زيباكلام: نقدي کردن يارانه‌ها، از چاله به چاه؟

کد خبر: ۱۳۵۴۱
|
۱۸ تير ۱۳۸۷ - ۲۰:۰۵ 08 July 2008
|
16597 بازدید

صادق زيبا کلام در يادداشتي در روزنامه اعتماد ملي درباره نقدي کردن يارانه‌ها چنين نوشته است:

اي دل همه رفتند تو ماندي تنها
كارت همه ناله بود بارت همه آه
كوتاه كنم قصه كه اين راه دراز
از چاه به چاله بود از چاله به چاه
شادروان قيصر امين‌پور

حكايت توزيع نود هزار ميليارد تومان يارانه  نقدي به اقشار و لا‌يه‌هاي گوناگون جامعه، همان حكايت قصه دردناك «تنها ماندن»ها و «از چاله به چاه درافتادن»‌هاست.

درست از پس از پايان جنگ با عراق و در زمان نخستين دولت آقاي ‌هاشمي ‌رفسنجاني بود كه معضل پرداخت يارانه‌ها مطرح شد. صورت مسأله  هم روشنتر از آن است كه نياز به توضيح باشد. دولت در ايران، بسياري از كالا‌ها را با تخفيف در اختيار مصرف‌كننده مي‌گذارد؛ يعني بهاي واقعي آنها را از مصرف‌كننده نمي‌گيرد؛ از بنزين گرفته تا برق، آب، گاز، دارو، تا قند و شكر، نان و روغن نباتي. اشكال اين در چيست؟

اشكالش آن است كه مصرف‌كننده‌اي كه ماهي يك ميليون تومان يا حتي بيشتر درآمدش است، براي يك قرص نان، يك كيلووات برق يا يك ليتر بنزين همان مبلغي را مي‌پردازد كه مصرف‌كننده ديگري كه درآمدش در ماه به صد هزار تومان هم نمي‌رسد. قريب به دو دهه مي‌شود كه عده‌اي مي‌نويسند، مي‌گويند، باز هم مي‌نويسند و باز هم مي‌گويند كه اين سيستم از اساس خراب است. در هيچ كجاي دنيا و در هيچ نظامي امروزه دولت‌هايشان به فقير و غني يكسان يارانه پرداخت نمي‌كنند.

اتفاقا براي نظام ما كه بزرگترين دغدغه‌اش برقراري عدالت اجتماعي است، پرداخت يارانه علي‌السويه يعني ناعادلا‌نه‌ترين شيوه توزيع ثروت جامعه. اينكه چرا به‌‌رغم آن كه از اوايل دهه 1370 اين معضل مطرح شده اما تا به امروز هيچ حركت جدياي براي سامان دادن ‌آن صورت نگرفته، حديث دردناك و مطول ديگري است كه بماند. دست‌كم يكي از دلا‌يل جدي‌تر شدن موضوع در دولت نهم، باز مي‌گردد به مسأله  بنزين. 


در روزگاري نه‌چندان دور (اوايل دهه 1370) ميزان توليد اتومبيل در داخل بسيار كم بود و واردات آن هم قدغن. سالي 100 الي 150 هزار دستگاه اتومبيل بيشتر توليد نمي‌شد، اما به درست با نادرست (كه البته بيشتر به نادرست) دولت‌هاي پس از جنگ يكي پس از ديگري كمك به بالا‌ رفتن سريع توليد خودرو در كشور كردند، به‌ گونه اي كه مسئولا‌ن امروزه با افتخار مي‌گويند به مرز يك ميليون دستگاه اتومبيل در سال نزديك شده‌اند.

رشد سريع توليد اتومبيل سبب شد مصرف بنزين در كمتر از يك دهه بيش از دو برابر شود و از حول و حوش چهل ميليون ليتر در روز در اوايل دهه 1370 نزديك به هشتاد ميليون ليتر تا قبل از سهميه‌بندي برسد. مابقي داستان را مي‌دانيم. ميلياردها دلا‌ر كه دولت هر سال بايد براي واردات بنزين هزينه كند و ... .


مسأله  بنزين سبب شد اساسا كل مسأله  پرداخت يارانه‌هاي انرژي به صورت جدي‌تري مطرح شوند. حاصل كار شد اعلا‌م طرح جديد اقتصادي دولت كه اوايل تير ماه توسط رئيس‌جمهور اعلا‌م شد. نخستين مطلبي كه پيرامون طرح جديد احمدي‌نژاد مي‌توان گفت آن است كه به‌نظر نمي‌رسد آنچه اعلا‌م شده مبتني بر يك رشته بررسي‌هاي مفصل، كارشناسي، دقيق، با حساب و كتاب، روشن و با برنامه‌ريزي صورت گرفته باشد. فعلا‌ دولت مي‌خواهد اطلا‌عاتي پيرامون هفده ميليون خانوار به ‌دست آورد.

در مرحله بعدي، آقاي احمدي‌نژاد اعلا‌م كرده‌اند كه نود هزار ميليارد تومان يارانه را مي‌خواهند مستقيما ميان دهك‌هاي گوناگون جمعيتي كشور توزيع يا در حقيقت پرداخت كنند. البته به دهك‌هاي مرفه نيز كمتر و به دهك‌هاي پايين‌تر، يعني كم‌درآمدتر، بيشتر خواهند پرداخت. با يك حساب سرانگشتي نود هزار ميليارد تومان در سال مي‌شود چيزي نزديك به صد هزار تومان در هر ماه براي هر فرد ايراني.

