میثم تولایی ـ خبرنگار ـ در مطلبی در وبلاگ خود نوشت:
راستش آنقدر در این مملکت اتفاق می افتد و خبر هست که واقعا نمی دانم از کدامیک بنویسم و از این روست که ایران را بهشت روزنامه نگاران می دانند. هروقت که می خواهم شروع کنم به نوشتن در رابطه با موضوعی باز یک موج جدید با یک خبر جدید به راه می افتد و منصرفم می کند از نوشتن، برای همین است که خیلی وقت است وبلاگ را به روز نکرده ام.
حقیقتش این است که دیروز با شنیدن خبر برکناری متکی (حالا باید مثل چند صد نفر دیگری که در دولت های نهم و دهم آمدند و مسئولیت گرفتند و یک سابق و اسبق به خود اضافه کردند، بگوییم: وزیر سابق خارجه، حالا ببینیم کی اسبق می شود! شاید خیلی زود) شوکه شدم و با خودم گفتم چرا اینقدر واضح و رو؟ واضح و رو این جهت که (یادداشت امروز کیهان هم به آن اشاره دارد) متکی چندی قبل به خاطر فرمایشات آقا که در خصوص پرهیز از موازی کاری، خصوصا در حوزه سیاست خارجی به دولت تذکر دادند، از گاف بقایی یکی از نمایندگان و یا مشاوران امروز رئیس جمهور در مناطق مشخصه انتقاد کرده بود و در همان اوضاع و احوال خبر برکناری او که در حد یک شوخی می نمود روی تلکس خبرگزاری ها قرار گرفت.
در این موقعیت متکی نتوانست زیر بار فشارها قرار بگیرد برای همین استعفا داد که البته رئیس جمهور برای پرهیز از قرار گرفتن در مظان اتهام ولایت ناپذیری نپذیرفت! اما انصار المشاییون نظیر جوانفکر در وبلاگ ها و سازمان ها و ارگان های تحت امر خود حسابی از خجالت آقای متکی درآمدند.
اما حالا متکی در حالی که ماموریتش را در خارج از کشور سپری می کرد خبر برکناری غیر معمول (معمولش این است که می گویند استعفا بده و این محترمانه است) خود را از رسانه ها شنید و دید و شاید هم خواند.
این نوع رفتار در برکناری وزیر خارجه کشورمان که در دولت کنونی مسبوق به سابقه است از این حیث جالب می نماید که برخی رسانه های مدافع دولت برای به حاشیه راندن اصل ماجرا شیوه فرار به جلو را اتخاذ کرده و نوشته اند که این تغییر گرچه دیر هنگام بود اما... .
بهتر است سریع از کنار این اتفاق نگذریم همان طور که به راحتی و سریع از کنار تغییر وزرای دولت نهم در دولت دهم گذشتیم، همان طور که باقری لنکرانی را در روزهای پایانی برکنار کردند و بقیه اش را بهتر می دانید. روایت ها را هم که همگی مطلع هستند، چندین روایت از آن جلسه نقل شده که شاید درست ترینش روایت دکتر الهام، باشد.
این ها چه معنایی می تواند داشته باشد؟ لنکرانی، اژه ای و صفار و چرا برکنار شدند؟ آیا تغییر آن ها هم دیرهنگام اما خوب بود؟ بهتر است واقع بین باشیم. برخی از عزیزان می گویند این حق رئیس جمهور است که وزیرش را تغییر دهد اما آیا این حق نمایندگان نیست که از رئیس جمهور سوال کنند؟ این قیاس مع الفارق نیست و بهتر است حداقل این برچسب به زبان عربی را بر آن قرار ندهیم.
آیا برکناری وزیر امور خارجه حین ماموریت به صلاح مملکت است آن وقت سوال از رئیس جمهور به صلاح نیست؟
آن عده ای هم که قائل به درستی عمل انجام شده هستند (که البته درستی و نادرستی عمل را من تبیین نمی کنم) چرا زودتر قلم خود را به انتقاد از وزیر خارجه نراندند و دائم دستگاه دیپلماسی را در مناسب ترین حالت خود برای مردم متصور می شدند؟ آیا این نوعی به تمسخر گرفتن مردم نیست؟
در این بین روایتی هم از دلایل برکناری متکی سر زبان ها افتاد که برحسب سابقه صحت آن قوت دارد و آن هم ناراحتی متکی از سفر مشایی به اردن است که موجبات عزلش را پدید آورده!
در پایان می خواهم این نتیجه گیری را بکنم که...، هیچی، نتیجه گیری با خودتان!