بخش قابلتوجهی از کارنامه رضا قیصریه به ترجمه آثار ادبی ایتالیا اختصاص دارد. آثاری از آلبرتو موراویا، دینو بوتزاتی، لوئیجی پیراندللو ،ایتالو کالوینو و ... به همین خاطر میتوان گفت او در سالهای اخیر تلاش زیادی برای معرفی ادبیات ایتالیایی به فارسیزبانان انجام داده است.
به گزارش خبرآنلاین، سالروز تولد آلبرتو موراویا (7 آذر)، یکی از نویسندگان تاثیر گذار قرن بیستم ایتالیا بهانهای بود برای صحبت کردن با قیصریه درمورد ادبیات ایتالیا و به ویژه موراویا و ترجمه آثار او. این مترجم علاوه بر ترجمه آثار ادبی ایتالیایی در دانشگاه تهران نیز ادبیات ایتالیایی تدریس میکند.
قیصریه درمورد آشناییاش با موراویا می گوید: «یادم میآید در کودکی داستان «زنی از رم» در پاورقی «تهران مصور» چاپ میشد و من هم آنها را می خواندم.زمانی هم که برای تحصیل در رم بودم. یکی دو بار صحبت شد که ببینمش. تازه مجموعه داستانی از صادق هدایت را به ایتالیایی ترجمه کرده بودم و میخواستم نظر او را بدانم. اما در مسافرت بود و نشد.»
وی یکی از ویژگیهای اصلی موراویا را شناخت او از ادبیات ملل مختلف میداند: «با ادبیات شرق کاملا آشنا بود. ادبیات ایران را میشناخت و آثار هدایت را خوانده بود. او به زبان فرانسه مسلط بود و از این طریق با ادبیات ایران آشنا شده بود.»
قیصریه میافزاید: «دو بار به ایران سفر کرده بود.آخرین بار آن هم قبل از انقلاب بود. میدانید که او روزنامهنگار و منتقد هم بود. آن موقع چند گزارش از ایران برای تلویزیون ایتالیا تهیه کرد.
به گفته این مترجم، «موراویا در مجموع مستندهایی از آفریقا، کویت، ایران، عراق و چین ساخته بود که بسیار جذاب هستند.»
قیصریه با اشاره به زندگینامه موراویا میافزاید: «اصولا هر چیزی موراویا را یاد چیز دیگری میانداخت. مثلا وقتی در یزد از «برجهای خاموش» دیدن کرد یاد زرتشت و نیچه افتاد.»
بسیاری از کارگردانان بزرگ اروپایی اقتباسهای سینمایی از آثار این نویسنده بزرگ انجام دادهاند، قیصریه با اشاره به این موضوع می گوید: «ژان-لوک گدار براساس رمان «انزجار» فیلمی ساخت به نام «تحقیر». برتولوچی هم فیلم «دنبالهرو» را بر اساس داستانی به همین نام از موراویا کارگردانی کرد. با این حال دسیکا در فیلم «دو زن» بیش از همه سعی کرده به داستان موراویا نزدیک باشد.»
مترجم «من که حرفی ندارم» درمورد جایگاه موراویا در ادبیات ایتالیا می گوید: «از بزرگان ادبیات ایتالیا بود. در ایتالیا کسی که خدمت ادبی یا هنری بزرگی کرده باشد سناتور تمام عمر میشود، موراویا هم سناتور تمام عمر بود.»
قیصریه با اشاره به سبک موراویا و ترجمه آثارش می افزاید: «او خیلی شیوا مینویسد.با این حال رمانهایش نثر فاخری دارند و شاید ترجمه آنها به راحتی داستانهای کوتاهش نباشد.»
به گفته او،«موراویا هم رئال مینویسد و هم سوررئال و گاهی ترکیبی از این دو. در نوششتههایش هم بیشتر توصیفهای دقیق وجود دارد و تا دیالوگنویسی .»
قیصریه دشواری ترجمه آثار موراویا را زمانی میداند که به روانکاوی شخصیتها میپردازد، «رویکردش فرویدی است و وقتی به روانکاوی شخصیت میرسد کمی کار دشوار میشود و ترجمه زمان بیشتری میبرد. ترجمه داستانهای سوررئالیستیاش هم کار آسانی نیست.»
به عقیده این مترجم،«اشارات تاریخی و برداشتهای شخصی موراویا از امپراتوریهای رم باستان هم از دیگر مسائلی است که کار ترجمه آثار او را دشوار میکند.»
این مترجم دلیل علاقه خواننده ایرانی به آثار ادبی ایتالیایی را قدرت نویسندگان میداند و تاکید میکند زبان فارسی را نباید دست کم گرفت: «زبان فارسی بسیار غنی است. در روایتگری هم همینطور است. باید سعی کرد متن را در فارسی درآورد. مثلا من ترجمه انگلیسی برخی داستانهای موراویا را خواندهام. از روی کنجکاوی که ببینم آنها چه کردهاند. خب متوجه شدهام حتی بخشی از داستان اصلا به انگلیسی قابل ترجمه نیستند،اما در زبان فارسی خیلی خوب درآمدهاند. مطمئنا خواننده ایرانی لذت بیشتری از آثار موراویا میبرد تا خواننده آلمانی.»
او می افزاید: «ببینید ایتالو کالوینو نویسنده ایتالیایی کم کسی نیست. آثار او از نظر روایتگری هم بسیار جذاب هستند.با این حال او می گفت روایت در ادبیات غرب تحت تاثیر روایتگری شرق است. و همین مساله هم میتواند دلیل دیگر جذابیت آثار این افراد برای فارسیزبانان باشد.»
قیصریه درمورد نویسندگان نسل جدید ایتالیا می افزاید : «چون از ایتالیا دور بودهام نظرم مبتنی بر داستانهای پراکندهای است که خواندهام. بنی استفانو نویسندهای قابل است که «کافه زیر دریا» را از او ترجمه کردهام. نیکولو آمانیتی و ملانیا مرتسوکو هم از جمله نویسندگان قابل توجه امروز ایتالیا هستند.»
قیصریه تاکنون 3 کتاب در مقام نویسنده نوشته است، «هفت داستان»، «کافه نادری» و «در ستایش 77 سالگی» که آخری در انتظار مجوز است. او درمورد تاثیر ترجمه بر نوشتههایش گفت: «خواندن ادبیات دیگران و ادبیات هر ملتی در خلق شخصیت و محیط خیلی کمک میکند اما یک خطر وجود دارد، اینکه نثر نوشتن ترجمهای شود. باید حواسمان باشد نثرمان فارسی باشد نه ترجمهای.»
وی در خاتمه بر غنای زبان فارسی تاکید کرد و گفت: «برای من نویسنده خیلی مهم است. اما اگر در بخشی از داستان زبان دشوار شود، سعی میکنم با راهنمایی گرفتن از آدمهای آشنا آن را در زبان فارسی به اصطلاح دربیاورم. من ترجمه را سرهمبندی و گنگ رها نمیکنم. من متن را ایرانی میکنم. این کار لذت بسیاری دارد.»