سرویس فرهنگی «تابناک»/ محمد دیندار ـ «محدوده ابری» عنوان فیلمی است از «روح الله سهرابی» که سال گذشته در بخش ویدیویی بيست و هشتمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر به نمایش درآمد و مورد استقبال تماشاگران و منتقدان قرار گرفت. گر چه توافقهای اولیه مبنی بر این بود که اين فیلم بعدها تبدیل به کپی 35 م.م گردیده و در سینماها به اکران عمومی گذاشته شود، اما متأسفانه مسئولین مربوطه زمینه این کار را فراهم نساخته و تا این لحظه اکران عمومی آن محقق نشده است.
با این حال «محدوده ابری» که فیلمی خوشساخت و اپیزودیک است، تاکنون توانسته در چند جشنواره بینالمللی از جمله به تازگی در بخش مسابقه جشنواره فيلم هندوستان حضور یافته و با استقبال تماشاگران روبرو شود. به همین مناسبت گفتوگویی با روح الله سهرابی نویسنده و کارگردان این فیلم انجام داده ایم که تقدیم خوانندگان میشود:*آقای سهرابی لطفا در ابتدا چگونگی روند تولید این فیلم و خلاصهای از داستان آن را بیان بفرمایید.این فیلم در طول سالهای 87 و 88 ساخته شد و هر اپیزود آن مربوط به یک فصل از سال میباشد. طبعاما برای اینکه در این فصول از سال تصویربرداری کنیم، زمان زیادی گذاشتیم و با دقت زیادی مراحل پیش تولید و تولید را دنبال کردیم. در خصوص موضوع و مضمون فیلم نیز باید گفت؛ محدوده ابری متشکل از سه اپیزود به نامهای در مه، در برف و دریا میباشد که در هر اپیزود قصهای از تنهایی و بحران انسان به تصویر کشیده میشود. اگر چه هر اپیزود به تنهایی یک قصه کامل است، اما در کلیت فیلم، قصهها کاملا به هم مرتبط بوده و از یک بستر مشترک برخوردارند.
*آیا با توجه به نقش برجسته طبیعت در این فیلم، میتوان این بستر مشترک را که به آن اشاره داشتید، همان طبیعت دانست؟بله! به تعبیری این بستر مشترک همان طبیعت است که انسانها در برخورد با آن و حوادثی که در دل آن برایشان ایجاد میشود، هریک به نوعی واکنش نشان میدهند.
*آقای سهرابی، تاکید شما به طبیعت در محدوده ابری در حدی است که طبیعت به یکی از کاراکترهای اصلی فیلم و به مثابه یکی از شخصیتهای این اثر تبدیل شده است، نظر خودتان در این باره چیست؟به نکته درستی اشاره کردید، ما در این فیلم، طبیعت را صرفآ به عنوان یک لوکیشن نگاه نکرده ایم. طبیعت در اینجا روح دارد، با آدمها با زبان بی زبانی سخن میگوید و به نوعی نسبت به کنش شخصیت ها، واکنش نشان میدهد. پژواک انسانها درکوهستان برفی فیلم محدوده ابری، صرفایک فرآیند صوتی و فیزیکی نیست، بلکه آوایی ماورایی است که باید به گوش جان شنیده شود و با زبان دل معنا گردد.
*در «محدوده ابری» تمام اجزا به درستي در جای خود قرار داده شدهاند و ايجاز به نحوي مطلوب رعایت شده است، با اینکه لوکیشنهای زیبا میتوانست یک کارگردان جوان را به سمت کارت پستالی کردن فیلم و دورشدن از هدف اصلی و همچنین زیاده گویی تصویری وادارد، اما شما آگاهانه از افتادن در این ورطه پرهیز نموده اید، در این باره نیز توضیح دهید؟بله! کار در طبیعت علی رغم سختیهای خود، اما به علت زیباییهایی که دارد میتواند گروه و بویژه کارگردان و فیلمبردار را افسون نموده و در آنها این وسوسه را ایجاد کند که اسیر قاب بندیهای کارت پستالی گردیده و به وجوه زیبای طبیعت بیش ازحد پرداخته و در نتیجه هدف و پیام اصلی کمرنگ و کم اثرگردد. اما خوشبختانه ما آگاهانه و با تعامل مثبتی که با فیلمبردار داشتیم از چنین گردنه خطرناکی به سلامت گذشتیم و به اذعان تمامی تماشگران ایرانی و خارجی و منتقدان، فیلم محدوده ابری توانسته به خوبی یا مخاطبان خود ارتباط برقرار سازد.
