خوارج با کفر فاصله اي ندارند

کد خبر: ۱۴۸۹۸۲
|
۲۹ بهمن ۱۳۸۹ - ۱۹:۵۸ 18 February 2011
|
8940 بازدید
دکتر محسن اسماعیلی، حقوق‌دان شورای نگهبان در «الف» نوشت:

حوادثي مانند عاشوراي 88 و 25 بهمن 89 گر چه بسيار تلخ و دردآور است، اما از سوي ديگر به دليل درس ها و عبرت هايي که با خود به همراه دارند، مي توانند نقطه عطفي براي بيداري و آمادگي يک ملت باشند. انصافاً دوراني که ما در آن زندگي مي کنيم، شگفت انگيز و منحصر به فرد است. آنچه ما در اين چند دهه از عمرِ با برکت انقلاب و جمهوري اسلامي ديده ايم، به اندازه قرن هاي طولاني مفيد و درس آموز بوده است؛ درس هايي که معلوم نيست آيا گذشتگان ما به مدد تحليل و مطالعه بي اندازه هم قادر به آموختن آن بوده اند يا نه.امروز، اما براي ما، فهم تاريخ، و به ويژه تاريخ پر فراز و نشيب ريزش ها و رويش هاي صدر اسلام، چه آسان است و چگونه حدسيات و فرضيات تاريخي براي ما ملموس و قابل مشاهده شده است؟!

ناگفته پيداست که هيچ انسان باغيرتي، از اين همه انحراف و انحطاط خرسند نيست و بلکه دل هاي با ايمان مالامال از اندوه است؛ اندوهي از اين جنس که «شايد تو مى‏خواهى خود را هلاك كنى از اين كه آنها ايمان نمى‏آورند»؟!(سوره شعراء ، آيه 3).

آيا به سادگي مي توان فهميد که چگونه چنين کساني، همنوا با آمريکا و اسرائيل مي شوند و عاصمه اسلام را مي آشوبند و زمينه ساز قتل و غارت و آتش سوزي مي گردند و بعد هم آن را «شکوهمند» و «خداجويانه» می نامند؟! فرض کنيم همه ادعاها و گلايه های آنان درست باشد(که نيست)، اما آيا بايد چنين دست در دست دشمنان گذاشته و فتنه بيافرينند؟! راست گفته اند که «ماعِشتَ اَراکَ الدَّهرُ عجباً»!

اگر بخواهيم با کمال حسن نيت، حمل به صحت کنيم، بي ترديد آنان از جمله «زيان کارترين» مردمان روزگار ما هستند و براي خيرخواهي و نيز عبرت آموزي از سرنوشت آنان، چاره اي جز بازخواني و تامل در آيات پاياني سوره کهف نيست؛ آنجا که پروردگار حکيم و مهربان، به پيامبرش دستور مي دهد که«بگو: آيا شما را از زيانكارترين مردم آگاه گردانم؟! آنان‏ كسانى‏اند كه سوابق واعمالشان در زندگى دنيا به هدر رفته و خود مى‏پندارند كه كار خوبی انجام مى‏دهند. آنان كسانى‏اند كه نشانه های پروردگار و ديدار او را انكار كردند، در نتيجه گذشته آنها تباه گرديد، روز قيامت برای آنها منزلتی قائل نيستيم و ميزانى براى سنجش اعمالشان برپا نمى‏كنيم. كيفر آنها جهنم است، زيرا كفر ورزيدند و نشانه‏هاى توحيد و فرستادگان مرا به مسخره گرفتند...»

 

علامه طباطبايی (ره) درتفسير اين آيات فرموده اند:« انسان اگر به راه خطا برود و نفهمد كه دارد به خطا مى‏رود، خاسر است ،ولی خسرانش قابل زوال است و اميد نجات دارد. اما اگر راه خطا رفت و به غير حق اصابت كرد و همان باطل را پذيرفت؛ تا آنجا كه وقتى هم كه حق برايش معلوم شد، از آن اعراض نمود، و دلباخته استكبار و تعصب جاهلانه خود بود، چنين كسى از هر خاسرى خاسرتر است و عملش از عمل هر كس ديگرى بى‏نتيجه‏تر، زيرا اين خسرانى است كه زايل نمى‏شود، و اميد نمى‏رود كه روزى مبدل به سعادت شود» . ازنظرايشان اصلاً مشکل کار دراين است که به بيراهه می روندو« در عين حال گمان مى‏كنند كه كار خوبى انجام مى‏دهند، و همين پندار است كه مايه تماميت خسران ايشان شده است.»

