ایران: محاكمه دو عضو حزب كومله كه با حمايت و پشتيباني سرويس اطلاعاتي انگليس
پسر امام جمعه مريوان و دو تن از همراهان وي را ترور كرده بودند، صبح ديروز در شعبه 15 دادگاه انقلاب تهران به رياست قاضي ابوالقاسم صلواتي بهطور علني برگزار شد.
دادگاه با حضور نماينده دادستان تهران، امام جمعه اهل سنت مريوان - پدر يكي از قربانيان - ساير اولياي دم و وكيل متهمان و خبرنگاران تشكيل جلسه داد.
در ابتدا قاضي صلواتي درباره اين پرونده گفت: 14 تير سال 88 لقمان - م و زانيا - م، تروريستهاي حاضر در جلسه دادگاه همگام با فتنهگران پس از انتخابات سال گذشته و با پشتيباني سرويس اطلاعاتي انگلستان سه تن از هموطنان اهل مريوان به نامهاي سعدي شيرزاديمنش - پسر امام جمعه مريوان - هادي شيرزادي و عبدالله كهنهپوش كه روزه نيز بودند را با اسلحه كلاشينكف به شهادت رساندند.
پس از اين حادثه خونين تروريستي با تأكيد رئيس قوه قضائيه و پيگيريهاي ويژه وزارت اطلاعات و دستگاههاي امنيتي و انتظامي، تروريستها در مرز شناسايي و دستگير شدند. حال آنكه متأسفانه يكي از عوامل اصلي اين جنايت بيرحمانه به نام «جليل - ف» با پشتيباني سرويس اطلاعاتي انگليس از كشور گريخت و در لندن پناهنده شد.در ادامه جلسه، قاضي سانيري، نماينده دادستان عمومي و انقلاب و نماينده مدعيالعموم در جايگاه قرار گرفت و كيفرخواست متهمان را قرائت كرد.
در اين پرونده متهم رديف اول لقمان. م - 27 ساله - اهل مريوان، داراي سابقه محكوميت كيفري و زانيا. م - 22 ساله - متهم رديف دوم، اهل مريوان، داراي محكوميت كيفري با اتهام اقدام عليه امنيت كشور از طريق محاربه و ترور مرگبار سه نفر به نامهاي سعدي شيرزاديمنش، عبدالله كهنهپوش و هادي شيرزادي و همچنين مشاركت در وارد كردن يك قبضه سلاح كلاشينكف روبهرو هستند.
نماينده دادستان گفت: اواخر سال 88 زانيا - متهم رديف دوم - در جريان سفر به عراق در مرز با فردي به نام جليل. ف - افسر اطلاعاتي سرويس انگليس - ديدار كرده است. البته اقبال. م - پدر متهم رديف دوم - كه از سركردگان گروهك كومله بوده، زمينه آشنايي پسرش با افسر اطلاعاتي مربوطه را فراهم كرده است.
مأمور امنيتي هم با وعده فراهم كردن مقدمات زندگي «زانيا» در اروپا، از وي خواسته نقشه ترور پسر امام جمعه مريوان را اجرا كند. اين افسر اطلاعاتي به زانيا گفته بود كه سعدي - مقتول - از اعضاي القاعده و مستحق مرگ است. پس از اينكه زانيا پيشنهاد افسر اطلاعاتي را پذيرفته و از عراق به كشور بازگشت، موضوع را با دوستش - لقمان - متهم رديف اول - مطرح كرد. لقمان نيز با شنيدن وعدهها، مشاركت در ترور را پذيرفت. بدين ترتيب او اسلحه كلاشينكف و «زانيا» نيز يك دستگاه موتوسيكلت براي اجراي نقشه ترور تهيه كردند.