*از دیگر نکات برجسته فیلم، بازی خوب نابازیگران و بازیگران غیرحرفهای است، خود شما در نهایت از این انتخاب راضی بودهاید؟علاوه بر اینکه خودم از این انتخاب بسیار راضی هستم، بعضی از منتقدان و فیلمسازان برجسته کشور نیز پس از تماشای فیلم از بازیها تعریف زیادی کردهاند، اما متاسفانه یکی از بهانههایی که پیرامون عدم تبدیل این کار به نگاتیو صورت گرفت، همین استفاده از بازیگران غیرحرفهای بود. شما فیلم را دیده اید، من از شما میپرسم که بازی این بازیگران چه کمبودها و ضعفهایی نسبت به بازیگران نام آشنای سینمای ایران دارد؟! شما به بازی ایمان ذوالفقاری در نقش جوان شکاک نگاه کنید که چقدر طبیعی و باورپذیر در آمده است. یا به بازی بازیگر نقش پیرمرد در آن شرایط سخت برفی و کوهستانی توجه نمایید که چه بازی رئالی از خود به نمایش میگذارد که چه بسا یک بازیگر حرفهای نمیتوانست و یا نمیپذیرفت که در آن شرایط سخت کار کند. در هرحال متأسفانه امروزه شاخصه اکران در سینمای ایران بازیگر است.
*البته قبول دارید که اگر برای بعضی از نقشها از بازیگر حرفهای استفاده میکردید، فیلم شانس بیشتری برای دیده شدن و حتی ارتباط با تماشاگر پیدا میکرد؟در شرایط فعلی و مناسبات کنونی بله! اما اگر شرایط تبدیل شدن این فیلم به نگاتیو و سپس اکران عادلانه آن برقرار میشد حتمافیلم میتوانست ارتباط مناسبی با مخاطبان پیدا کند وحتی بازی بازیگران آن موردتوجه جدی قرار گیرد. مگر آن زمانی که فیلمهای مختلف فرهنگی با حضور نابازیگران بر پرده سینماها نقش میبست، شاهد فیلمهای درخشان و کشف بازیگران مستعد نبودیم. باید نوع نگاه به سینما تغییر کند، به قول شاعر فرزانه و زندهیاد سهراب سپهری: چشمها را باید شست، جور دیگرباید دید.
*دقتی که در تمامی اجزای کار ازجمله کارگردانی، تصویر برداری، بازی گرفتن از بازیگران غیرحرفه ای، تدوین و... بکار رفته نشانگر نگاه جدی و فرهنگی شما به سینماست. شاید برای شما بهتر و راحت تربود که مانند بعضی فیلمسازان در نخستین کار به سمت یک فیلم راحتتر وبه اصطلاح آپارتمانی یا شهری رو آورده وخود و گروهتان را این همه به زحمت نیاندازید، چه انگیزهای سبب این رویکرد شما گردید؟احترام به سینما، احترام به تماشاگر واعتقاد به این که سینما رسالتی فراتر از سرگرمی دارد ودر ورای هر پلان باید اندیشهای ناب حضور داشته باشد. وقتی سعی همه گروه، دستیابی به بهترینها باشد، طبیعی است که فیلم یا هراثر دیگری قابل توجه از کار در آید و بر مخاطب خود اثرمثبت و ماندگاری برجای گذارد. زمانی که ما برای تکمیل هر اپیزود از فیلم صرف کردیم بی اغراق به اندازه یک کار کامل سینمایی بود. زمانی که برای انتخاب لوکیشن گذاشتیم نیز زمان قابل توجهی بود. یافتن چنین لوکیشنهایی نیاز به وقت و دقت زیادی داشت.. سپس در مرحله ی فیلمبرداری و تدوین نیز همین دقت و سختگیری ادامه داشت. در مجموع با توجه به اینکه رویکرد ما تجاری نبود و در مراحل تولید نیز عجولانه رفتار نکردیم و محدودیت زمانی برای خود قائل نشدیم و آزادانه عمل نمودیم، توانستیم به آنچه که میخواستیم دست پیداکنیم وحاصل کار چیزی شود که با نمایش آن در جشنوارههای داخلی و خارجی با امواج مثبت تماشاگران و صاحب نظران مواجه شویم.