نخستين مطلبي كه درباره طرح آقاي احمدي‌نژاد بايد گفت، آن است كه همه چيز موكول و محول به آينده شده است. فعلا‌ ايشان بنا دارند به هفده ميليون خانوار ايراني پرسشنامه‌هايي بدهند براي شناسايي آنان. آنچه بيشتر از اين پيرامون موضوع مي‌توان گفت، آن است كه طرح بيشتر در حد يك ايده و نظر كلي است. نه پيرامون آن بررسي و كارشناسي‌هاي دقيق صورت گرفته، نه جوانب موضوع خيلي مورد بحث و بررسي قرار گرفته و نه اساسا برنامه‌ريزي و مطالعات عميق و همه‌جانبه‌اي درباره چگونگي پرداخت مالي صد هزار تومان به هر فرد صورت گرفته.

آنچه حتي با قطعيت بيشتري مي‌توان گفت آن است كه نه ستاد انتخاباتي آقاي احمدي‌نژاد، نه خود ايشان، نه رايحه خوش خدمت و نه هيچ يك از اصولگرايان يا جريان‌هاي وابسته به آنان هنگام انتخابآقاي احمدي‌نژاد هيچ كار و ايده‌اي پيرامون موضوع نداشتند. در حالي‌كه معمولا‌ جريان‌هاي سياسي كه وارد عرصه انتخابات مي‌شوند يك طرح و برنامه مشخصي براي اقتصاد كلا‌ن كشور در دست دارند. اما اصولگراياني كه پشت آقاي احمدي‌نژاد بودند، هيچ طرح و برنامه مشخص اقتصادياي نداشتند.

به‌همين خاطر است كه در آغاز سال چهارم رياست‌جمهوري‌شان، آقاي احمدي‌نژاد موضوع طرح كلا‌ن جديد اصلا‌ح ساختار اقتصادي كشور را آن هم در يك برنامه تلويزيوني اعلا‌م مي‌كنند. همه چيز هم پيرامون ايجاد اين طرح موكول به بررسي و برنامه‌ريزي‌هاي آينده شده است. اما در خصوص اصل طرح يعني تقسيم 90 هزار ميليارد تومان ميان ده دهك جمعيتي كل كشور چه مي‌توان گفت؟


1-‌پرداخت يارانه به‌صورت نقدي آن هم به همه اقشار جامعه (هرچند با تفاوت) از اساس نادرست است. نخستين ايراد طرح آن است كه مي‌خواهد در جامعه‌اي پياده شود كه فاصله طبقاتي در آن، به‌گونه‌اي هولناك بالاست. يكي از راه‌هاي سنجش عدالت در هر جامعه‌اي، مقايسه ميان مرفه‌ترين دهك جمعيتي كشور با فقيرترين دهك آن جامعه است. در ژاپن اين فاصله چهار برابر است؛ يعني مرفه‌ترين دهك جمعيتي در ژاپن، درآمدش چهار برابر كم‌درآمدترين دهك آن كشور است. در بسياري از كشورهاي اروپايي اين فاصله سه برابر است. در هند ده برابر است و در ايران عزيزمان هفده برابر؛ بنابراين، اگر خواسته باشيم، توزيع عادلا‌نه كنيم بايد به ثروتمندترين دهك جامعه‌مان يك‌هفدهم مبلغ يكصد هزار تومان يا چيزي حدود نود هزار تومان بپردازيم.


آيا سؤال‌برانگيز نيست كه يك فرم و پرسشنامه خانوار تهيه كنيم كه به خانواده‌اي كه في‌المثل درآمد ماهيانه‌اش بين 5/1 تا 30 ميليون تومان است (متوسط درآمد دهك نخست) ماهي بيست يا سي هزار تومان بپردازيم؟ دولت اساسا به كدام دهك‌ها و به هر كدام چقدر مي‌خواهد يارانه بدهد؟ درآمد خانوارها را اعم از دهك نخست يا دهك آخر كه فقيرترين هستند دولت چگونه مي‌خواهد برآورد كند؟

فرض بگيريم دولت درآمد خانوارهاي حقوق‌بگير و كارمند را از روي فيش حقوق دريافتي‌شان تعيين كند. در آن صورت اگر برخي از اعضاي آن خانواده شاغل باشند، مثلا‌ پسر يا دخترشان كه ازدواج نكرده اما شاغل باشد، تكليف چه مي‌شود؟

اگر در بخش خصوصي كار كنند و فيش حقوقي دريافت نكنند، دولت چگونه مي‌خواهد اينها را شناسايي كند؟ اگر خانواده‌ «الف» همه پنج فرزندشان بيكار باشند، يا بدتر دانشجوي دانشگاه آزاد يا موسسه غيرانتفاعي ديگري باشند، در عين حال كرايه خانه هم مجبورند بپردازند، در حالي ‌كه خانواده «ب» منزل شخصي دارند. يك فرزندشان درس مي‌خواند و مابقي شاغل هستند، آيا دولت مي‌خواهد به دو خانواده يارانه يكسان پرداخت كند؟ تكليف خيل عظيم كساني كه كار آزاد دارند، چه مي‌شود؟

