«کیوان عزتی» در وبلاگ «یک استکان چای داغ» نوشت:
مشغول تماشای پخش مراسم اربعین حسینی و عزاداری دانشجویان در محضر امام خامنه ای روحی فداه بودم که مطلبی توجهم را به خود جلب کرد، زمانی که مداح جوان مراسم ، روضه ی حضور جابر در کنار قبر مطهر امام حسین علیه السلام در اربعین را می خواند مقام معظم رهبری به شدت می گریستند، اما وقتی مداح روضه ی حضور اهل بیت در روز اربعین در کنار قبر مطهر را شروع کرد ایشان سر خود را بلند کرده و بدون گریه و یا حتی بدون اینکه دستشان را طبق معمول مقابل صورت بگیرند به روبرو نگاه می کردند. بلافاصله به یاد حرف شهید مطهری در کتاب حماسه ی حسینی افتادم که ایشان بازگشت اسرا را در روز اربعین به کربلا از تحریفات عاشورا می دانند.
ایشان می نویسند:«نمونه ديگر، اربعين است. اربعين كه میرسد، همه، اين روضه را میخوانند و مردم هم خيال میكنند اين طور است كه اسراء از شام به كربلا آمدند و در آنجا با جابر ملاقات كردند و امام زين العابدين هم با جابر ملاقات كرد . در صورتی كه بجز در كتاب لهوف كه آن هم نويسندهاش يعنی سيد بن طاووس در كتابهای ديگرش آن را تكذيب كرده و لااقل تاييد نكرده است، در هيچ كتاب ديگری چنين چيزی نيست و هيچ دليل عقلی هم اين را تاييد نمیكند ، ولی مگر میشود اين قضايائی را كه هر سال گفته میشود از مردم گرفت؟! جابر اولين زائر امام حسين عليهالسلام بوده است و اربعين هم جز موضوع زيارت قبر امام حسين عليهالسلام هيچ چيز ديگری ندارد. موضوع تجديد عزای اهل بيت نيست، موضوع آمدن اهل بيت به كربلا نيست، اصلا راه شام از كربلا نيست ، راه شام به مدينه، از همان شام جدا میشود.»
البته هدفم از بیان حالت مقام معظم رهبری این نیست که با قطع و یقین بگویم که ایشان این روضه را از تحریفات می دانند و لذا علی رغم تلاش مداح برای ارائه ی روضه ای جانسوز ، ایشان اصلا نگریستند. و یا اینکه این روضه را جعلی می دانم، بلکه هدف اصلی بیان این نکته است که بقول شهید مطهری:
« آن چيزی كه بيشتر دل انسان را به درد میآورد اينست كه اتفاقا در ميان وقايع تاريخی كمتر واقعهای است كه از نظر نقلهای معتبر به اندازه حادثه كربلا غنی باشد . من در سابق خيال میكردم كه اساسا علت اينكه اين همه دروغ در اين مورد پيدا شده ، اين است كه وقايع راستين را كسی نمیداند كه چه بوده است ، بعد كه مطالعه كردم ديدم اتفاقا هيچ حادثهای در تاريخهای دور دست مثل سيزده ، چهارده قرن پيش به اندازه حادثه كربلا تاريخ معتبر ندارد . مورخين معتبر اسلامی از همان قرون اول و دوم قضايا را با سندهای معتبر نقل كردند و اين نقلها با يكديگر انطباق دارد و به يكديگر نزديك هستند ، و يك قضايائی در كار بوده است كه سبب شده جزئيات اين تاريخ بماند . يكی از چيزهائی كه سبب شده متن اين حادثه محفوظ بماند و هدفش شناخته شود اين است كه در اين حادثه خطبه زياد خوانده شده . در آن عصرها خطبه حكم اعلاميه در اين عصر را داشت . همان طور كه در اين عصر ، در جنگها مخصوصا اعلاميههای رسمی بهترين چيزی است كه متن تاريخ را نشان بدهد ، در آن زمان هم خطبهها اين طور بوده است . لذا خطبه زياد است ، چه قبل از حادثه كربلا و چه در خلال آن و چه بعد از آن كه اهل بيت در كوفه ، در شام ، در جاهای ديگر خطبههايی ايراد كردند . و اصلا هدف آنها از اين خطبهها اين بود كه میخواستند به مردم اعلام كنند كه چه گذشت و قضايا چه بود و هدف چه بود ، و اين خودش يك انگيزهای بوده كه قضايا نقل شود . در قضيه كربلا سؤال و جواب زياد شده است و همينها در متن تاريخ ثبت است كه ماهيت قضيه را به ما نشان میدهد . در كربلا رجز زياد خوانده شده است ، مخصوصا شخص ابا عبدالله زياد رجز خوانده است و همين رجزها میتواند ماهيت قضيه را نشان بدهد .در قضيه كربلا چه قبل و چه بعد از آن ، نامههای زيادی مبادله شده است ، نامههائی كه ميان امام و اهل كوفه مبادله شده است ، نامههائی كه ميان امام و اهل بصره مبادله شده است ، نامههائی كه خود امام قبلا برای معاويه نوشته است ( از اينجا معلوم میشود كه امام خودش را برای قيامی بعد از معاويه آماده میكرده است ) ، نامههائی كه خود دشمنان برای يكديگر نوشتهاند ، يزيد برای ابن زياد ، ابن زياد برای يزيد ، ابن زياد برای عمر سعد ، عمر سعد برای ابن زياد ، كه متن همه اينها در تاريخ اسلام مضبوط است . لذا قضايای كربلا ، قضايای روشنی است و سراسر آن هم افتخار آميز است . ولی ما چهره اين حادثه تابناك تاريخی را تا اين مقدار مشوه و بزرگترين خيانتها را به امام حسين عليه السلام كردهايم كه اگر امام حسين عليه السلام در عالم ظاهر بيايد و ببيند ، خواهد گفت كه شما بكلی قيافه حادثه را تغيير دادهايد . آن امام حسينی كه شما در خيال خودتان رسم كردهايد كه من نيستم ، آن قاسم بن الحسنی كه شما در خيال خودتان رسم كردهايد كه برادرزاده من نيست آن علی اكبری كه شما در مخيله خودتان درست كردهايد كه جوان با معرفت من نيست ، آن يارانی كه شما درست كردهايد كه آنها نيستند . ما قاسمی درست كردهايم كه آرزويش فقط دامادی بوده ، آرزوی عمويش هم دامادی او بوده ! اين را شما با قاسمی كه در تاريخ بوده است مقايسه كنيد ...»
خلاصه اینکه: برای گریاندن مردم آنقدر نقل های صحیح و جانسوز داریم که نیازی به نقل روضه های مشکوک نداشته باشیم، مخصوصا از طرف دانشجویان که بیش از همه شعار عقلانیت می دهند.