*پس با این حساب تهیه کنندهای صبور و با نگاهی فرهنگی داشتهاید؟درست است. آقای ذبیح الله رحمانی تهیه کننده این اثر در تمام مراحل تولید فیلم محدوده ابری کاملا دست ما را باز گذاشته بود و همه امکانات مورد نیاز ما را نیز تأمین مینمود و هیچ تعجیلی در به پایان رساندن فوری فیلم ازخود نشان نمیداد و بلکه با نگاهی فرهنگی بر ساخته شدن فیلمی کیفیف چه از لحاظ ساختاری و تکنیکی و چه از نظر مضمون، تأکید ویژه داشت که جا دارد در همین جا از ایشان تشکر کنم.
*به عنوان یک کارگردان که نگاهی فرهنگی به سینما دارید، انتظارتان از مدیران سینمایی چیست؟دقیقا همان نگاه فرهنگی به سینما. انتظار کسانی مانند من از مسئولان سینمایی این است که سینمای فرهنگی را در جایگاه واقعی خود که قطعا جایگاهی شایسته است، قرار دهند. و از ذبح شدن آن در زیر پای فیلمهای تجاری که با هدف سرگرمی صرف ساخته میشوند و تاریخ مصرف دارند، جلوگیری کنند.
*درباره کار آیندهتان صحبت کنید، آیا همچنان سینمای فرهنگی را دنبال میکنید؟پروژه جدید سینمایی من «بامداد» نام دارد که در مرحله ی بازنویسی فیلمنامه است و با برخی از عوامل اصلی نیز قراردادهایی بسته شده است. به طور حتم در این فیلم نیز رویکردی فرهنگی خواهیم داشت. این کار با اختصاص وقت و انرژی کاملا کافی و مناسب در حال پیگیری است و گروه به طور روتین جلساتی را از خرداد ماه سال جاری داشته است تا در یک فضای دوستانه و تعاملی مناسب، زمینه ساخته شدن اثری با ارزش را به یاری خدا فراهم سازد.
*گویا برخلاف فیلم قبلیتان در کار بعدی از یک سوپراستار زن سینما و چندچهره شاخص دیگر استفاده میکنید؟بله! چند تن از بهترین بازیگران سینمای ایران در این فیلم حضورخواهند داشت، که البته این کار صرفابا هدف گیشه صورت نمیگیرد، بلکه بازیگران مورد نظر ازجمله هنرمندانی هستند که نسبت به سینما نگاهی فرهنگی داشته ونسبت به نقشی که ایفا میکنند سخت گیری خاصی دارند. یازیگران انتخابی ما بر اساس تطابق وهمدلی که با نقش و کاراکتر مورد نظر داشتهاند، انتخاب شدهاند.
*ضمن اینکه با توجه به مخارج بالای تولید فیلمهای سینمایی، مقتضیات سینمای حرفهای را نیز باید رعایت نمود ونیم نگاهی نیز به گیشه داشت.بله! باید مقتضیات سینمای حرفهای و جنبه صنعتی و اقتصادی آن را رعایت نمود. اما مقتضیات سینما، لزومابه معنای چشم پوشی ازوجه فرهنگی آن نیست. امیدواریم که در «بامداد» این را ثابت کنیم.
*پس به امید دیدار مجدد در «بامداد».
انشاالله.