دولت درآمد آنان را چگونه مي‌خواهد تعيين كند؟ تكليف خانوارهايي كه جداي از حقوق يا درآمد از محل كار آزاد درآمدهاي ديگري هم دارند؛ مثلا‌ اندوخته‌اي دارند، يا آن را به كسي داده‌اند كه برايشان كار مي‌كند، يا ملك استيجاري دارند يا به هر حال به شكل و صورت ديگري درآمدهاي متفرقه دارند چه مي‌شود؟ آيا دولت مي‌خواهد همه اين خانوارها را فقره به فقره شناسايي كرده و همچون فرشته نجات به همه آنان به گونه‌اي عادلا‌نه يارانه پرداخت كند؟ 
اگر دولت تصميم گرفت كه به مستاجران في‌المثل يارانه بيشتري بدهد و در آن صورت خانواري منزل شخصي‌شان را اجاره بدهند و خود مستاجر شدند كه مشمول پرداخت يارانه بيشتر شوند، تكليف چه مي‌شود؟ احتمالا‌ دولت براي كنترل و بازرسي كه كي چقدر دارد و كدام خانوار درآمدش چقدر است، يك وزارتخانه عريض و طويلي را بايد داير كند يا صدها هزار كارمند تا هفده ميليون خانوار ايراني را از كلا‌ن روستاي نورآباد ممسني و علي‌آباد كتول گرفته تا جردن، فرشته و اسلا‌مشهر تا قلعه حسن‌خان را شناسايي كند.


2- ساير كشورها چه مي‌كنند؟ پاسخ كوتاه و ساده آن است كه كشورهاي ديگر نه نود هزار ميليارد تومان، نه 9 هزار ميليارد تومان و نه نهصد هزار ميليارد تومان را اساسا به صورت آش نذري يا گوشت قرباني توزيع نمي‌كنند. پس آنها با امثال يارانه نود هزار ميليارد تومانشان چه مي‌كنند؟ نخست اين كه در تمامي كشورهاي توسعه‌ يافته دولت بهاي واقعي كالا‌ها را از مصرف‌كننده مي‌گيرد. نان تافتون اگر سيصد تومان براي دولت تمام مي‌شود، عين سيصد تومان را به ‌علا‌وه مقداري ماليات از مصرف‌‌كننده مي‌گيرد. بنزين اگر ششصد يا هفتصد تومان تمام مي‌شود، عين همان مبلغ را به ‌علا‌وه ماليات از مصرف‌كننده مي‌گيرد.

نكته بسيار مهم آن است كه با نود هزار ميليارد تومان‌هايي كه از جهت قيمت‌هاي واقعي كالا‌ها از مردمشان مي‌گيرند، چه مي‌كنند؟ قدر مسلم آن است كه يك درصدي از آن را به صورت كمك‌هزينه زندگي يا حقوق ايام بيكاري، ساخت منازل مسكوني ارزان ‌قيمت و اجاره آن به اقشار كم‌درآمد و اين قبيل پرداخت‌هاي مستقيم به اقشار و لا‌يه‌هاي محروم يا كم ‌درآمدتر جامعه‌شان هزينه مي‌كنند. نه ‌اين‌كه بوق بردارند و به همه هفده ميليون خانوار فرم بدهند كه پر كنند، اما درصد بيشتر را به ‌جاي آنكه مستقيما به مردم‌شان پرداخت كنند كه وجيه‌المله شده و راي بياورند، صرف امور زيربنايي همچون بهداشت، درمان، حمل‌ونقل، محيط زيست، آموزش و پرورش و اين‌گونه امور مي‌نمايند. آمار و ارقام در اين زمينه‌ها و مقايسه مخارج و سطح زندگي در كشورهاي ديگر با ايران خودمان به بهترين شكل گوياي پاسخ اين پرسش است كه ديگران با نود هزار ميليارد تومان‌هايشان چه مي‌كنند؟

الف) بهداشت: سرانه بهداشت يعني ميزان پولي كه حكومت در ايران صرف بهداشت و دوا و درمان و بيمارستان مردم مي‌كند، يكي از پايين‌ترين‌ها در دنياست.

حكومت‌هاي انگلستان، كانادا و آمريكا هر يك به ترتيب سي، چهل، پنجاه برابر ايران هزينه بهداشت و درمان مردمشان مي‌كنند. حتي تركيه سه برابر ماست. در سال 1385، سرانه بودجه بهداشت و درمان و خدمات اجتماعي 4400 تومان بود. سال 86 سازمان نظام پزشكي تقاضاي حداقل ده هزار تومان سرانه كرد كه با آن رقم ما حتي هنوز به برخي كشورهاي آفريقايي هم نمي‌رسيديم، اما دولت و مجلس اصولگرا نهايتا بودجه سال 87 را بنا بر سرانه 5300 تومان براي بهداشت و درمان به تصويب رساندند. اگر نرخ تورم را حتي 18 درصد هم بگيريم در حقيقت بودجه بهداشت و درمان كشور در سال جاري عملا‌ از دو سال پيش هم كمتر شده است. كاهش بودجه بهداشت و درمان كشور نتايج اسفناكي براي مردم به همراه داشته. حتي در بيمارستان‌هاي دولتي كه در مراكز شهرهاي بزرگ هم هستند.

فقر و كمبود امكانات چشمان هر بيننده‌اي را به ‌خود جلب مي‌كند، چه رسد به بيمارستان‌ها و مراكز بهداشتي و درماني در شهرهاي دور افتاده. دوم آن كه سهم بيمار در هزينه‌هاي درماني بسيار بالا‌ رفته است. هزينه يك عمل جراحي يك ميليون توماني را 150 هزار تومان بيمه و مابقي را خود بيمار بايد پرداخت كند. در بيمارستان‌هاي خصوصي، سهم بيمار از اين هم بالا‌تر رفته و نزديك به 90 درصد مي‌رسد.

