اخلاق و قدرت رابطهاي دو سويه با يكديگر دارند، به گونهاي كه هرگونه انحراف اخلاقي در ميان دولتمردان (اصحاب قدرت) موجب انحراف قدرت نيز خواهد شد و از سوي ديگر نيز دولت ميتواند با به كارگيري اهرمهاي قدرت، هنجارهاي مثبت اخلاقي را در سطح جامعه انتشار دهد يا برعكس باعث ترويج ناهنجاريهاي اخلاقي شود.
قدرت به مثابه اهرمي تشديدكننده در برابر اخلاق عمل ميكند؛ بدينصورت كه در صورت ورود هر نوع انحراف اخلاقي در ميان دولتمردان و اصحاب قدرت، پيامد آن چند سال بعد حتما در جامعه به صورت يك هنجار بروز مييابد؛ زيرا قدرت خاصيت تشديدكنندگي دارد. عبارت معروفي كه از حضرت علي (ع) نقل ميشود: «الناس علي دين ملوكهم» نيز ناظر بر همين مساله است.
قدرت اگر دچار انحراف اخلاقي شود، سه انحراف را در جامعه پديد ميآورد:
1 ـ رواج بداخلاقي؛ شامل تخريب شخصيت، تهمتزني و كمرنگ شدن ارزشهاي اخلاقي در لايههاي مختلف جامعه.
2 ـ ترويج قانونشكني، بدين صورت كه وقتي مردم ببينند دولتمردان از رعايت موازين قانون طفره ميروند و بيمحابا به همديگر برچسب ميزنند، آنان نيز رفتهرفته بدين خوي عادت ميكنند و قانونشكني به يك هنجار اجتماعي تبديل ميشود.
3 ـ خطر بروز انحراف اعتقادي؛ وقتي دولتمردان و صاحبان قدرت اخلاق را فراموش كنند، احتمال قدرت گرفتن انديشههاي التقاطي و انحرافي قوت ميگيرد و از گوشه و كنار جامعه، انحراف در اعتقادها و مباني ارزشي سر بر ميآورد.
پيامد بروز اين انحرافها نيز دو تهديد مهم را براي نظام در پي دارد:
1 ـ تهديد امنيتي 2 ـ تهديد سياسي مصاديق اين تهديدها را نيز به روشني ميتوان در جامعه امروز ايران سراغ گرفت. شعارهايي افراطي همچون «جمهوري ايراني» از يكسو و «حكومت اسلامي» از سوي ديگر، از جمله اين پيامدهاي انحرافي هستند. همچنين، مطرح شدن موضوعاتي مانند «مكتب ايراني» به مثابه يك انحراف اعتقادي مطرح است. اينها همه در حالي است كه نظام ما «جمهوري اسلامي» است و سازوكارش مبتني بر «مكتب راستين اسلام» تدوين شده است.
بنابراين، انحراف اخلاقي در قدرت را بايد جدي گرفت؛ وگرنه حوادث تلخي در انتظار كشور خواهد بود كه عبارتند از:
1 ـ جدايي اخلاق از سياست 2 ـ جدايي دين از سياستجامعه را نميتوان با دستور و بخشنامه اداره كرد، بلكه مردم از عملكرد مسئولان و سيره عملي دولتمردان تاثير ميپذيرند و اخلاق آنها به صورت غيرمستقيم از رفتار ايشان شكل ميگيرد. از كمبودهاي مهمي كه فضاي امروز جامعه ايران از آنها رنج ميبرد، ضعيف شدن اعتماد و صداقت است. ما امروز ميراثدار انقلاب اسلامي هستيم و بايد از آن محافظت كنيم. دولتمردان ما اگر اعتماد را به مردم بازنگردانند و صداقت را در رفتار و گفتار خويش نهادينه نسازند، متاسفانه بايد گفت چشمانداز خوبي براي آينده ايران عزيز قابل تحقق نيست.
قدرت و سياست در جمهوري اسلامي زماني ارزشمند است كه اخلاق ملتزم آن باشد. دولتمردان بايد با رفتار عملي خود به جامعه آموزش دهند كه در چارچوب ارزشهاي اسلامي، نميتوان به هر وسيلهاي متوسل شد تا به هدف مورد نظر رسيد.