وطن امروز: پسر جوان که از همکلاسیهای قدیمیاش تنفر داشت اشتباهی به اسیدپاشی هولناکی دست زد. این مرد اسیدپاش در حالی که میگوید حاضر است 200 میلیون تومان به قربانیاش بدهد، در برابر حکم سنگین کوری چشم قرار گرفت. بعدازظهر 2 تیر سال 84 ماموران کلانتری 190 مجیدیه در جریان اسیدپاشی هولناکی قرار گرفتند.
اهالي خيابان گلستان به مأموران پليس گفتند با شنيدن فريادهاي دلخراش پسر 22 سالهاي به نام «داوود» در جريان اسيدپاشي به صورت وي از سوي يك مهاجم ناشناس قرار گرفتهاند كه بلافاصله پسر اسيدپاش را به دام انداخته و داوود را به بيمارستان رساندهاند. با وجود تلاشهاي پزشكان، اسيد، بينايي چشمهاي پسر جوان براي هميشه از بین رفت.
«حميد» ابتدا در بازجوييها انگيزه خود را انتقامجويي به خاطر تحقير و توهين اعلام كرد و گفت: در دوران دبيرستان از سوي چند تن از همكلاسيهايم مورد آزار و اذيت قرار گرفتم و بعد از آن هم به شهر ديگري رفتم اما اين موضوع هيچوقت از ذهنم بيرون نميرفت و دائم آزارم ميداد.
وي ادامه داد: بنابراين با هدف انتقام، مقداري اسيد تهيه كرده و به محل زندگي قبلیمان برگشتم؛ 2 شبانهروز در پارك نزديك مدرسه كمين كردم و منتظر نشستم تا اينكه با ديدن يكي از همكلاسيهايم به تعقيبش پرداخته، اسيد را به صورتش پاشيدم. البته مقداري از اسيد هم روي پاهاي خودم ريخت.
اين در حالي بود كه 2 ماه بعد از اين حادثه، داوود كه قادر به حرف زدن نبود، در شكايتي کتبی نوشت: من هيچ شناختي از حميد ندارم و نميدانم چرا اينچنين در آتش خشم و نفرتش سوختم و زندگيام تباه شد. حال آنكه مطمئنم او مرا اشتباه گرفته است. بنابراين تقاضاي اشد مجازات و قصاصش را دارم.
بدينترتيب متهم وقتي بار ديگر تحت بازجويي قرار گرفت، نزد بازپرس ادعا كرد به خاطر اختلاف حساب قديمي، اسيدپاشي كرده است اما تحقيقات جنايي حاكي از آن بود كه اسیدپاش و داوود در گذشته هيچ رابطهاي با هم نداشته و شناختي از يكديگر نداشتهاند. بنابراين پس از اعلام نظريه كميسيون پزشكي قانوني درباره ميزان صدمات داوود، بازپرس پرونده براي آزادي متهم قرار وثيقه 5 ميليارد ريالي صادر كرد و پرونده را با صدور قرار مجرميت به دادگاه كيفري استان تهران فرستاد.
در دادگاهدر جلسه رسيدگي در شعبه 71 داوود خواستار قصاص عضو متهم شد و گفت: من نميدانم به چه گناهي قرباني اين ماجرا شدهام اما در صورتي كه متهم با صداقت انگيزهاش را بيان كند، شرايط تغيير خواهد كرد، با اينكه شرط رضايتم بيان حقيقت است و بس!
در ادامه دادگاه، حمید گفت: داوود يك بار در كلاس مرا حلقآويز كرد و قصد جانم را داشت. او دائم مسخرهام ميكرد و چند بار هم به من سوزن زده بود. اما زماني كه متهم با مدارك مستدل مبني بر اينكه هيچگاه با داوود همكلاس نبوده و آنها با هم 2 سال اختلاف سني دارند روبهرو شد، لب به اعتراف باز کرد و گفت: من از فاصله دور وي را ديدم و قبول دارم كه او را اشتباه گرفتم!
با دريافت آخرين دفاعيات متهم، در حالي كه تلاش هيات قضايي دادگاه براي صلح و سازش بين آن دو به نتيجه نرسيد، «عزيزمحمدي» با 4 قاضی مستشار وارد شور شده و حميد را به قصاص چشم چپ، لاله گوش راست و پرداخت ديه محكوم كردند.