اين نکته مهمی است که ديگرمفسران هم برآن تاکيد کرده اند؛آنان گفته اند:« در صورتى كه انسان بداند سرمايه خويش را از دست داده، گر چه خسران كرده ، امـا خـسـران خـطـرناكى نيست ، چرا كه اين زيان درسهايی براى آينده به او مى آموزد كه گاهى اين درسها معادل آن سرمايه يا بيشتر از آن است و به اين ترتيب در واقع چيزى را از دست نداده است . اما زيان واقعى و خسران مضاعف آنجا است كه انسان سرمايه هاى مادى و معنوى خويش را در يـك مـسـيـر غـلط و انـحـرافـى از دسـت دهـد و گـمـان كـنـد كار خوبى كرده است ، نه از اين كوششها نتيجه اى برده ، نه از زيانش درسى آموخته ، و نه از تكرار اين كار در امان است .»

اين نگون بخت ها ، هرچه بيشتر تلاش می کنند ،بيشتر درگرداب لجاجت و کينه ورزی فرو می روند وچون مغرور به برخی سوابق خود هستند، وفريب تشويق و تعريف عده ای نيرنگ باز وفرصت طلب را خورده اند، امکان فطانت وبيداری نمی يابند، وبه اين ترتيب ازهمه بدبخت تر وزيانکارترند ؛ زيان دنيا وآخرت.

جـالب اينكه در اين آيات هم تعبير به« اَخسَرينَ اَعمالاً» شده؛ در حالى كه طبق ضوابط ادبيات عرب وبه طور معمول بايد « اَخسَرينَ عَمَلاً» باشد (چـون تميز معمولاً مفرد است ). بسياری از اهل تفسير گفته اند که اين تعبير براى اين است كه اعلام كند، خسران اختصاص به يك نوع اعمال ايشان ندارد، بلكه تمامى انواع كارهاى ايشان را شامل می شود . آنها فقط در يك زمينه گـرفـتـار زيـان نـشـده انـد، بـلكـه جـهـل مـركـب ، سـبـب خـسـران در هـمـه بـرنـامـه هـاى زنـدگـى و تـمـام برنامه ها و كارهايشان شده است .

بکارگيری واژه «حَبط» درمورد اينگونه کسان هم جالب ونمونه ای ديگر از اعجاز الفاظ قرآن است.، حَبط در لغت آن است كه شكم حيوان به خاطر خوردن گياه سمّى باد كند و آن را در معرض مرگ قرار دهد كه هر كس مى‏بيند، مى‏پندارد حيوانى سالم و پرگوشت است، در حالى كه در شكم آن باد و خودش مسموم است. تباه شدن اعمال انسان را نيز از اين رو حبط مى‏گويند كه آنان توسط گناهان، مسموم و توخالى و در معرض نابودى قرار گرفته‏اند.

« اكنون اين سؤ ال پيش مى آيد كه سرچشمه اين حالت انحرافى خطرناك چيست؟». اين پرسش مهمی است که درتفسير نمونه مطرح شده و براساس ديگر آيات قرآن، به آن چنين پاسخ داده اند:« مـسـلمـاً تـعـصـبـهـاى شـديـد، غـرورهـا، تـكـبـر، خـودمـحـورى ، و حـب ذات از مـهـمـتـريـن عوامل پيدايش اين گونه پندارهاى غلط است .گـاه تـمـلق و چـاپـلوسـى ديـگران ، و زمانى در گوشه انزوا نشستن و تنها به قاضى رفـتـن ، سـبـب پـيـدايـش ايـن حـالت مـى گـردد كـه تـمـام اعـمـال و افـكـار انـحرافى و زشت انسان را در نظر او زينت مى دهد؛ آنچنان كه بجاى احساس شـرمـنـدگـى و نـنـگ از اين زشتيها، احساس غرور و افتخار و مباهات مى كند...» والبته اگر خدا کمک نکند ، درب توبه باز نشود وبه خود نيايند، سرانجامی باورنکردنی در انتظار آنان است ؛ همانکه در ادامه آيات سوره کهف آمده است ؛ کفر وبه شوخی گرفتن هشدارهای الهی.

