سرویس سیاست خارجی ـ با گذشت بیش از چهار ماه از آغاز اعتراضات و تحولات گسترده در کشورهای عربی و به ویژه از زمان گسترش این اعتراضات به کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، متأسفانه، وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، گویی در کما فرو رفته و جز نامه اخیر آقای «صالحی» به «بان کی مون»، دبیرکل سازمان ملل متحد، تاکنون اقدام کارسازی نداشته است!
به گزارش «تابناک»، شرایط پیچیده خاورمیانه و به تازگی خلیج فارس، سبب تراکم بالای فعالیت های دیپلماتیک و امنیتی در منطقه شده است؛ اما شواهد و همچنین نتایج فعالیت های دیپلماتیک در منطقه، حکایت از آن دارد که سهم دستگاه دیپلماسی ما اعم از وزارت امور خارجه و دیگر نهادهای مسئول، در اثر گذاری بر تحولات این حوزه بسیار ناچیز است.
در حالی که کشور کوچکی چون قطر و یا ترکیه به عنوان قدرتی نوظهور در منطقه، با افزایش تحرکات دیپلماتیک و ارایه طرح های ابتکاری، توانسته اند به بالا بردن نقش خود در منطقه کمک کنند، جمهوری اسلامی ایران با وجود پتانسیل هایی بسیار بیشتر از این دو کشور به واسطه انفعال وزارت امور خارجه، سهمش از این موضوع، تنها هجوم سیاسی و رسانه ای برخی کشورهای عربی بوده است.
هر چند بر پایه نظر برخی کارشناسان، شرایط خاص منطقه و به ویژه تحولات بحرین ـ به واسطه نقش شیعیان در این کشور که قرابت بسیاری با جمهوری اسلامی ایران دارند ـ اجازه آن را نمی دهد که ایران، حضور پررنگی در تحولات منطقه ای داشته باشد و به همین منظور باید با شکیبایی و در پیش گرفتن سیاست سکوت، در انتظار آینده بود. این دیدگاه هر چند موافقانی دارد، محافظه کارترین و کم اثرترین شیوه ای است که وزارت امور خارجه ایران می تواند در پیش بگیرد.
اما از سوی دیگر، برخی صاحب نظران بر این باورند که ما حتی در این شرایط خاص نیز می توانیم با در پیش گرفتن دیپلماسی فعال و تهاجمی، ضمن کمک به ملت های منطقه، سبب بالا بردن نقش و جایگاه ایران در معادلات بین المللی و منطقه ای شویم.
دیدگاه دوم می گوید، وزارت امور خارجه، راکد و منفعل عمل کرده و حتی از استراتژی «سکوت فعال» ـ به گونه ای که از آن برداشت دخالت در امور کشورهای منطقه نشود ـ نیز بهره نگرفته است.
شاید اشاره به مصادیق و ارایه پیشنهادهای عملی، بهتر بتواند به روشن کردن این حقیقت کمک کند؛ البته موارد زیر به عنوان بخشی از ظرفیت های مغفول و راهکارهای پیشنهادی، در صورت تأمل کارشناسی دقیق تر، می تواند برای دستگاه دیپلماسی کشورمان موثر باشد؛
1 ـ رایزنی های دیپلماتیک؛ کمترین ظرفیت مغفول ماندههر چند برخی کشورهای عربی منطقه که اتفاقا خود با اعتراضات اخیر دست و پنجه نرم می کنند، عموما رابطه مناسبی با ایران ندارند، برخی از دیگر کشورهای عربی نیز هستند که مناسبات خوبی با کشور ما دارند؛ کشورهایی چون عمان، قطر، الجزایر، عراق، سوریه، لبنان در شرایط کنونی مراودات مثبتی با ما دارند.
