دلارهاي مالياتپردازان ـ با اجازه کنگره آمريکا ـ براي عملياتي هزينه ميشوند که نتيجه آن، کشتار و جرح مردم و تخريب داراييهاي ايران است. اين نقض وحشيانه حاکميت ملي کشور تحمل نميشد، اگر جاها تعويض ميشد و خاک آمريکا، آمريکاييان و هستي و داراييهاي آمريکا با عمليات موذيانه هزينهشده توسط ايران مورد تهديد قرار ميگرفت. بسياري از مردم آمريکا از آنچه به نام آنان در خارج از خاک آمريکا روي ميدهد، بياطلاعند.
به گزارش خبرنگار «تابناک»، «اسكات ريتر» بازرس سابق آژانس انرژي اتمي با به چالش كشيدن منابع اطلاعاتي تحليلگران آمريكايي گفت: بيشتر اين اطلاعات يا از جانب اسرائيل که منافع تنگاتنگي براي خنثي ساختن ايران به عنوان يک تهديد بالقوه دارد، تهيه هدايت ميشود.
يا از منبع ديگري که اسرائيل با آن پيوند دارد و مقبوليت آن در ميان رسانههاي آمريکا پرسش برانگيز است، سازمان مجاهدين خلق است که سازمان «سيا» تأمين کننده وسايل لازم براي عمليات مجاهدين در داخل ايران است...
«اسكات ريتر» با فلاكتبار خواندن وضعيت سازمان مجاهدين و اشاره به سابقه فعاليتهاي تروريستي و خشونتبار اين سازمان اظهار داشت: سازمان مجاهدين مدعي است که اعضاي آن در عراق، پناهندهاند و نه تروريست. با اين توصيف، اين پرسش موجه است که چرا بايد بنا بر قرارداد 1951 ژنو به يک سازمان شبه نظامي فعال که از کمپهاي پناهندگان در داخل عراق به عنوان پايگاه نظامي استفاده ميکند، پناهندگي داده شود.
وي در ادامه با اشاره به جنجالهايي كه بر سر محتويات لبتاپي كه ادعا ميشود داراي اطلاعاتي از فعاليتهاي هستهاي ايران بوده و دستآويز شيطنتهاي هاينون قرار گرفته است، ميافزايد: من يک راهكار ساده از اين لبتاپ دارم. UNSCOM، يک تيم از کارشناسان و تحليلگران رايانهاي، مشتمل بر سازمان «سيا»، FBI و وزارت دفاع، بايد هياتي را تشکيل داده و لبتاپ ادعايي را مورد تحليل قرار دهند و با تهيه سندي بر حسب ترتيب زماني، اطلاعات داده شده به حافظه لبتاپ و چگونگي آن، منطق دادهها را بررسي كنند و اطمينان يابند که همه چيز با عملکرد لبتاپ همخواني دارد، به ما بگويند که در چه زماني رايانه روشن و اطلاعات بدان داده شده است؟
اين منتقد سياستهاي خارجي بوش در ادامه به شدت از هاينونن انتقاد كرده و ميگويد: پرسش کليدي اين است که چرا آژانس به هاينونن، معاون فنلاندي امور ايمني و مأمور و مسئول بازرسي فني اجازه ميدهد، حرکتي تک نفره را به نيابت از آمريکا، انگليس و غير مستقيم اسرائيل بر مبناي اطلاعاتي از منبعي غير قابل اطمينان چون مجاهدين خلق به راهاندازد؟ و هرگاه البرادعي نتايج تحقيقات آژانس را که حاکي از نيافتن نشانههايي از فعاليت ايران در زمينه دستيابي به سلاح هستهاي در گذشته و يا در حاضر است و بر شفافيت برنامههاي غنيسازي در ايران گواهي ميدهند، منتشر مينمايد، هاينونن جنگطلب دست به تخريب ميزند. او گزارشهايي با تبليغات گزاف به ديپلماتها رد ميکند و مرموزانه اخباري از منابعي که نامشان ذکر نشده، به بيرون درز مييابند.
