بستن در سينما، سوژه مناظره وزراي ارشاد سابق و لاحق!

مسجدجامعي: تمجيدي كه امام از فيلم «گاو» كردند، يك تمجيد ساده نبود. يك جور هم به رسميت شناختن سينما بود. درباره فيلم محلل حتي حكم اعدام كارگردان هم صادر شد كه با مداخله امام لغو شد... صفارهرندي:احساس و دغدغه برخى حضرات نشسته در كمين قدرت را درك مى كنم كه از يك سال و اندى پيش از پايان عمر اين دولت، موتور دل پراشتهاى خود را براى بازگشت به كرسى هاى رياست روشن كرده و پروژه انتخاباتى خويش را كليد زده اند.
کد خبر: ۱۴۴۸۸
|
۰۶ مرداد ۱۳۸۷ - ۱۹:۵۲ 27 July 2008
|
19433 بازدید
در روزهاي اخير فضاي مطبوعاتي كشور شاهد مناظره مكتوب وزراي سابق و لاحق فرهنگ و ارشاد اسلامي بود.

پس از آن كه احمد مسجدجامعي، وزير پيشين ارشاد با اشاره به يك جمله منسوب به محمدحسين صفار هرندي يادداشتي انتقادي در اعتماد ملي نوشت، وزير ارشاد كنوني هم در روزنامه ايران طي سرمقاله‌اي به وي پاسخ داد.

«تابناك» بدون هرگونه اظهار نظر، متن نوشتار اين هردو چهره فرهنگي را منتشر مي‌كند.

اگر دنبال ايده‌آل‌ها باشيم، سينماها هرگز نبايد بسته شوند
* احمد مسجدجامعي

روز تشييع‌جنازه خسرو شكيبايي نزديك تالا‌ر وحدت مسعود كيميايي را ديدم، كمي‌آن طرف‌تر كمال تبريزي بود و آن طرف‌تر هم مسعود ده‌نمكي. چند دقيقه‌اي گفت‌وگو كرديم، بيشتر درباره خسرو شكيبايي و ويژگي‌هاي او و كمي‌هم درباره اوضاع و احوال سينماي ايران.سه سينماگر با سه طرز فكر مختلف به خاطر خسرو شكيبايي كنار هم بودند. اگر در جمعيت دقيق مي‌شدي اين تفاوت را ميان مردمي‌كه براي تشييع هم مي‌آمدند، مي‌ديدي. خسرو شكيبايي نقطه تفاهم شده بود؛ تفاهمي ‌كه در سايه‌اش مي‌شود با همديگر مهربان‌تر بود. ‌

بخشي مهم از اين تفاهم به شيوه زندگي و سلوك خسرو يا به قول مسعود كيميايي (كه در مراسم از عده‌اي شنيده بود) عمو خسرو برمي‌گردد. شكيبايي آدمي ‌صميمي ‌و مهربان بود، دلي بزرگ داشت و همين روحيه‌اش او را دوست‌داشتني‌تر كرده بود به نحوي كه تشييع ‌جنازه‌اش يكي از باشكوه‌ترين تشييع‌جنازه‌ها بود. ‌

تشييع جنازه خسرو شكيبايي از زاويه‌اي ديگر دفاعي باشكوه از سينما است، دفاعي مردمي‌كه در آن مردم از طيف‌هاي مختلف حضور داشتند و با ابراز علا‌قه به او، در واقع به سينما ابراز علا‌قه مي‌كردند، زيرا آشنايي مردم با او از طريق سينما بود. مردم با دايي خسرويي كه در فيلم‌هاي مورد علا‌قه‌شان حضور مي‌يافت، زندگي كرده بودند. سينما اين امكان را به وجود آورده بود كه چنين شخصيتي شكل بگيرد و در اينجا نقطه تفاهم مردمي‌شود كه به اين تفاهم و اعتماد نياز دارند و كمتر آن را مي‌يابند. ‌