در بهترين حالت بيمار 70 درصد و بيمه 30 درصد مخارج درمان را مي‌پردازد، در حالي‌كه بنا بر برنامه چهارم توسعه كه به‌تدريج به اواخر آن نزديك مي‌شويم، قرار بود تا 30 درصد هزينه‌ها را بيمار و 70 درصد را بيمه يا دولت بپردازد كه اكنون درست برعكس شده. كاهش بودجه بهداشت و خدمات درماني كشور را به شكل ديگري نيز مي‌توان ملا‌حظه كرد. حسب آمار جهاني به ازاي هر 750 دانش‌آموز يك مربي بهداشت بايد خدمت كند. در ايران به ازاي هر پنج هزار دانش‌آموز يك مربي بهداشت بيشتر وجود ندارد. در سال 1386، آموزش و پرورش با كمبود چهارده هزار مربي بهداشتي روبه‌رو بود كه بر پايه بودجه همان سال آموزش و پرورش براي صرفا 350 مربي بهداشت بودجه بيشتر نداشت. كشورهاي توسعه‌يافته بخش قابل‌توجهي از آن نود هزار ميليارد تومان يارانه‌شان را به‌ جاي دميدن در بوق و كرنا براي بهداشت و خدمات درماني مردمشان هزينه مي‌كنند تا وضع بيمارستان‌هاي دولتي‌شان به اين حالت رقت‌انگيز و تجسم گداخانه تبديل نشود.


ب) حمل‌ونقل: بنا بر سند چشم‌انداز بيست ساله، طول شبكه راه‌آهن ايران از  هشت هزار كيلومتر در ابتداي بيست سال، يعني سه سال پيش، بايد به 28 هزار كيلومتر برسد؛ يعني سالي هزار كيلومتر بر شبكه ريلي كشور بايد افزوده شود. هزينه ساخت هزار كيلومتر راه‌آهن 1500 ميليارد تومان مي‌شود، اما به ‌دليل كسر بودجه روند توسعه‌خيزي حدود سيصد كيلومتر بيشتر نبوده. يكي از شاخص‌هاي توسعه آن است كه يك كشور به ازاي هر يك كيلومتر مربع از وسعت خاكش چند متر راه‌آهن دارد. از چهار ميليون تن كالا‌ كه ظرف سه سال گذشته در كشور جابجا شده، صرفا 10 درصد آن از طريق راه‌آهن بوده، در حالي‌كه در كشورهاي توسعه‌يافته حمل و نقل بخش عمده‌اي از مسافر و بار از طريق راه‌آهن صورت مي‌گيرد كه به ‌مراتب از حمل‌ونقل جاده‌اي ارزانتر است. 90 درصد بار كشور توسط كاميون حمل‌ونقل مي‌شود. از هزينه بالا‌ي آن ظرف در سال گذشته تبديل شدن جاده‌هاي ايران به قتلگاه مردم بود. تلفات انساني به كنار، تصادفات جاده‌اي بالغ بر هشت هزار ميليارد تومان خسارات داشته.

به سخن ديگر، ما در سال 2500 ميليارد تومان خسارات تصادفات جاده‌اي مي‌پردازيم، در حالي‌ كه هزينه احداث هزار كيلومتر راه‌آهن در يك سال، 1500 ميليارد تومان بيشتر نيست.  مي‌رسيم به حديث دردناك مترو. هر كس كه حتي يك‌بار هم در تهران مترو سوار شده باشد، نمي‌تواند بي‌اختيار سهولت، سرعت و هزينه جانبي حمل‌ونقل با مترو را با اتومبيل مقايسه نكند.

ترافيك، آلودگي هوا، مصرف بنزين، استهلا‌ك اتومبيل‌ها و هزار و يك دليل ديگر بايد مسئولا‌ن ايران را بر آن دارد كه از نان و آب مردم بزنند و روي بودجه مترو بگذارند. شوخي نيست با همين يكي دو خط ناقص، مترو روزانه 5/1 ميليون مسافر جابه‌جا مي‌كند، اما هيچ‌كس باور نمي‌كند كه كل بودجه مصوب مترو در سال گذشته صرفا نود ميليارد تومان بيشتر نبوده اما اين همه مصيبت نيست. چراكه از همان نود ميليارد تومان ناقابل هم در عمل 60 درصد آن كه سهم شهرداري تهران بود، بيشتر تأمين نشد.

الباقي كه سهم دولت بود به دليل مسائل و رقابت‌هاي سياسي از قوه به فعل درنيامد، همچون حكايت تلخ راه‌آهن، داستان مترو نيز ايضا غم‌انگيز است. در فاصله پنج ساله سال 1386 تا 1390 حسب برنامه‌ريزي مسئولا‌ن مترو، ساخت 83 كيلومتر مترو برنامه‌ريزي شده كه مي‌شود، به ‌طور متوسط سالي شانزده كيلومتر. با بودجه 54 ميليارد توماني سال 86 به جاي شانزده كيلومتر، چيزي حدود 5/4 كيلومتر خط مترو بيشتر احداث نشد. 


