سرویس بین الملل ـ مردم جنوب سودان امروز به پای صندوقهای رأی رفتند تا پس از دو دهه فشار کشورهای خارجی و برخی از عوامل داخلی به چیزی زیر عنوان استقلال رأی دهند که شاید تا دههها از آن پشیمان شوند.
به گزارش «تابناک»، منطقه جنوب سودان که در قلب آفریقاست، امروز برای تعیین سرنوشت خود پای صندوقهای رأی رفتند، آنچه در صندوقهای رأی جنوب سودان بیرون میآید، بدون شک، تأثیر بسیاری بر تحولات آینده جهان اسلام، آفریقا و تحولات بینالمللی خواهد داشت.
مسأله جدایی جنوب سودان که کشورهای غربی و رژیم صهیونیستی در آتش آن دمیدند، دیر یا زود، دامن این کشورها را خواهد گرفت و به فرایندی تبدیل خواهد شد که در روند فرسایشی خود، تاب و توان را از دولت آینده در جنوب از یک سو و آنهایی که برای ضربه زدن به جهان اسلام از سوی دیگر آن را دامن زدند، خواهد گرفت.
بنا بر این گزارش، هر چند آتشبیار این معرکه رژیم صهیونیستی و دولت آمریکا بودهاند، میراثخواران غربی که در ولع منابع زیرزمینی این منطقه بوده و شرکتهای چند ملیتی که در سودای غارت نفت آن هستند، در روزهایی که دولت جدید نه توان مقابله با درگیریهای احتمالی داخلی را خواهد داشت و نه یارای مقابله با بحرانهای اقتصادی و اجتماعی ناشی از جدایی از سودان متحد را به دردسری تازه برای این کشورها تبدیل میشود.
بدون شک، تعارضهای قومی و مذهبی در جنوب سودان، آن اندازه شدید هستند که دولت آینده این کشور در انبوه مناطق جنگلی و کوهستانی خود، دچار بحرانهایی با این اقوام که هر یک بر پایه سنت قدیمی خود، تابع هیچ قدرتی نیستند، بشود؛ البته نباید از نظر دور داشت افرادی مانند «سلفاکر»، رهبر کنونی جنوب سودان ـ که همزمان معاون رئیس جمهور سودان نیز هست و اتهاماتی مبنی بر کشتن ژنرال «جان گارانگ»، رهبر قبلی ارتش آزادیبخش جنوب سودان نیز بر وی وارد است ـ محبوبیت چندانی میان طیفهای بالایی و میانی در جنوب ندارد.
«سلفاکر» که در استبداد رأی و دیکتاتوری همانند بسیاری از همتایان آفریقایی خود است، تاکنون باعث رنجش بسیاری از همراهان خود و به ویژه افسرانی که زمانی با ژنرال «گارانگ» شورش دهه هشتاد قرن گذشته را راه انداختند، شده است؛ ژنرال پر آوازهای مانند «آتور» که دست راست «گارانگ» به شمار می رفت و دیگر افسران رده دوم و سومی که هماکنون نیروهای خود را آماده کردهاند، پس از پایان رأیگیری هر یک مناطقی را متصرف شوند.
مشخص نیست ارتش 130هزار نفری جنوب سودان که به یمن دلارهای اهدایی شرکتهای نفتی و دولتهای غربی و آموزش افسران صهیونیست آماده شده، میتواند در برابر موج شورشهای داخلی دوام آورده و توان خود را تثبیت کند؛ ارتشی که به یاری همین کمکها حتی تانکهای تی72 روسی را از کشور اوکراین خریداری کرده و در پنج سال گذشته به شدت خود را مجهز کرده است؟!
بحرانهای اجتماعی جدایی جنوب سودان، کمتر از بحرانهای امنیتی آن نیست. جامعه متضاد این منطقه قبیله نشین که به دلیل بیش از دو دهه جنگ خونین کمترین توسعه انسانی و اقتصادی را داشته، همچنان بدوی مانده است و انتظار نمیرود تا چند دهه آینده، بر این مشکلات غلبه کند.
نام جنوب سودان هر چه باشد، خشکی محصور در آب است که به دلیل فقر شدید مردمش با کمترین امکانات برای کمک رسانی روبه رو خواهد شد. اگر کسی امروز بخواهد دولت «عمر البشیر» را متهم به کوتاهی در رسیدگی به جنوب کند، به خوبی میداند که دست خارطوم سالهاست، از جنوب این کشور کوتاه است و رهبران جنوبی نشان دادهاند در مدیریت هیچ بهرهای ندارند. نارضایتی عمومی از جو نظامی منطقه و خاطره قتل عامهای بزرگ قبیلهای در جنوب، از هماکنون آوار آوارهها را برای دولت آینده رقم زده است.
گفتنی است، تعارضات فرهنگی، سیاسی و اقتصادی و فرهنگی هر چه باشد، جامعهای تازه شکلگرفته را به کام خود فرو خواهد برد؛ هر چه امروز از این صندقها بیرون بیاید، بدون شک، تأثیر ژئوپلتیک شگرفی بر آینده آفریقا خواهد گذاشت؛ روند جدایی طلبی که به دلیل سیاستهای استعماری دهههاست در این منطقه ادامه دارد، دامن دیگر کشورها را هم خواهد گرفت و در این میان، مشخص نیست آیا آمریکا و متحدان غربیاش، توان آن را دارند که نیروهای حافظ صلح خود را به این منطقه بفرستند یا خیر؟
آیا آنها آمادگی مقابله با بحرانهای احتمالی ناشی از این جدایی را دارند؟ آیا جنوب سودان به سومالی جدیدی تبدیل نخواهد شد؟ اینها پرسش هایی است که برای پاسخ به آن باید منتظر آینده ماند.