تعجب نبايد کرد. اين تجربه تلخ تاريخ است ومقتضای لجاجت و خودمحوری. ازآنجا که برخی از اينان مدعی پيروی از امام سفر کرده امت هستند ، بدنيست اندکی با خود خلوت کنند واين پند های جانسوز را از زبان آن پير روشن ضمير، در کتاب « چهل حديث» ،بخوانند وحديث نفس کنند. امامی که در آينده نگری ونکته سنجی زبانزد همگان بود، پس از اشاره به آيات پيش گفته ازسوره کهف ، دليل سرانجامی چنان دهشت بار را ، اينگونه توضيح داده اند:« اين دسته از مردم كه جاهل و بيخبرند و خود را عالم و مُطلع(نيز) مى‏دانند بيچاره‏ترين مردم و بدبخت‏ترين خلايق‏اند. اطباى نفوس از علاج آنها عاجزند و دعوت و نصيحت در آنها اثر نمى‏كند، بلكه گاهى نتيجه عكس مى‏دهد. اين‏ها به برهان گوش نمى‏دهند، چشم و گوش خود را از هدايت انبيا و برهان حكما و موعظه علما مى‏بندند. بايد به خدا پناه برد از شرّ نفس و مكايد آن كه انسان را از معصيت به كفر مى‏كشد، و از كفر به عجبِ به كفر مى‏كشد...همين طور قدم قدم انسان پيش مى‏رود و كم‏كم معصيتهاى بزرگ در نظر انسان كوچك مى‏شود تا آنكه بكلى معاصى از نظرش افتد و شريعت و قانون الهى و پيغمبر و خدا در نظرش خوار شود، و كارش منجر به كفر و زندقه و اعجاب به آنها شود.»

تصادفی نيست که علی(ع) مخاطب اصلی اين آيات را کفار اهل کتاب دانسته والبته بلا فاصله فرموده اند که خوارج هم فاصله چندانی با آنان ندارند!  خوارج را که می شناسيد ؛ مردمانی پرسابقه واهل عبادت، اما فاقد تحليل و خودخواه. «عيّاشى» در تفسير اين آيات آورده است كه «ابن كواء» از امير مؤمنان عليه السلام در مورد اين گروه پرسيد. آن حضرت فرمود: اينان پيروان كتاب‏هاى آسمانى پيشين‏اند كه پس از توحيدگرايى و يكتاپرستى به خداى خود كفر ورزيده و در دين و آيين خود بدعت نهادند؛ و در نتيجه اين كفر و بدعتگذارى، عملكردشان تباه گرديد و «نهروانيان» نيز از اين گروه دور نيستند!

خداکند که اين هشدار امير مومنان سودمندافتد؛ وگرنه بايد همنوا با او(در خطبه 212نهج البلاغه) بگوييم: « بارخدايا ، هر بنده‏اى از بندگانت كه سخن ما را كه از روى عدل است ، نه ستم و به مصلحت دين و دنياست ، نه بر خلاف مصلحت ، بشنود و پس از شنيدن از آن سر برتابد و از ياري ات بازايستد و در تقويت دين تو كاهلى كند ، اى بزرگ‏ترين شاهدان تو را عليه او به شهادت مى‏گيريم و نيز همه موجوداتى را كه در زمين و آسمانت جاى داده‏اى به شهادت مى‏گيريم و تو از آن پس ما را از يارى او بى‏نياز فرما و او را به گناهش بازخواست نما».
اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما تبلیغ پایین متن خبر
برچسب منتخب
# قیمت طلا # مهاجران افغان # حمله اسرائیل به ایران # انتخابات آمریکا # ترامپ # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سردار سلامی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
عملکرد صد روز نخست دولت مسعود پزشکیان را چگونه ارزیابی می کنید؟