پ) كمك مستقيم به اقشار محروم: همان گونه كه پيشتر گفتيم بخشي از يارانه در كشورهاي توسعه‌يافته به صورت مستقيم به اقشار و لا‌يه‌هاي بسيار كم‌درآمد جامعه پرداخت مي‌شود. در ايران نيز چنين است. دو سازمان رسمي يكي كميته امداد امام خميني و ديگري سازمان بهزيستي مسئوليت زير پوشش قرار دادن افراد و خانوارهايي كه نان‌آور ندارند يا درآمدشان خيلي پايين است را بر عهده دارند. از جمله افرادي كه تحت پوشش اين دو سازمان هستند، زنان سرپرست خانوار مي‌باشند. بعضي زناني كه فرزند دارند يا بدون فرزند هستند، ولي به‌ هر حال همسر و نان‌آورشان را از دست داده‌اند، اما زنان سرپرست خانوار در سراسر كشور در سال 1386 كه زير پوشش قرار داشتند، جمعا به يك ميليون و پنجاه هزار نفر بالغ مي‌شود.  از اين افراد نهصد هزار خانوار كه سرپرست آنان زن است زير پوشش كميته امداد و 150 هزار خانوار مابقي زير پوشش سازمان بهزيستي قرار داشتند، متوسط ماهيانه كه هر خانوار دريافت مي‌كند، حول‌وحوش پنجاه هزار تومان است. حاجت به گفتن نيست كه يك زن كه سرپرست خانوار است. با اين ميزان دريافتي چگونه و تحت چه شرايطي بايد زندگي كند. از اينها عيني‌تر حكايت پيش‌خدمت گروه علوم سياسي دانشگاه تهران است. ايرج ايامي جوان 28 ساله‌اي است كه با همسر و يك فرزند در اسلا‌مشهر زندگي مي‌كند.

هر روز ساعت 30/5 دقيقه از منزل خارج مي‌شود كه ساعت 30/7 دقيقه صبح در دانشگاه تهران باشد. ساعت 30/3 دقيقه يا 4 هم برمي‌گردد منزل كه حدود 6 غروب مي‌رسد. دريافتي‌اش حدود 250 هزار تومان است كه 85 هزار تومان آن را بابت يك اتاق مي‌پردازند كه در آن هم مي‌خوابند هم زندگي مي‌كنند و هم آشپزي و با ماهي 165 هزار تومان سه نفري زندگي مي‌كنند. بازگرديم به خانوارهاي تحت تكفل كميته امداد و سازمان بهزيستي. از 150 هزار خانواري كه نان‌آورشان زن است و تحت پوشش بهزيستي هستند، 65 هزار خانوارشان فاقد مسكن هستند.

يعني در واقع از محل همان پنجاه يا هفتاد هزار تومان، اجاره هم بايد بپردازند. در خصوص خانواده‌هاي تحت تكفل كميته امداد هم بايد گفت كه با توجه به فقير بودنشان بسياري از آنان نيز بايد فاقد مسكن باشند. در سال 85، 900 واحد مسكوني و در سال 86 نيز 1300 واحد مسكوني براي اين دست خانوارها ساخته شد.  اگر فرض بگيريم كه در بهترين حالت سالي دو هزار دستگاه ساخته شود، بيش از سي سال طول مي‌كشد تا 65 هزار خانوار فعلي فاقد مسكن زير پوشش بهزيستي به‌تنهايي، سرپناهي پيدا كنند. مي‌ماند ابواب جمعي كميته امداد، خانوارهاي بي‌سرپرست جديدي كه در اين مدت به جمعيت كشور اضافه مي‌شوند و... .

هيچ كس نمي‌گويد كه سيستم ويرانگر، ظالمانه و سراپا خطاي پرداخت يارانه به صورت همگاني تداوم يابد. انصافا اگر آقاي احمدي‌نژاد بتواند اين سيستم را متلا‌شي كند، بزرگ‌ترين خدمت به اقتصاد ايران را پس از پيروزي انقلا‌ب انجام داده است، اما با كدام طرح، برنامه و مطالعات همه‌جانبه. اين چه حرف خطايي است كه دولت در ابتدا به همه يارانه مي‌پردازد و به تدريج پس از شناسايي آن را هدفمند مي‌كند؟ چرا، مگر دولت به مردم بدهكار است كه به همه بايد يارانه بدهد؟

يارانه را اگر قرار شود به همه بدهند يا اساسا مستقيما پرداخت كنند، ديگر يارانه نيست. دولت احمدي‌نژاد مي‌تواند به جاي سرگرم كردن مردم به پر كردن پرسشنامه‌ها و بحث و بررسي اينكه چقدر به مردم بدهيم و چقدر ندهيم، نفت را بر سر سفره‌ها ببريم و ساير جلب ‌توجه‌هاي پوپوليستي و رأي‌جمع‌كني، آستين بالا‌ بزنند، سرانه بهداشت و درمان را بالا‌ ببرند تا بيمارستان‌هاي دولتي كه اتفاقا مورد استفاده محروم‌ترين اقشار جامعه است را از حالت گداخانه درآورند، بودجه راه‌آهن، مترو، محيط زيست، آموزش و پرورش، اتوبوسراني و جاده‌هاي كشور را افزايش دهند، دريافتي آقاي ايامي در ماه به حداقل سيصد هزار تومان در ماه برسانند، به نهصد هزار خانواري كه نان‌آورشان زن است و زير پوشش كميته امداد هستند، حداقل ماهي صد هزار تومان به ازاي هر نفر اضافه كنند. همچنين به 65 هزار نفر بهزيستي و... .
 منتها اشكال اين‌گونه حركت كردن‌ها آن است كه نمي‌توان خيلي روي آن مانور تبليغاتي داده و آنها را به نمايش گذاشت. به راستي چند نفر از مردم ايران خبر دارند كه سرانه بهداشت و درمان كشورشان از كشورهاي آفريقايي هم پايين‌تر است، يا سال گذشته به جاي پانزده كيلومتر خط مترو، چهار يا پنج كيلومتر بيشتر احداث نشد يا به جاي هزار كيلومتر خط آهن، سيصد كيلومتر نيز احداث نشد يا يك ميليون خانوار كه سرپرستشان زن است، در ماه پنجاه يا هفتاد هزار تومان بيشتر درآمد نداشته‌اند؟

اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۸:۳۵ - ۱۳۸۷/۰۴/۱۹
جمع آوری اطلاعات توسط این فرمها فقط وضعیت حقوق بگیران را درست نشان خواهد داد. کسانی که زندگیشان و حساب دخل و خرج آنها معلوم است و ماهیانه مالیات را از روی حقوقشان کسر می کنند. ولی سایر افراد و مشاغل آزاد را چگونه می توان با گرفتن اطلاعات از طریق فرم به درستی طبقه بندی کرد؟ افرادی که علیرغم درآمد بالا از مالیات هم فرار می کنند. در کشوری که دروغگویی نهادینه شده است خود اظهاری وضعیت معیشتی برای گرفتن یارانه اساسا اشتباه است و اگر هم تصمیم دارند که وضعیت 17 میلیون خانوار و اظهارات آنها را تک تک بررسی کنند که اینکار سالها به طول خواهد انجامید.
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۹:۲۱ - ۱۳۸۷/۰۴/۱۹
يادتان رفت مقدار حقوق دريافتي كاركنان كشورهائي كه سوبسيد پرداخت نميكنند را هم ذكر كنيد وآن را باحقوق كاركنان دولت در ايران مقايسه نمائيد
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۰۷ - ۱۳۸۷/۰۴/۱۹
با سلام و تشکر از سایت سودمندمندتان و تشکر از آقای زیبا کلام بخاطر این مطالب. من اقتصاد دان نیستم ولی علاقه دارم و مطالعه میکنم. اولا کل حرفهای شما در ست است و طرح آقای رئیس جمهور هم درست است منتها اشکال طرحهای ما در عمل است که جور دیگری از آب در میآید. اهداف خوب است اما بجای کار تدریجی 10 یا 20 ساله یک شبه استرسهای گرانی را با تمام عواقب آن به جامعه تحمیل می کنند و بجای فرهنگ سازی فرهنگ مادی و معنوی و وقت سوزی میشود. بعنوان مثال سهمیه بندی بنزین که در اهداف خوب آن شکی نیست به بدترین شیوه انجام شد و مشکلات زیادی برای مردم بوجود آورد.بنزین فروشی قاطی شدن حرام و حلال مردم بد فرهنگ شدن قاچاق کم آوردن بنزین برای بعضی ها که واقعا احتیاج بیشتری دارند و ... تازه آخر کار یعنی همین الان نه تنها مشکل حل نشده بلکه بیشتر هم شده است. حالا همین طرح را آقای خاتمی میخواست با افزیش تدریجی قیمت بنزین از 80 به 120 تومان انجام دهد که مجلس وقت رد کرد. اگر با طرح او مخالفت نمی شد و از سال 76 تا 86 هر سال فقط 25 در صد ( بر پایه سال 76) آن هم به صورت تقسیط شده در طول هر سال به قیمت بنزین اضافه می شد اکنون 250 تومان به 80 تومان اولیه اضافه شده بود و قیمت بنزین شده بود 320 تومان و این مشکلات هم پیش نمی آمد مصرف کاهش پیدا کرده بود و یارانه هم بخودی خود هدفمند شده بود و خودرو ها و عادات مردم هم به سمت مصرف کمتر وصرفه جویی سوق داده شده بود و سهمیه بندی هم لازم نبود و استرس اقتصادی به جامعه وارد نمی آمد. حال همین مثال را تعمیم دهید به گاز که وسط زمستان 30 درجه زیر صفر قطع میشود یا برق که در دمای 45 درجه تابستان قطع میشود. یا بیمه در مانی که اصلا معنی و مفهوم و فلسفه وجودی آن دارد از بین میرود و من مهندس با وجود داشتن بیمه تامین اجتماعی و نیز تکمیلی باید چند روز وقت صرف کنم تا آیا نوبتی به من بدهند یا ندهند. من اسمم هیات علمی این مملکت است و از بردن بچه ام به دندان پزشکی عاجزم.
مسئله یومیه ما نان است که هم اصراف وقت است و هم اصراف خود نان. منظورم گران شدن نان در یک شب نیست ولی اگر حساب وقت تلف شده مردم را در صف نانوایی ها بکنید (مخصوصا در بعضی شهر ها مثل همدان که ما از سایت تابناک خواهش میکنیم گزارشی در این مورد درج کند تا شاید کسی به داد ما برسد)می بینید که یارانه ها به چشم نمی آید و کفر مردم درمیاید تا نانی بخرند. باید مسئولی که ادعا می کند مردمی است بیاید اینها را حل کند نه مردم کاغذ به دست را این ور و آن ور بکشاند.
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۱۹ - ۱۳۸۷/۰۴/۱۹
