وطن امروز: آرایشگاههای زنانه پاتوق زن مرموزی بود که با چربزبانی به اغفال طعمههایش میپرداخت.
زن جوان فال قهوه میگرفت و در میان شادی زنان دیگر پیشنهاد میداد با خرید ارزان بلیت به استخر بروند.
چندی پیش گروهی زن با مراجعه به دادسرای خیریه تهران ادعا کردند وقتی به آرایشگاه رفته بودند در دام زن فالگیری افتادهاند.
یکی از مالباختهها گفت: از چند ماه پیش زن جواني به نام سمیه به آرایشگاهی که من صاحب آن هستم آمد و رفت میکرد، وی میگفت شوهرش در تصادف مرده و زندگی خیلی سختی دارد، من و همه مشتریانم دلمان به حال این زن میسوخت.
سمیه همیشه ناله میکرد و میگفت با مرگ ناگهانی شوهرش نگهداری 2 دخترش بر عهده وی قرار گرفته و باید هزینه خود و بچههایش را تأمین کند، خیلی بااراده نشان میداد. میگفت گدایی کردن و ترحم دیگران را دوست ندارد و با تبحری که در زمینه فالگیری دارد، پول میگیرد و این کار را انجام میدهد.
وی افزود: من و زنان دیگر با دادن پول به سمیه میخواستیم فال بگیرد. این زن پول خوبی به دست میآورد و وردهایی میخواند و میگفت دعای خیر و برکت است میرفت تا روز دیگری بیاید. آخرینباری که سمیه به آرایشگاهمان آمد مدعی شد بلیتهای استخر و سینما دارد و قصد دارد با تخفیف خوبی به مشتریان آرایشگاه بفروشد، همه زنها بهخاطر دلسوزی همه بلیتها را خریدند، برخلاف ادعایش تخفیفی سرکار نبود و وی با قیمت بالایی همه را فروخت، چند تن از همکارانم نیز خریدند و سمیه، رفت و دیگر بازنگشت.
این زن آرایشگر گفت: از اینکه سمیه نمیآمد مقداری نگران شده بودیم تا اینکه تعدادی از همکاران و مشتریانمان با همان بلیتها به مراکز تفریحی و استخر رفتند و شنیدند همه کارتها جعلی است، آبروریزی شدیدی شده بود، فهمیدم که سمیه، نقشه کشیده و با سوءاستفاده از احساساتمان ما را فریب داده است.
ابتدا قصد شکایت نداشتیم اما با تصور اینکه سمیه در آرایشگاههای دیگر نیز چنین کلاهبرداریهایی انجام بدهد آمدیم تا شکایت کنیم.
همزمان با ادعاهای این زن آرایشگر و همکارانش، چند زن دیگر نیز با مراجعه به دادسرا ادعا کردند در آرایشگاههای دیگری با زن فالگیری روبهرو شده و فریب وی را خوردهاند، حتی یکی از زنان ادعا کرد در مراسم مذهبی ویژه زنان بوده که سمیه با گریهو زاری و اینکه وضع مالی خوبی ندارد، توانسته ترحم آنان را جلب کرده و کارتهای جعلی استخر را با قیمت بالایی بفروشد.
ردیابی پلیسیپلیس که هیچ سرنخی از زن فالگیر نداشت برای به دست آوردن نشانهای از سمیه از مالباختهها خواست به چهرهنگاری کامپیوتری وی بپردازند و توانست با راهنماییهای مختلف یک چهره مشترک را به دست آورد که همه مالباختهها تأکید داشتند خیلی شبیه به «سمیه» است.
با این وجود، کارآگاهان نتوانستند زن فالگیر را به دام اندازند تا اینکه یکی از زنان خیلی اتفاقی سمیه را در خیابان دیده و پلیس را در جریان قرار داد. زن فالگیر ابتدا با جوسازی ادعا کرد بیگناه بوده و سوءتفاهم شده است اما وقتی خود را در برابر تعدادی از طعمههایش دید چارهای جز اعتراف ندید و پذیرفت بهخاطر اعتیاد شوهرش که برخلاف دروغپردازیهایش زنده است، دست به چنین کلاهبرداریهایی زده است.
نام واقعی زن فالگیر منیژه بود، وی وقتی در برابر بازپرس ایستاد، گفت: شوهرم به زندان افتاد، از آن به بعد چارهای نداشتم جز دستفروشی و فالگیری تا بچههایم گرسنه نمانند، محیطهای زنانه بویژه آرایشگاهها مناسب فریبکاریهایم بودند به دروغ فال قهوه میگرفتم و پول خوبی به دست میآوردم.
وی افزود: وقتی یکی از دوستانم تعدادی کارت تفریحی استخر و سینما به من داد و خواست آنها را بفروشم بدون اینکه بدانم کارتها جعلی است در همان آرایشگاهها و مراسم مذهبی با قیمت خوبی کارتها را میفروختم.
با وجود ادعای عدماطلاع سمیه از جعلی بودن کارتها چون وی پس از فروش آنها فراری میشد، پلیس در جستوجوی دوست این زن فالگیر و جاعل اصلی کارتهاست تا پرده از جزئیات فعالیت این شبکه بردارد.