وطن امروز: راز شلیک مرگبار در جاده روستایی با دستگیری یک زن افیونی افشا خواهد شد.
جوان قاچاقچی مدتها بود که برای این زن کار میکرد تا اینکه قربانی جنایتی خاموش شد.
سناریوی این پرونده زمانی کلید خورد که مأموران کلانتری 168، جسد مردی را در کنار یک جاده پیدا کردند.
وقتی ماموران پلیس پای در قتلگاه در سهراه حسنآباد حوالی روستای جعفرآباد گذاشتند به بررسیهای ویژه دست زدند. قربانی پیراهنی سفیدرنگ و شلواری مشکی به تن داشت و با اصابت گلولهای به قتل رسیده بود.
پلیس روی پای پسر جوان رد آج لاستیک خودرویی را دید اما اثری از مدارک شناسایی وی نبود.
با مخابره شدن این مرگ اسرارآمیز به بازپرس شعبه پنجم دادسرای شهرری، بررسیهاي ویژه برای افشای راز این قتل خاموش آغاز شد.
همزمان با انتقال جسد به پزشکیقانونی، مرد نگهبان تحت بازجویی قرار گرفت و به کارآگاهان گفت: صبح وقتی برای بازکردن پارکینگ به اینجا آمدم، مردی را دیدم که در کنار جاده افتاده است. ابتدا تصور کردم بیهوش شده اما وقتی جلو رفتم متوجه شدم بدنش خونآلود است و دیگر نفس نمیکشد. در شاخه دیگری پزشکیقانونی اعلام کرد که قربانی مرد 35 سالهای است که با گلوله کالیبر 8 از فاصله نزدیک کشته شده است.
پلیس که هیچ ردی از هویت مقتول نداشت از روی تصویر چهره وی به بررسی آلبوم مجرمان سابقهدار پرداخت و به سرنخ تازهای دست یافت.
قربانی کسی جز «مهدی» از تبهکاران قدیمی نبود که بارها به اتهام قاچاق مواد افیونی پشت میلههای سلول را تجربه کرده بود. همین سرنخ کافی بود تا تیم تحقیق به عامل جنایت نزدیکتر شود. نخستین فرضیهای که در این جنایت مرموز مطرح بود این بود که «مهدی» قربانی اختلافات درونگروهی به خاطر مواد مخدر شده است.
با این فرضیه قوی پلیس به ردیابی همپاتوقیهای قربانی دست زد تا گره معمای شلیک در جاده روستایی را باز کند.
در حالی که بررسیها ادامه داشت، یک زن و دختر جوان به شعبه پنجم دادسرای شهرری مراجعه کردند و پرده از هویت مقتول برداشتند. این زن و دختر مدعی شدند که مادر و خواهر مهدی هستند. مادر مقتول به بازپرس گفت: مدتی بود که رفتارهای مهدی تغییر کرده بود. چند خط تلفن همراه داشت و هر روز افراد زیادی با او تماس میگرفتند. رفت و آمدهایش مشکوک بود. هر چه به او گفتم که چه کاری انجام میدهی از جواب دادن طفره میرفت. بیشتر وقتها با زنی در تماس بود و دستوراتش را اجرا میکرد. میگفت این زن رئیس شرکتش است و ثروت زیادی دارد. مهدی مرتب میگفت که از طریق این زن به پول خواهد رسید. آرزوهای عجیبی در سر داشت.
وی افزود: وقتی مهدی ناپدید شد، به جستوجوی او پرداختیم تا اینکه جسدش را در پزشکیقانونی پیدا کردیم و متوجه شدیم به قتل رسیده است. ما گمان میکنیم همان زن که مدعی بود رئیس شرکت است، دستور این جنایت را صادر کرده و پسرم را کشته است.
پس از ادعای این مادر، بازپرس دستور ردیابی زن قاچاقچی را صادر کرد تا معمای پیچیده شلیک مرگبار افشا شود.