تشييع جنازه عمو خسرو، دفاع مردمي از سينما است در برابر مخالفان سينما كه همواره در ايران بوده‌اند و اگر امام خميني(ره) نبود، هرگز اجازه حيات دوباره به آن نمي‌دادند. بد نيست همين جا اشاره‌اي به شكل‌گيري دوباره سينما و نقش امام داشته باشيم تا دريابيم كه حتي اگر دنبال ايده‌آل‌هاي اخلا‌قي باشيم، هرگز نبايد اجازه دهيم در سينماها بسته شود، به‌خصوص سينمايي كه در آن مي‌توان فهرستي بلند از فيلم‌هايي تهيه كرد كه ارزش‌هاي والا‌ي اخلا‌قي را به مردم منتقل مي‌كنند؛ سينمايي كه در آن فيلم‌هايي با ارزش درباره دفاع پرشور مردم در برابر دشمن اين آب و خاك توليد شده است؛ سينمايي كه در ساختن تصويري مثبت از ايران در نزد مردم جهان موثر بوده و در گرماگرم تبليغات بيگانگان عليه كشورمان كه مي‌خواستند نام ايران و ايراني را با واژه خشونت همراه سازند، تصويري فرهنگي و اصيل از ايران و ايراني ارائه داده است. سينمايي كه در آن نام‌هاي ارزشمندي چون مجيد مجيدي، عباس كيارستمي، ابراهيم حاتمي‌كيا، سيف‌الله داد، احمدرضا درويش، تهمينه ميلا‌ني، رخشان بني‌اعتماد و ديگران ديده مي‌شود. براي اينكه ارزش و اهميت سينما در ايران بعد از انقلا‌ب روشن شود، به نظرم تاملي در راه و روش امام در اين زمينه بسيار راهگشا است.

امام در اولين روز ورودشان به ايران از سينما سخن گفتند: «ما با سينما مخالف نيستيم، با فحشا مخالفيم.» ايشان مي‌دانستند كه سينما مخالفان زيادي دارد و مي‌دانستند يكي از دلا‌يل مهم مخالفت‌ها وضعيت سينماي قبل از انقلا‌ب است. ايشان با آگاهي و بصيرتي ستودني و در عين حال با زباني ساده اين نكته را باز كردند و در اولين سخنراني‌شان در بهشت زهرا با مرز قائل شدن بين فحشا و سينما، بهانه را از دست كساني كه دنبال بستن در سينماها بودند گرفتند.

به اين نكته هم بايد توجه كنيم كه گفتند فحشا و نه هرگونه تخلفي و مي‌دانيم كه فحشا يعني چي و مي‌دانيم كه با فحشا در هر جاي ديگري هم بايد مقابله كرد. در واقع از نظر ايشان فحشا عنصري مخرب و بيروني بود كه به دنياي سينما راه يافته بود و ربطي به آن نداشت و بايد سينما از اين عنصر پاك مي‌شد. ‌ امام در حالي از سينماي بدون فحشا دفاع مي‌كرد كه سينما مخالفاني جدي در ميان انقلا‌بيون داشت و برخي گمان مي‌كردند كه بايد در سينماها را بست.

بعد‌ها فيلمي ‌را تهيه و تدوين كرده بودند از بدترين صحنه‌هاي فيلم‌هاي قبل از انقلا‌‌ب و اين فيلم را افراد مختلف ديده بودند و خيلي از آقايان به اين نتيجه رسيده بودند كه ما سينما لا‌‌زم نداريم چون تلقي‌شان از سينما بر اساس همين فيلم <چهل تكه> شكل گرفته بود. مشابه همين شيوه ‌بعدها در حوزه‌هاي ديگر هم به كار گرفته شد و كار به جايي رسيد كه در گزارش رسمي تحقيق و تفحص مجلس از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلا‌مي به اسنادي اشاره كردند كه حتي مولوي و حافظ هم مساله‌دار شدند. امام در چنين شرايطي از سينما دفاع مي‌كردند و حتي دقت در فيلمي ‌هم كه به عنوان فيلم خوب معرفي كردند، نشان از بصيرتي خاص دارد. ايشان فيلم <گاو> داريوش مهرجويي را به عنوان فيلم خوب معرفي كردند، فيلمي ‌خوب و متفاوت با جريان غالب سينماي ايران قبل از انقلا‌ب. يعني حضرت امام حتي در ميان فيلم‌هايي كه در آن سينما هم ساخته شده بود، نمونه‌هايي را به عنوان فيلم خوب معرفي مي‌كردند.

تمجيدي كه از فيلم «گاو» كردند، يك تمجيد ساده نبود. يك جور هم به رسميت شناختن سينما بود و هم انتخاب بهترين نوع سينماي آن روزگار ايران. درباره فيلم محلل حتي حكم اعدام كارگردان هم صادر شده بود كه با مداخله امام لغو شد. امام با مجموعه اين كارها در رفع سوءظن نسبت به سينما خيلي موثر بودند.