قدر مسلم نيت تيم رييس جمهور رفع مشكلات اقتصادي مردم است و اگر غير از اين قضاوت كنيم ناعادلانه و دور از انصاف است.منتهاي مراتب آنچه كه قابل توجه است مقالاتي شبيه آنچه كه آقاي زيبا كلام و ساير اصحاب اقتصادي كشور در آسيب شناسي موضوع طرح مي نمايند واقعيت هاي تلخ اين سناريوي جديد است كه نبايد از ديد مسئولين امر مخفي بماند.بهر جهت پيشنهاد اخير دولت كار بسيار عظيم و در عين حال مهمي است كه نبايد طوري در اذهان شائبه انجام آن در كوتاه مدت را ايجاد نمود.اين طرح براي اينكه به سرنوشت برخي شعارهاي قبلي كه به شكست منجر گرديد،دچار نشود نياز به هزاران ساعت كار كارشناسي توسط متخصصين امر دارد .بنظر بنده كه كارشناس اقتصادي مي باشم توزيع پرسشنامه آخرين مرحله اين فرايند بايد باشد نه اولين مرحله.دولت مي بايست با نظر علماي امر جلسات كارشناسي متعدد در قالب يك cpm زماني كار طراحي و تمامي قابليت ها ، مزيت ها و راهكارهاي عملي طرح را با در نظر داشتن اشكالات احتمالي از جمله مصاديق برشمرده توسط آقاي زيباكلام و سايرين، بررسي و به مرحله اجرا در آورند.اين فرايند با توجه به قراين موجود زمان بر است و دولت از شتابزدگي در آن بايد بشدت اجتناب كند تا طرح قرباني نشود و خداي نكرده شائبه هايي را در اذهان ايجاد نكند.به اميد سربلند ايران اسلامي
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۲۲ - ۱۳۸۷/۰۴/۱۹
به نكات اساسي و گلوگاهي اشاره شده كه لازم است مجموعه دولت،مجلس و مجمع تشخيص مصلحت بطور ريشه اي به آن بپردازند.واقيت اين است كه مردم ما متوجه اين مطلب نيستند كه بسياري از هزينه هاي روزمره شان من غير مستقيم به همين امور زير بنايي در حوزه هاي فرهنگي،اقتصادي،اجتماعي،بهداشتي،
آموزشي و...برمي گردد.به عنوان مثال در خانواده ايي كه يكي از اعضا خانواده مريض صعب العلاج و ديگري دانشگاه آزدي و مثلا" بر فرض يكي ديگر معتاد به كراك و شيشه و امثالهم است عمده درامد خانوار صرف دهها نوع از اين قبيل ميشودكه سز منشاءهمه اينها در هزينه هاي زير بنايي اشاره شده است و اگر دولت طوري برنامه ريزي كند كه به جاي پرداخت يارانه نقدي هما نند ديگر كشورها معادل اين يارانه ها را صرف اجراي امور زيربنايي نمايد به مراتب براي بهبود وضع اقتصادي مردم وپيشرفت كشور مناسب تر خواهد بود
ناشناس
|
Serbia
|
۱۱:۲۷ - ۱۳۸۷/۰۴/۱۹
به نام خدا
اين مطلب را هم بايد در نظر گرفت كه يكي از فوائد فرمهاي مذكور اينست كه تعداد زيادي از خانوارهاي دهك اول و پردرآمد از همان ابتدا بعلت عدم نياز به مبالغ مذكور زحمت به صف ايستادن و فرم پر كردن را به خود نداده و عملا تعدادي از رقم 17 ميليون آقاي زيباكلام كاسته خواهد شد.
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۵۱ - ۱۳۸۷/۰۴/۱۹
من به عنوان يك كارشناس برنامه ريزي در پروژه هاي نفت و گاز كه در سايت مشغول به كارم نگاه اقاي احمدي نژاذ رو نگاه يك كارشناس صرفا مهندسي ( روي نقشه ) ميدونم در مقايسه با دبدگاهي كه در اجرا و با پيش و پس نباز ها و پيچيدگي هاي ان با ان مواجهيم .
چيز ديگه اي كه منو ميرنجونه اينه كه اين همه امار شوك آورنده از وضعيت كشورمون اريه شده اونوقت فقط از حقوقمون بايد گله كنيم .
اينجا هم مقصر فرد نيست بلكه سيستم و استراتژي نياز به بازنگري دارد چرا كه در مقايسه با تابع هدف كه همان برنامه هاي پنج ساله ميباشد انحرافات وجود نواقص را نشان ميدهد.
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۲:۲۴ - ۱۳۸۷/۰۴/۱۹
به نظر من دولت به جاي آنكه بنزين و يا هر چيز ديگري را سهميه بندي كند تمام يارانه ها را حذف كرده و به جاي آن به همه مردم بطور مساوي يارانه نيمه نقدي بدهد . مثلا به نام هر نفر يك كارت الكترونيكي خريد صادر نموده و معادل يارانه اي كه بصورت غير مستقيم به ازاء هر نفر مي دهد ماهيانه كارت خريد را شارژ نمايد كه فكر مي كنم دولت از بابت تمام يارانه ها به ازاء هر نفر نزديك يك ميليون ريال يارانه مي دهد به عناوين مختلف .
مزايايي كه اين طرح دارد به شرح ذيل مي باشد .
1- در اينصورت در مصرف همه كالاهايي كه فعلا اسراف مي شود صرفه جويي خواهد شد اعم از نان - بنزين - گاز و غيره
2- ديگر نيازي به اخراج افغاني و غير افغاني نخواهد شد و خود به خود خود آنها كشور را ترك خواهند نمود
3- نياز به سيستم هاي بازرسي كمتر خواهد شد و به خودي خود دولت بطور قابل توجه هي كوچكتر مي شود
