وطن امروز: خانم معلم و بچهاش که در نقشه 2 زندانی فراری بندرعباس گمشده بودند پلیس جنایی پایتخت را به تکاپو انداختند. تصور میرفت این مادر و کودک با جدا شدن اجباری از راننده کامیون از سوی پلیس قلابی ربوده شده و زندانی هستند.
روز 4 فروردینماه سالجاری 2 مامور پلیس سوار بر خودروی گلف در مسیر قم ـ کاشان از کامیون هوویی که یخچال داشت خواستند توقف کند. مرد کامیوندار، همسر و بچهاش با شنیدن اینکه احتمال میرود در بار آنان مواد مخدر قاچاق شود وحشت کردند و 2 مامور مرموز با استفاده از ترس آنها به اجرای نقشه اخاذی مسلحانه دست زدند.
راننده کامیون از زن و بچهاش جدا شد. یکی از ماموران آنان را با خودروی گلف خود به مکان نامعلومی برد و دیگری همراه مرد کامیوندار نزدیک پلیسراه به انتظار نشست تا همدستش بازگردد.
ساعتی نگذشته بود که مامور دیگر از راه رسید و بدون اینکه بگوید زن و بچه را کجا رها کرده است و آنان چه سرنوشتی دارند به سمت تهران راه افتادند و کامیون را در همانجا رها کردند. در 80 کیلومتری تهران بود که 2 پلیس به کامیون دیگری نیز دستور ایست دادند و در آنجا یکی از ماموران به همراه مرد کامیوندار به سمت تهران راهی شده و دیگری با خودروی گلف سمت کامیون هوو بازگشت.
مامور و مرد وحشتزده در میدان راهآهن پیاده شدند و شب را در مسافرخانهای ماندند تا اینکه صبح روز بعد وقتی با پای پیاده حرکت میکردند ماموران گشت پلیس به آنان مرموز شدند و راز ماموران قلابی که 2 زندانی فراری از بندرعباس بودند فاش شد.
در این مرحله هیچکس نمیدانست همدست این مامور زن و بچه مرد کامیوندار را کجا برده است و بازپرس کشیک دادسرای ناحیه 16 تهران با این فرضیه که مادر و کودک به گروگان گرفته شدهاند از ماموران اداره 11 پلیس آگاهی خواست آنان را ردیابی کنند.
کارآگاهان جنایی نیز که میدیدند زن و بچه مرد کامیوندار آخرینبار نزدیک مرد فراری که اتهام سرقت مسلحانه و قتل دارد، بودهاند به تکاپوی شدیدی افتادند تا پرده از سرنوشت آنان بردارند. هنوز هیچ سرنخی از زندانی خطرناک و خودروی کامیون نبود که مشخص شد این زن و بچه همان شب از سوی وی رها شدهاند و چون همسر راننده کامیون آموزگار بود آنان در برابر خانه معلمان قم از خودروی گلف فراریها پیاده شدهاند.
پرونده این اخاذی با توجه به وقوع جرم در استان قم با صدور رای عدم صلاحیت به دادسرای قم ارجاع داده شد و مرد کامیوندار که به همراه زن و بچهاش سفر نوروزی شومی را پشت سر گذاشته بودند کنار هم قرار گرفتند.