با اين حال سوءظن نسبت به سينما هرگز از بين نرفت و هنوز باقي است. برخي از مخالفان سينما به بهانه اخلا‌ق از بستن سينما‌ها سخن مي‌گويند و به گونه‌اي سخن مي‌گويند كه انگار فقط سينما است كه در آن مي‌توان با ذره‌بين گشت و از آن اشكال گرفت. مشكلا‌تي از اين دست كه بهانه گفتن چنين سخناني مي‌شود در خيلي از مراكز ديده مي‌شود، اما فقط در سينما برجسته مي‌شود. بايد به اين مخالفان از قول حضرت حافظ گفت: فكر معقول بفرما!

اي نسيم سحر آرامگه يار كجاست/ منزل آن مه عاشق‌كش عيار كجاست
شب تار است و ره وادي ايمن در پيش/ آتش طور كجا موعد ديدار كجاست
هر كه آمد به جهان نقش خرابي دارد/ در خرابات بگوييد كه هشيار كجاست
آن كس است اهل بشارت كه اشارت داند/ نكته‌ها هست ولي محرم اسرار كجاست

هر سر موي مرا با تو هزاران كار است/ ‌ ما كجاييم؟ ملا‌متگر بيكار كجاست؟
باز پرسيد ز گيسوي شكن در شكنش/ كين دل غمزده سرگشته گرفتار كجاست
عقل، ديوانه شد آن سلسله مشكين كو/ دل ز ما گوشه گرفت ابروي دلدار كجاست
ساقي و مطرب و مي‌جمله مهياست ولي/ عشق بي‌يار مهيا نشود يار كجاست
حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج/ فكر معقول بفرما، گل بي‌خار كجاست؟

يك سوژه دست اول

*حسين صفار هرندى

«اگر دنبال ايده آل مطلق باشيم، در سينماها بسته خواهد شد.»
اين جمله شرطى، بخشى گزيده از مطلب مفصلى بود كه چند روز پيش به نقل از يك خبرگزارى در برخى روزنامه ها به اينجانب نسبت داده شد و مطابق معمول بهانه اى شد براى آن كه نفراتى از حاشيه نشستگان ابراز لحيه و اظهار فضل نمايند!
از قضا يكى از معدود جملاتى كه در آن مطلب سراسر مغلوط و تحريف شده با حرف و نگاه واقعى بنده تطبيق مى كرد، همان جمله صدر كلام بود. البته اين اولين بار است كه در طول ساليان پس از مسئوليت خدمتگزارى در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى و نيز پيش از آن به عنوان يك فعال عرصه فرهنگ و سياست، اقدام به پاسخگويى رسمى در قبال تضييع دائمى سخنانم در محافل يا مصاحبه ها مى كنم...

بيان اين نكته را هم خالى از لطف نمى دانم كه احساس و دغدغه برخى از حضرات نشسته در كمين قدرت را درك مى كنم كه مى پندارند لابد تا انتخابات فرصتى باقى نمانده است. لذا از يك سال و اندى پيش از پايان عمر اين دولت، موتور دل پراشتهاى خود را براى بازگشت به كرسى هاى رياست روشن كرده و پروژه انتخاباتى خويش را كليد زده اند. از همين رو بازار سوداگرى بر سر عناوين و اعتبارها هر روز گرم تر مى شود كه يكى از اين موارد استفاده ابزارى از هنر و بازى با عواطف اهالى فرهنگ است.

و اما حرف هايى كه اخيراً از من منتشر شد برداشت هاى ناشيانه ـ و احتمالاً بدون غرض ـ يك خبرگزارى از تحليل جامع و حساب شده اى بود كه اين برادر كوچك در جمع دانشجويان نخبه از تشكل هاى مختلف دانشجويى بيان كردم و پس از آن در گفت وگوى متقابل و مخاطبه با آن عزيزان نكاتى هم در باب مسائل فرهنگى روز بيان شد كه از زمره آنها همان جمله شرطى بود كه از بخت خوش بنده، تيغ تحريف و تشويش بر آن چندان كارگر نيفتاد.
اين جمله در پاسخ به ادعاى برخى از حاضران درباره هنجارشكنى در اكثر فيلم ها و مطالبه برخورد جدى با اهالى سينما مطرح شد و بنده ضمن دفاع از سينماى متعهد و اخلاقى در كشورمان از روند روبه رشد اصلاح در سينما طى سال هاى اخير سخن گفتم و به معترضين يادآور شدم كه در ميدان عمل دنبال ايده آل هاى خود به طور مطلق نباشند زيرا چنين چيزى حاصل نخواهد شد و اگر اين هدف را تعقيب كنيم، بايد در سينماها را بست و البته ما چنين حقى را نداريم. كسى اجازه به ما نمى دهد كه به بهانه رساندن سينما به ايده آل مطلق از لحاظ سلامت محتوايى چنين كارى را بكنيم.

