قدس:یک زن نقاش به اتهام سرقت فیلم و عکسهای عروسیش به دادسرا احضار شد.
شوهر این زن نیز چنین شکایت عجیبی را مطرح کرد تا همسرش از طلاق منصرف شود.
سناریوی این پرونده عجیب زمانی کلید خورد که مرد 33 سالهای به نام منوچهر به شعبه اول بازپرسی دادسرای بعثت مراجعه کرد و به طرح شکایت از همسرش پرداخت.
وی به بازپرس کیانی گفت: 6 سال پیش زهرا به عنوان مسافر سوار خودروام شد و من از او خوشم آمد.
وقتی به او شماره تماسم را دادم، پذیرفت که با هم بیشتر آشنا شویم و فردای آن روز با من تماس گرفت. همان روز با هم قرار گذاشتیم و درباره ازدواج صحبت کردیم. من بتازگی از خدمت سربازی بازگشته بودم و با خودروی پیکان مسافرکشی میکردم تا خرج زندگیم را تامین کنم.
وی ادامه داد: مدتی بعد همراه خانوادهام به خواستگاری زهرا رفتم و قرار عقد و عروسی را گذاشتیم و وارد زندگی مشترک شدیم، روزهای خوبی داشتیم. صبحها در شرکت کار میکردم و عصرها به مسافرکشی میپرداختم. هرچه میخواست برایش فراهم میکردم و اجازه نمیدادم در زندگی حسرت چیزی به دلش بماند.
زهرا که علاقه زیادی به نقاشی داشت و وقتی مجرد بود تابلوهای قشنگی کشیده بود، پس از ازدواج نیز به کلاسهای نقاشی رفت و من در این زمینه خرج زیادی برای او انجام دادم اما زهرا جواب محبتهای مرا با بدی و بیوفایی داد.
این مرد ادامه داد: 3 سال از زندگی ما گذشت و همسرم باردار شد. شوق پدر شدن داشتم و دخترم پس از 9 ماه به دنیا آمد اما از وقتی که این بچه به دنیا آمد اخلاق و رفتار زهرا تغییر کرد. دیگر به زندگی اهمیت نمیداد، مرتب بهانه میگرفت و وقتی قهر میکردیم وسایلش را جمع میکرد و به خانه پدرش میرفت.
این بار وقتی با هم درگیر شدیم سرویس طلا و عکسها و فیلمهای عروسیمان را به سرقت برد و همراه دخترمان از خانه بیرون رفت!
من هم تصمیم گرفتم به اتهام سرقت این فیلم و عکسها که خیلی برایم ارزش دارند از وی شکایت کنم تا این زن به خانه بازگردد و از جدایی منصرف شود.
پس از شکایت این مرد، همسر وی در روز سهشنبه 23 آذرماه سالجاری به دادسرا احضار شد. این زن نقاش که مرتب گریه میکرد اتهام سرقت را نپذیرفت و گفت: وقتی دخترم به دنیا آمد پیبردم که شوهرم معتاد به شیشه است. شبها دیر وقت به خانه میآمد و در بزم دوستانش شیشه مصرف میکرد. دچار توهمات عجیبی شده بود. گاهی وقتی صحبت میکرد، میگفت باید دخترمان را قربانی کنیم!
این زن ادامه داد: از سرکارش اخراج شد و من حتی برای خرید پوشاک بچه نیز از پدرم پول میگیرم. ناچار شدم او را به کمپ اعتیاد ببرم. خودم هزینهاش را دادم اما توبه گرگ مرگ است و منوچهر نتوانست شیشه را ترک کند.
وی افزود: هر وقت دوستان و فامیلهایم به خانهام میآیند آبروریزی راه میاندازد؛ حرفهای عجیب و غریب میزند. دیگر از دستش خسته شده ام. میترسیدم در کنارش زندگی کنم. بهخاطر همین وسایلم را جمع کردم و به خانه پدرم رفتم. میخواستم وکیل بگیرم و درخواست طلاق بدهم.
وی درباره سرقت فیلمها و عکسهای عروسیش گفت: این مرد خانه را پاتوق دوستان شیشهایش کرده است. وقتی وسایلم را جمع کردم که به خانه پدرم بروم، از ترس فیلم و عکسهای عروسیم را نیز برداشتم و با خود به خانه پدرم بردم، چون این مرد دچار توهم است و دوستان معتادی دارد. از ترس اینکه فیلمهای خصوصی را بردارد و پخش کند، آنها را برداشتم. چون همه عکسهای شخصیام را نیز جمع کردم و با خود بردم. افرادی که در خانه من رفت و آمد دارند قابل اعتماد نیستند و همه آنها دچار یک نوع توهم عجیب هستند.
پس از اظهارات این زن نقاش، بازپرس کیانی قرار منع تعقیب برای این زن صادر کرد و پرونده را بست.
زن جوان نیز به دادگاه خانواده رفت تا درخواست طلاق از شوهر شیشهای اش را بدهد.