شرکت های هرمی فرقه ای کوییست، به عنوان بزرگترین شرکت هرمی فعال در ایران در ده سال اخیر، با دروغگویی و بهره گیری از تبلیغات فریبنده، توانسته است شمار چشمگیری از جوانان بیکار و حتی شاغل و به ویژه دانشجویان و شهرستانیهای جویای کار را به عضویت فرقهای خود درآورد.
به گزارش «تابناک»، این شرکت بیش از 5 /4 میلیون نفر از جمعیت فعال ایران را آلوده فعالیت ناسالم خود ساخته و بالغ بر هشت هزار میلیارد تومان از سرمایه های ایران را از کشور بیرون کرده است؛ نکته قابل تأمل در این میان، شباهت های ناگزیری است که میان این شرکت هرمی فرقه ای با عرفان حلقه وجود دارد که همگی در راستای به دست آوردن منافع صهیونیسم بین المللی است.
برهان در این باره نوشت: یکی از فرقههای بزرگ عرفان کهکشانی ـ که متأسفانه با مجوز رسمی وزارت ارشاد در ایران مشغول به فعالیت است ـ مکتبی است به نام عرفان کیهانی یا عرفان حلقه که نوعی مرجع گرایی کیهانی در این مسلک الحادی بروز نموده است. البته جهت بومی سازی و ایجاد پوشش ظاهری با عناوین رحمانیت عام الهی آمیخته شده و تا جایی جلو رفته که در بیشتر استانهای کشور دارای دفتر بوده و کلاسهای آن در شهرهای گوناگون برگزار میشود.
بر پایه بررسیهای انجام شده، این فرقه در ده نقطه از دنیا مانند آلمان، ترکیه و مالزی و ... دفتر نمایندگی دارد.
آنچه در این مسلک الحادی بیان میشود، دارای شاخصه ای است که الحاد آن بسیار مستتر بوده و از همین روست که در ادامه نوعی تلفیق با اهداف صهیونیسم در آن دیده میشود. در این میان، شرکت هرمی فرقهای کوئست، با شعار کمک به بشریت و حل مشکلات اقتصادی جوامع در عصری که چپاول و شعار توسعه غربی، نیاز مالی را در همه کشورهای در حال توسعه به عنوان یک اصل، متوهم کرده با یک ساختار اقتصادیِ هرمی پا به عرصهای نهاد که هرچند جملات ارزشی و مردمی کمک به همنوعان، پوشش اصلی این اهداف در نظر گرفته شده بود، هر آنچه در اهداف و گزارههای جذب افراد در این شبکه دیده میشود، چیزی جز هدفگرایی مطلق در راستای رسیدن افراد به مطامع دنیاطلبانه افراطی خویش نیست و اگر از نوعدوستی نیز کلامی به میان میآید، برای ارضای حسی است که فرد خود را بازدارنده معنویت نبیند.
حرارت و اشتیاق سوزانندهای که در فعالان کوئست هست، همان تجمل تبلیغ شده در رسانههای غربی و الگوهای درون شبکه است، این معنا و مفهوم توسط آموزشهای کیهانی به شدت تقویت شده، تبدیل به یک مسلک و رویه ذهنی میشود؛ آنجا که فرد به علت مشکلات بسیار برای رسیدن به اهدافش دچار چالش میشود؛ آنجا که هرم کوئست، تنها میتواند پاسخگوی مطامع بالاسری باشد، همان منش و دیدگاه عرفان کهکشانی است که به فرد میگوید، مشکل از درون توست و تو خود را اصلاح نما تا به اهدافت برسی و این به معنی ایجاد چالشی درونی است که فرد را مجاب میکند در شبکه باقی مانده و خود را به اهداف سوزانندهای که به آنها متعهد شده، برساند.
آنجا که به فرد مینمایاند بر پایه این قاعده جهانی و کائناتی، مرجع همه آنچه هست، خود تو هستی و کیهان و کائنات از درون تو دستور میگیرند. فرد در یک سیکل تربیتی و روانی خود را باعث هر آنچه هست و کائنات را مرجع حیات و خوشبختی خود مییابد تا هر آینه کوئست از هر عیب و نقصی مبرا شده و توقفی در گسترش هرم انسانی او ایجاد نشود و در ادامه به دنبال این توسعه، تفکر الحادی کیهانی نیز گسترش یابد.
از آن جایی که رسالت صهیونیسم، تزلزل در اهداف گوناگون و حتی حذف خدای ایشان است و با توجه به توطئههای گوناگون همچون تبلیغ سکولاریسم و پلورالیسم دینی، مهمترین حربه برای این تغییر، ایجاد ادیان جایگزین است، پس از کابالا که به دلیل ریشههای شیطانپرستی حتی با حضور و اقبال ستارههای هالیوود در شرق توفیقی نیافت، صهیونسم با دامن زدن و گسترش عرفان کهکشانی ـ که گزارههای آن با ادیان اساطیری، هندو، بودا و اوپانیشادها همگونی دارد ـ سعی در جایگزینی و توسعه این مسلک در شرق کرده که از آن جمله میتوان به چاپ، تکثیر و آموزش این نوع تفکر در قالب فیلم «راز» و کتابهایی همچون «حکایت و راز شاد زیستن» و صدها عنوان کتاب در پوشش روانشناسی موفقیت، نام برد.