4- قاچاق سوخت كلا منتفي خواهد شد زيرا دولت مي تواند علاوه بر اينكه يارانه سوخت را حذف نمايد مالياتي نيز دريافت خواهد نمود و بدين ترتيب به هيچ كس قاچاق سوخت مقرون به صرفه نمي شود .
5- كيفيت كالاها و خدمات روز به روز بيشتر خواهد شد چون ديگر مردم تمام كالاهاي يارانه اي را با قيمت واقعي خواهند خريد و بدين ترتيب در انتخاب آن نيز دقت لازم را خواهند نمود .
6- سيستم پول الكترونيكي تقريبا جايگزين پول كاغذي مي شود چون با توجه به اينكه يارانه ها به كارت خريد شارژ خواهد شد ديگر كسي براي خريد روزمره از پول كاغذي استفاده نخواهد نمود .
7- با توجه به تجربه اي كه تاكنون در پول الكترونيكي كسب شده است معمولا ميانگين حدود 3ال 4ماه طول مي كشد كه مردم پول الكترونيكي را تبديل به كالا نمايند بدين ترتيب همين 3 الي 4 ماه باعث مي شود مبلغ قابل توجه از اين پول به جاي اينكه در جيب مردم بماند در بانك مربوطه درخدمت اقتصاد كشور خواهد شد.
8- در سيستم فعلي مردم مجبور مي شوند از كالاهايي استفاده كنند كه به آنها يارانه تعلق مي گيرد و معمولا كالاهاي يارانه اي به دليل آنكه مشتري تضميني دارند از كيفيت خوبي برخوردار نيستند ولي در صورتي كه همه كالاها در شرايط مساوي به معرض فروش گذاشته شود مردم كالاهاي باكيفيت را خريداري خواهند نمود كه اين به نوبه خود مزاياي قابل توجهي را دارد اولا سطح زندگي مردم بالا مي رود دوما توليدكنندگان در يك شرايط مساوي باهم رقابت خواهند نمود و بدين ترتيب خيلي از توليدات كشور ما كه فعلا قابل صادرات نيست اين قابليت را نيز كسب خواهند نمود
9- با توجه به اينكه بسياري از رانت خواري ها در كشور ما بدليل همين يارانه مي باشد به خودي خود بدون هيچ هزينه اي حذف مي شوند
10- بسياري از شغلهاي كاذب حذف خواهند شد .
با توجه به اينكه يارائه بصورت نيمه‌نقدي مي‌باشد به همين دليل مساوي پرداخت كردن آن نيز مشكلي پيش نخواهد آورد مثلا فردي كه هر ماه 3ميليون تومان درآمد دارد با فردي كه ماهانه 100هزارتومان درآمد دارد هر كدام بطور مثال به اندازه 100هزارتومان كارت خريدشان شارژ خواهد شد بطور يقين طبقات مرفه 100هزارتومان پول قابل ملاحظه‌اي نسيت ولي در حال حاضر طبقات مرفه بدليل داشتن درآمد زياد از يارانه بيشتري برخوردار هستند
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۴:۵۱ - ۱۳۸۷/۰۴/۱۹
هیچ نیازی به اتخاذ روش جدید و یا ادامه روش قبلی نست کافیست سطح حقوق مردم متناسب با قیمت تمام شده تعریف شده کالا و خدمات شود.همین
چون در غیر اینصورت یعنی درصورتی که اعلام شود فلان منبلغ پول کارمندان بابت ماالتفاوت قیمت کالاهاست خود این باعث سوءء استفاده مغازه داران میشود
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۵:۴۵ - ۱۳۸۷/۰۴/۱۹
- بسياري از مردم (چه فقير و چه غني) در حال پرداخت هزينه هايي هستند كه عملا پرداخت آن بر عهده دولت مي باشد. مانند خانواده هايي كه مجبورند هزينه هاي نگهداري والدين پيرشان و يا بستگان نزديكي كه سرپرست خانواده اشان را از دست داده اند، پرداخت نمايند. در صورتي كه در بيشتر كشورهاي توسعه يافته بصورت اتوماتيك مسئوليت اقشار مسن و از كارافتاده و يا بي سرپرستان به ارگانهاي تحت نظارت دولتي واگذار مي شود و مراجعه به اين ارگانها نيز باعث هيچ گونه كسر شاُن مردم نخواهد شد. و در بسيار از كشورها نيز با بيمه نمودن مردم بجاي پرداخت مستقيم يارانه از همه اقشار حمايت ميشود. خود من داراي والدين پيري هستم كه در شهرستان زندگي ميكنند و خودم نيز كارمند دولت در يكي از ادارات دولتي واقع در تهران مي باشم. اخيرا به اداره بهزيستي شهرستان مراجعه كردم براي گرفتن تسهيلات مانند ويلچر و كادرماني و غيره كه گفتند هيچ تسهيلاتي به غير از اينكه بخواهي آنها را در خانه سالمندان بگذاري وجود ندارد!!!
برچسب منتخب
# مهاجران افغان # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سوریه # الجولانی # فیلترینگ
الی گشت
آخرین اخبار
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
سرمربی بعدی تیم پرسپولیس چه کسی باشد؟