پس از تهيه مقدمات لازم، آنها در نيمه اول تير چند بار به محل تردد پسر امام جمعه مريوان مراجعه كرده، اما هر بار به دليلي موفق به ترور نشدند، چرا كه دو نفر ديگر همراه طعمه اصلي بودند. در نهايت پس از تماس تلفني زانيا با افسر اطلاعاتي سرويس بيگانه، آنها مجوز ترور هر سه نفر را صادر ميكنند و ساعت 30/21 دقيقه شامگاه 14 تير 88 زماني كه سعدي - پسر امام جمعه مريوان - همراه هادي و عبدالله با زبان روزه از مسجد باز ميگشتند، با اسلحه كلاشينكف آنها را به رگبار بستند. بعد هم با موتوسيكلت از محل گريخته و هنگام فرار اسلحه را به داخل درياچه پرتاب كردند. با اين وجود پس از جنايت تروريستي هولناك، مأموران وزارت اطلاعات با همكاري پليس پس از يك ماه تحقيق و بررسي سرانجام دو تروريست را شناسايي و دستگير كردند. حالا نيز تقاضاي اشد مجازاتشان را دارم.
در ادامه جلسه رئيس دادگاه اتهامات لقمان. م - متهم رديف اول - را تفهيم كرده، از او خواست به دفاع از خود بپردازد.
لقمان: اتهاماتم را قبول دارم و هرچه قانون بگويد، ميپذيرم.
قاضي: درباره نحوه آشنايي خود با گروهك ضد انقلاب كومله توضيح دهيد؟متهم: سال 86 با حزب كومله همكاري داشتم و پس از دو ماه خود را تسليم مأموران ايراني كردم. پس از دريافت اماننامه در مريوان مشغول كار شدم. اما پس از مدتي دوستم زانيا به ديدنم آمد و از من براي شركت در نقشه ترور كمك خواست.
درباره نحوه همكاري خود با افسر سرويس اطلاعاتي انگليس توضيح دهيد؟- من جلسهاي با او نداشتم و فقط زانيا - متهم رديف دوم - با او در ارتباط بود.
چرا نقشه ترور پسر امام جمعه مريوان و دو تن ديگر را اجرا كرديد؟- من از او دستور نگرفتهام، بلكه وقتي از زانيا شنيدم جان پدرش كه در عراق زندگي ميكند در خطر است و مأموران عراقي ميخواهند پدرش را به ايران تحويل دهند، اين كار را كردم تا شايد به خانوادهاش كمكي شده باشد.
اسلحه را كجا تهيه كرديد؟- در مرز آن را 300 هزار تومان خريدم.
پول را از كجا آوردي؟مال خودم بود!
در همين موقع نماينده دادستان گفت: متهم در مراحل بازجويي اعتراف كرده كه اسلحه را در عراق از «اقبال. م» پدر زانيا - متهم رديف دوم - به مبلغ 290 هزار تومان خريده است. اقبال نيز عامل اصلي ترور و از سركردگان گروهك ضدانقلاب كومله است كه پس از ترور به انگليس گريخته و پناهنده شده است.
متهم: بله، من اسلحه را در مرز عراق از اقبال گرفتهام، اما خبر نداشتم او پدر زانيا است.
قاضي دادگاه: انگيزه خودتان را از ترور سه پسر جوان بگوييد؟متهم: من به خاطر دوستم زانيا اين كار را كردم و هيچ دشمني با آن سه نفر - قربانيان - نداشتم.
زانيا چه كار مهمي برايت انجام داده بود كه براي جبران آن حاضر به مشاركت در ترور مرگبار شديد؟با هم دوست بوديم و فقط به خاطر اصرارهايش اين كار را كردم.
بعد از ترور چه كرديد؟
زانيا با عراق تماس گرفت و جليل. ف - افسر اطلاعاتي انگليس - از او خواست تنهايي به ديدنش برود، اما زانيا نيز مرا با خود به عراق برد. ما يك روز در هتلي در عراق بوديم و سپس جليل مبلغ 500 دينار - حدود 450 هزار تومان - به زانيا داد و روز دوم هم به كشور بازگشتيم.
چه شناختي از قربانيان داشتيد؟من هيچ شناخت يا دشمني با آنها نداشتم و فقط به خاطر دوستم تيراندازي كردم.
چه تعداد گلوله به سوي قربانيان شليك كرديد؟فكر ميكنم حدود 30 گلوله.
مگر آنها چه گناهي مرتكب شده بودند كه با 30 گلوله كشته شدند؟متهم بعد از لحظهاي سكوت ادامه داد: آنها بيگناه بودند و من اشتباه كردم و پشيمانم!
