه خرابکاری هدایت میکنند. منافقین؟ جیشالعدل؟ اسراییل؟ نام این گروهها، همواره در پسزمینه تحولات منفی ایران شنیده میشود. اما یافتن سرنخ قطعی در میان این حجم از ابهام، همچون جستجوی سوزن در انبار کاه است.
با این حال، وظیفه یک روزنامهنگار، دوری از گمانهزنیهای بیاساس است. با این همه، اجازه دهید فرضیه خرابکاری را به عنوان یک احتمال در نظر گرفته و واکنش مردم ایران در روزهای پس از انفجار را بررسی کنیم. در این میان، شاهد یک تصویر متناقض هستیم: از سویی، رسانههای جنگطلب میکوشند تا از این فاجعه به عنوان ابزاری برای تشدید فشارها و تلقین ضعف بهرهبرداری کنند. از سوی دیگر، موجی از همدلی و همبستگی ملی به راه افتاده است. صفهای اهدای خون در سراسر کشور و ابراز همدردی گسترده در شبکههای اجتماعی، گواهی بر این مدعاست.
در این میان، شایعهای مبنی بر دخالت سوخت موشکی وارداتی از چین در انفجار، به سرعت در فضای مجازی منتشر شد. با این وجود، حتی این شایعه نیز نتوانست خللی در حمایت گسترده مردمی از منافع ملی ایجاد کند. به نظر میرسد که مفهوم “ایران”، فراتر از دستهبندیهای سیاسی و ایدئولوژیک رایج، همچنان برای بخش بزرگی از جامعه معنایی عمیق و ارزشمند دارد.
البته، اهداف احتمالی طراحان این خرابکاری فرضی، میتواند بسیار متنوع و پیچیده باشد: از تلاش برای تاثیرگذاری بر روند مذاکرات هستهای تا دامن زدن به بیثباتیهای منطقهای. با این وجود، تا پیش از ارائه شواهد و مدارک قطعی، هرگونه اظهار نظر قاطع در این زمینه، اقدامی عجولانه و غیرحرفهای خواهد بود.
با نگاهی به گذشته، میتوان دریافت که فاجعه انفجار در بندر بیروت، ناشی از سهلانگاری در نگهداری مواد خطرناک بوده و حادثه تگزاسسیتی نیز در اثر انفجار یک کشتی حامل کود شیمیایی به وقوع پیوست. بندرشهیدرجایی، با هر سناریویی که به وقوع پیوسته باشد، به ما یادآوری میکند که نباید ایمنی و امنیت را قربانی هیچ مصلحتی کرد.
بندر شهیدرجایی زخمی شده است. اما این زخم، میتواند انگیزهای باشد برای ساختن ایرانی آبادتر و امنتر. قصهای که شاید، روزی، گابریل گارسیا مارکز، آن را به سبکی جادویی و فراموشنشدنی روایت کند.
حال باید برای آینده درس بگیریم، اول اینکه این انفجار هشداری است برای تمام زیرساختهای حساس (پالایشگاهها، نیروگاهها، سدها) که باید به «بازنگری فوری پروتکلهای ایمنی» اقدام کرد. دوم: مدیریت بحرانِ شفاف است، مردم با ابهام سازگار نیستند. «سکوت رسمی» به دامنزدن به شایعات کمک میکند. و نکته سومی که این دو روز بسیار به چشم امد همبستگی بود، همبستگی به مثابه سپر ملی است آنچه دشمنان را ناامید میکند، نه انفجارها، بلکه «واکنش یکپارچه مردم ایران» است.
در انتها باید بگوییم زخمها میتوانند به نقاط قوت تبدیل شوند بندر شهید رجایی امروز نمادی است از دو واقعیت متضاد: آسیبپذیری ایران در برابر تهدیدات نامتقارن. و ظرفیت بالای جامعه برای تبدیل بحران به فرصت همبستگی. اگر این حادثه منجر به «اصلاح ساختاری در مدیریت بحران و ایمنی» شود، قطعا مبتوان از آن به عنوان «تلنگری برای پیشگیری از فجایع بزرگتر» یاد کرد. مردم این سرزمین بارها ثابت کردهاند که از خاکستر بحرانها، همبستگیهای استوارتر میرویانند. بندر شهید رجایی نیز میتواند روایتی از این مقاومت را در دل تاریخ ثبت کند.
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.