گمان میرود، هر آنچه در چند سال اخیر به عنوان سمینار موفقّیت و کتب روانشناسی موفقیت ـ یا فیلم راز که اتکای آن ضمیر، ذهن، روان و کائنات است ـ منتشر شده یا در راستای تبلیغ این مسلک الحادی بوده و یا مقوّم آن و نمیتوان این هجمه همه جانبه را یک رخداد ساده فرض نمود؛ هرچند گزارههای عرفان کیهانی که هم اکنون در ایران به صورتهای گوناگون و در پیچیدهترین حالت در فعالیتهای هرمی دیده میشود، به صورت بومی شده و به ظاهر منطبق با اسلام در حال گسترش است و اساساً این تفکر به گونهای است که جز الحاد و اومانیسم عرفانی، چیز دیگری را دامن نمیزند.
توجه به ویژگی ها و خلق و خوی مردمی که شما در ممالکشان زندگی و فعالیت میکنید، اهمیت بسیاری در اجرا و پیاده سازی برنامههایتان دارد. تا زمانی که افراد جوامع گوناگون، مطابق الگو و انگارههای تربیتی ما دوباره تربیت نشوند، نمیتوانیم برنامههایمان را در اینگونه جوامع مطابق با روشی کلی و یکسان پیاده کنیم؛ اما اگر برنامهها را محتاطانه و همراه با آموزش آغاز کنیم، میتوانیم در کمتر از یک دهه، منش، خلق و خوی سرسختترین افراد را تغییر داده و آنها را مانند افرادی که از پیش مطیع ساختهایم، زیر سلطه خویش درآوریم.»
این جملات بخشی از پروتکل 9، علمای صهیونی است که سالها پیش نگاشته شده است. همانگونه که در نگاه نخست هم مشهود است، پیاده کردن چنین اهداف شیطانی آن هم در مقیاس جهانی، به هیچ عنوان کار راحتی نیست و با موانع بسیاری روبهروست.
ولی از آنجا که مهمترین هدف صهیونیسم حکومت بر مردم دنیا و تحت کنترل درآوردن آنهاست و از طرفی، روح آزادیخواه هر انسانی، جز با حکمرانی ذات اقدس الله سازگاری ندارد، به جرأت میتوان گفت، بزرگترین مانع صهیونیست، آموزهها و انگارههای دینی مردم در سراسر دنیاست.
بنابراین، بدون هیچ توضیحی، کاملاً مشخص است که اسلام به دلیل داشتن کاملترین آموزههای الهی، امروز به عنوان جدیترین مانع صهیونیسم به شمار میرود که اوج آن در ایران اسلامی و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران پدیدار شده و با توجه به اینکه نیاز به دین و داشتن معبود، یک نیاز عمیق درونی هر انسانی است، هر حکومتی تا برای این نیاز پاسخی برای توده مردم نداشته باشد، نخواهد توانست بر مردم حکومت کند.
«باز تعریف از مفاهیم اساسی دین در اذهان مردم»، جزءلاینفک برنامههای صهیونیسم در رسیدن به حکومت جهانی بوده و خواهد بود. یقیناً این باز تعریف باید به گونهای همه پسند باشد، طوری که سختیهای دین را نداشته و از طرفی فرد را از لحاظ مادی و روانی، آنگونه تأمین کند که دیگر دلیلی برای بازگشت به دین اصیل خویش نیابد! این راهکار را سالها پیش بتپرستان مشرق زمین یافتهاند...!
در این میان، با توجه به پیشینه ایجاد ادیان دروغین توسط امپریالیسم جهانی و به ویژه صهیونیسم، جدیدترین آموزههایی که هم اکنون در دورترین نقاط جهان پس از کابالا ـ که همان عرفان یهود میباشد ـ مطرح است، عرفان کهکشانی است. توضیحاتی که در ادامه مطرح میشود، همگونی و همسانی مفاهیمی را مد نظر قرار میدهد که دشمن قسم خورده اسلام و بشریت، برای از هم گسیختگی افکار و اذهان جوانان از آن بهره می گیرد.
فصل مشترک و نقطه انطباق کوئست با عرفان کیهانی و آنچه هرم اقتصادی کوئست را به الحاد صهیونیستی متصل میکند، نیاز نسل جوان به سعادت و خوشبختی متوهم شده و تبلیغ شده غربی است که هر آینه بر طبل دنیاگرایی میکوبد. آنچه فصل انطباق این دو امر هست، نقیصه هرم است.
آنجا که فرد نمیتواند از این ابزار بهره گیرد تا به آرزوهایش برسد و ناامید میشود، بینش کیهانی جلوی دیدگان او قرار میگیرد و شعار «فرمانبردارم سرورم» از کائنات او را سرمست میکند؛ بنابراین، گزارههای عرفان کهکشانی از همان اغاز تکثیر هرم برای افراد به عنوان یک نگرش و باور جمعی تبلیغ میشود تا همواره هیچ ایراد و نقیصهای به کوئست که ابزار و بستر تکثیر این الحاد است، وارد نشود.
بدین ترتیب، هر ایراد و شکستی، از خود فرد است و کائنات همواره از ذهن فرد دستور میگیرند و با این جمله که «اگر میخواهی به سعادت برسی، ذهن و باور خود به کائنات را بالا ببر تا آنها فرمانبردار تو شوند.» فرد در یک دور باطل قرار گرفته، هر روز چیزی جز الحاد کهکشانی را زمزمه نمیکند.
و این گونه این دور، به تکثیری دامن میزند که جز تزلزل در باورهای دینی، چیزی به همراه ندارد و این همان هدف صهیونیسم است و در این جایگزینی که فرد رجوع کائنات را جایگزین رجوع به خداوند میکند، الحادی پدید میآید که باعث تقدس کوئستی میشود که منادی کائنات مقدس است و بدینگونه، نسل جوان مورد حمله صهیونیسم در لایههای پنهانی جنگ نرم قرار گرفتهاند.