لقمان در آخرين دفاع به قاضي دادگاه گفت: اتهامات خود را قبول دارم و هرچه قانون بگويد، ميپذيرم.سپس زانيا. م - متهم رديف دوم - در جايگاه ايستاد و پس از تفهيم اتهام گفت: در مريوان بودم كه جليل. ف - افسر اطلاعاتي انگليس - به من خبر داد كه پدرم بر اثر تيراندازي مجروح شده و در بيمارستان بستري است. در نتيجه به بيمارستاني در شهر سليمانيه - عراق - رفتم. او در آنجا به من گفت سرويس اطلاعاتي عراق گفته بايد كاري برايشان انجام دهيم وگرنه پدرم را به مأموران ايراني تحويل خواهند داد. من هم به خاطر پدرم قبول كردم با افسر اطلاعاتي انگليس همكاري كنم. البته پدرم در جريان ترور و مأموريت ما نبود. در نتيجه به كشور بازگشتم و موضوع را با لقمان مطرح كردم. بعد هم با اصرار فراوان از او خواستم با من همكاري كند كه سرانجام پيشنهادم را پذيرفت.
به شما در ازاي ترور سه نفر چه وعدههايي داده شد؟گفتند پول كلان پرداخت خواهند كرد و ما را به اروپا خواهند برد كه هيچكدام عملي نشد، ضمن اينكه افسر اطلاعاتي هم ناپديد شد و به خارج رفت.
نقشه ترور را چه كسي طراحي كرد؟آنها به من گفتند هدف اصلي پسر امام جمعه مريوان است كه عضو القاعده هم ميباشد! حتي ساعت ورود و خروج و محلهاي تردد او را با همه مشخصاتش به من داده بودند.
تو ميدانستي سه نفری كه شهيد شدهاند، اهل سنت هستند و خودت هم سني هستي، پس چرا اين كار را كردي؟بله، ميدانستم آنها اهل سنت هستند، اما چارهاي نداشتم!
ترور را چه كسي انجام داد؟من و لقمان با هم نزديك مسجد منتظر مانديم تا سعدي همراه دو تن ديگر از مسجد خارج شدند، سپس در طول مسير لقمان با اسلحه آنها را زد و با موتوسيكلت فرار كرديم. بعد از ترور با تلفن همراه عراقي با جليل - افسر اطلاعاتي انگليس - تماس گرفته و موضوع را گفتم. او هم از من خواست به هتلي در سليمانيه - عراق - بروم كه همراه لقمان به آنجا رفتيم و پس از يك روز اقامت بازگشتيم.
چرا با تلفن همراه عراقي با او تماس گرفتيد؟به خاطر اينكه او گفته بود تلفن ايراني زود رديابي ميشود.
در هتل با چه كسي ملاقات كرديد؟با جليل. ف - افسر اطلاعاتي - صحبت كردم و او 500 دينار - حدود 450 هزار تومان - به من داد. در حالي كه قبلاً به من گفته بود حدود 30 ميليون تومان پرداخت خواهد كرد.
چگونه دستگير شديد؟وقتي از عراق بازگشتم، در مرز شناسايي و دستگير شدم.
براي آخرين دفاع هر حرفي داريد، بيان كنيد.اتهاماتم را قبول دارم و به خاطر كشته شدن سه انسان بيگناه پشيمانم. از خانواده آنها هم ميخواهم مرا ببخشند، در همين هنگام اولياي دم سه قرباني به گريه افتادند و با فرياد گفتند «ما هرگز نميبخشيم.»
در ادامه جلسه ماموستا مصطفي شيرزاديمنش، امام جمعه اهل سنت مريوان ضمن تشكر از دستگاه قضايي و وزارت اطلاعات و مقام قضايي دادگاه انقلاب از قاضي پرونده خواست اجازه داده نشود كه خون اين سه شهيد هدر رود و دادگاه با تصميم قاطع، تسلاي خاطر خانوادههاي قربانيان را فراهم نمايد.
در پايان جلسه، قاضي صلواتي پس از سه ساعت، پايان رسيدگي به پرونده را اعلام كرد و به خبرنگاران گفت: دادگاه طي يك هفته حكم تروريستها را صادر خواهد كرد. آنها نيز 20 روز فرصت دارند تا به حكم صادره اعتراض نمايند.