وي در ادامه ميگويد: اولي هاينونن ميتوانست يک عضو حقوق بگير کابينه بوش باشد، چرا که در کارهايش اهداف دولت آمريکا را در جلوه دادن ايران به عنوان تهديدي جدي که بايد آن را با حمله نظامي برطرف ساخت، تعقيب ميكند. پس از گزارش هاينونن و تهديدآور خواندن ايران در آن در ماه مارس 2008، «گرگوري شولتز»، سفير آمريکا در آژانس بدون تأخير اعلام داشت: همان گونه که گزارش امروز نشان داد، دلايل محکمي در دست است که ميتوان گمان برد ايران دستکم تا گذشته نزديکي پنهاني و فريبکارانه براي ساختن بمب اتمي فعاليت ميکرده است.
اين كارشناس كه مخالف سياستهاي جنگطلبانه بوش است، با انتقاد شديد از رسانههاي آمريكايي ميگويد: مقصر مهم ديگر در اين ماجراي رذيلانه، رسانههاي جمعياند. سر دبيران بزرگترين روزنامههاي آمريکا و مولدان و تهيه کنندگان بزرگترين برنامههاي خبري تلويزيونها به طور جمعي احمقانهترين، مسخرهترين و غيرواقعيترين افسانههايي را که از کاخ سفيد بيرون ميآيد، با تظاهر به نا آگاهي از اصل ماجرا، نشر ميدهند.
وي همچنين با در پيش گرفتن موضعي انتقادي نسبت به حضور ويليام برنز در مذاكرات ميگويد: گسيل يک مأمور دون پايه همانند برنز براي نظارت بر مذاکرات اتحاديه اروپا و ايران با داشتن دستور عدم تعامل، عدم ابتکار و عدم گفتوگو، تحت هيچ شرايطي، نميتواند ديپلماسي تلقي شود. هر دانشجوي تاريخ ديپلماسي ميتواند اين را به شما بگويد. با اين حال، سردبيران و تهيه کنندگان برنامههاي خبري همچون گذشته بدون به چالش کشيدن اين رويداد و يا روشن ساختن آن، مأموريت نوزدهم ژوئيه برنز را در ژنو، ديپلماسي قلمداد کردند. فرستادن برنز به ژنو به عنوان «امتيازي مهم» از سوي بوش و يک گام دور شدن از جنگ و نيز به عنوان معرف جديدي در کاخ سفيد براي حل بحران ايران از طريق ديپلماتيک، وانمود شد.
بازرس سابق آژانس انرژي اتمي ميافزايد: رايس پس از ملاقات با برنز در ابوظبي به رسانهها گفت: ايران براي حل اين بنبست جدي نيست. رايس پس از بازي با کارت ديپلماسي، بلافاصله برنامه اصلي را پيش کشيد: اگر ايران از همکاري با جامعه جهاني استنکاف ورزد (بخوانيد توقف برنامه غنيسازي) با دور جديدي از تحريمهاي اقتصادي و اقدامات سخت ديگر، چه يکجانبه از سوي آمريکا و اتحاديه اروپا و چه تحريمهاي گستردهتري از جانب شوراي امنيت سازمان ملل، روبهرو خواهد شد (هرچند قابل ترديد است که روسيه و چين در اين زمينه به همراهي ادامه دهند).
وي در پايان با اشاره به سخنان كندي، مصوبه اخير مجلس سناي آمريكا را نوعي اعلان جنگ با ايران تلقي ميكند و ميافزايد: کنگره آمريکا متشکل از مجلس نمايندگان و سنا و 580 نمايندهاش در تدارک تهيه قانوني هستند که به دولت اجازه دهد ايران را از زمين، هوا و دريا محاصره کند. در سال 1962 جان اف کندي، به هنگام تدارک محاصره نظامي کوبا به منظور مقابله با حضور موشکهاي شوروي در آن کشور معتقد بود که محاصره دريايي، گونهاي از عمليات نظامي و عملي جنگي به شمار ميرود که در حقيقت همين هم هست. ديپلماسي ساختگي نمايش داده شده در ژنو از سوي کاخ سفيد، به منظور جلوگيري از تقاضاي کنگره و پافشاري آن بر راهكار ديپلماتيک، به راه انداخته شد. اکنون رئيسجمهور با اين ترفند ميتواند مأموريت آغاز جنگ با ايران را تسهيل نموده و يک تجاوز ديگر را قانوني جلوه دهد.