اكنون ضمن تأكيد مجدد بر آنچه در جمع دانشجويان گفته شد، عرض مى كنم اگر در جاهاى ديگر هم ملاك، ايده آل مطلق باشد، درها بسته خواهد شد. نه فقط سينما كه دانشگاه و حوزه علميه نيز چنين است. فى المثل قرار است در دانشگاه ها اهالى علم و بصيرت و انسان هاى شريف متخلق به اخلاق پسنديده پرورش يابند اما مگر همه پرورش يافتگان اين مكان هاى مقدس، داراى چنين خصوصياتى هستند؟ مگر نه اين است كه هم در دانشگاه و هم در حوزه، عناصر فاسد، بيسواد، متكبر و غيرمهذب كم نبوده و نيستند؟ آيا به اين بهانه مى‌توان در دانشگاه و حوزه را بست؟ در طبيعت هم اين طور است. آيا مى توان به خاطر اينكه ايده آل ما در پرورش درختان ميوه محقق نمى شود، گاه در ميان ميوه هاى مرغوب و درشت، ميوه كال و كرمو و آفت زده هم وجود دارد، باغدارى را يكسره تعطيل و مردم را از خوردن ميوه محروم كرد؟ و آيا مثلاً به خاطر عدم انطباق خودروهاى ساخت كارخانجات داخلى با استانداردهاى ايده آل و بروز برخى نقايص در آنها، مى توان در كارخانجات خودروسازى را بست؟

اساس حرف اين است كه ضمن تلاش براى اصلاح موارد خرابى يا فساد و آفت زدگى و كاستن از ميزان آنها تا حد ممكن و نيز كوتاه نيامدن از آرمان ها در مقام عقيده و نظر، بايد توجه داشت كه دسترسى به ايده آل مطلق در عرصه عمل اگر محال نباشد، لااقل با توجه به محدوديت هاى مادى و معنوى ما آدميان، امرى بعيد به نظر مى رسد. پس بايد بر انتظارات مهار زد و از درافتادن به ورطه توقعاتى كه برآورده نشدن شان موجب نااميدى مى شود، اجتناب كرد و الا بايد دكان يك يك فعاليت ها را تخته كرد چون منطبق با ايده آل مطلق ما نيستند.

به همين مختصر در ايضاح مطلب واضح! بسنده مى كنم اما نمى توانم تأسف خود را از عادت ناپسند برخى رسانه ها در انعكاس مغلوط و بعضاً تحريف شده سخنان اشخاص پنهان سازم. همچنان كه نبايد ترحم و دلسوزى خود را از كسانى دريغ كنم كه به توهم پيدا كردن سوژه دست اول! از ميان مطالبى كه عاجز از درك مفهوم آنند، دچار ذوق زدگى كودكانه مى شوند.
به اين دوستان قابل ترحم، دوستانه عرض مى كنم:
دكان كيد برو جاى ديگرى بگشا
فروش نيست در اينجا كه من دكان دارم
اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
ناشناس
|
Canada
|
۰۳:۵۳ - ۱۳۸۷/۰۵/۰۷
واقعا چه كاره جالبي كرديد كه مقاله ايندو رو كنار هم چاپ كرديد ... كاش جناب صفار ميفرمودند كه بر اساس كدام مدارك در يك رسانه ملي اينهمه تهمت نثار وزير پيشين فرهنگ ميكنند تنها به جرم يك انتقاد بسيار مودبانه با استناد به شواهد مختلف و فرمايشات امام ... شعر پاياني مقاله آقاي صفار هم تنها نشان از تواضعشون داره!!!!
برچسب منتخب
# مهاجران افغان # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سوریه # دمشق # الجولانی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
تحولات اخیر سوریه و سقوط بشار اسد چه پیامدهایی دارد؟