البته با توجه به این که در ماه های اخیر، شیطنت هایی از سوی برخی مقامات سیاسی کویتی علیه ایران صورت گرفته، امیر و نخست وزیر این کشور عربی حاشیه خلیج فارس، نگاه مثبتی به ایران دارند. وجود این کشورهای عربی ـ که از یک سو، روابط خوبی با ایران داشته و از سوی دیگر، هر یک خود مناسبات گسترده ای با دولت های درگیر عربی مانند عربستان سعودی، بحرین، اردن و یمن دارند ـ این اجازه را به ایران می دهد تا با افزایش تحرکات دیپلماتیک در قالب فرستادن نمایندگانی برای رایزنی در یافتن راهکاری برای اوضاع کنونی منطقه، به ویژه مدارای بیشتر حکام عربی با مردمانشان، ضمن نقش آفرینی بیشتر و بهتر خود را از اتهام حمایت از ناآرامی های موجود مبرا سازد.
شاید در اینجا نقد نمایندگان ویژه رئیس جمهور، به ویژه در حوزه خاورمیانه و آسیا نیز منصفانه باشد، زیرا به طور منطقی و در عرف دیپلماتیک، چنین نمایندگانی با توجه به اختیاراتی که به آنها واگذار شده، در چنین شرایطی، بهتر می توانند نقش آفرینی کنند تا در شرایط عادی.
البته شاید چنین رایزنی هایی حتما نتیجه مطلوب را ندهد، ولی ایران را در جایگاهی قرار می دهد که می تواند در تنظیم معادلات منطقه ای تأثیرگذار باشد. متأسفانه، وزارت امور خارجه کشورمان تاکنون تحرک خاصی در این زمینه نداشته و حتی از این کمترین امکان دیپلماتیک نیز بهره ای نبرده است.
2 ـ ابتکارات دیپلماتیک؛ پیشنهادهایی برای برون رفت از بن بستشاید همین چند روز پیش بود که ترکیه با پیشنهادی برای حل بحران لیبی، سبب شد توجه بین المللی به این کشور جلب شود. هرچند این پیشنهاد به مرحله عمل نرسید، سبب شد ترکیه به عنوان بازیگری هوشمند و تأثیر گذار در مناقشات کنونی شناخته شود. ایران به خوبی می توانست و می تواند در موضوع لیبی و هم در موضوع بحرین و دیگر کشورهای عربی پیشنهادهای ساختاری و یا موردی را بدهد.
بنابراین، باید به موضوع آگاه بود که هر پیشنهادی نمی تواند نظر همه طرف های درگیری را تأمین کند، ولی نشانگر آن خواهد بود که جمهوری اسلامی ایران برای شرایط سخت منطقه ای برنامه داشته و می تواند، نقش یک «تنظیم کننده» روابط منطقه ای را بازی کند.
این پیشنهادها در ساده ترین اشکال خود می تواند شامل این موارد باشد:
الف) پیشنهاد تشکیل نیروی حافظ صلح اسلامی:شاید در گذشته، برخی کشورهای اسلامی آفریقایی همانند سودان شاهد نزاع های گسترده داخلی بود، ولی در اوضاع کنونی، بیشتر کشورهای اسلامی به ویژه عربی ـ اسلامی دچار وضعیت بحرانی و نزاع های داخلی شده اند و همین، می تواند بهانه مناسبی برای تشکیل نیروی حافظ صلح سلامی تحت نظر سازمان کنفرانس اسلامی باشد؛ چه اگر این نیرو وجود خارجی داشت، امروز شاهد کشتار گسترده در لیبی، یمن، بحرین نبودیم.
ب) پیشنهاد تشکیل کمیته میانجیگری اسلامی:پیشنهاد ایجاد کمیته دایم میانجیگری اسلامی از سوی سازمان کنفرانس اسلامی، این امکان را خواهد داد که در صورت وقوع هر گونه اختلافات گسترده داخلی در کشورهای اسلامی و احتمال تبدیل شدن اختلافات به جنگ داخلی، این کمیته با حضور فعال و موثر بتواند با کاهش اعتراضات میان معترضین و حکومت ها میانجیگری کند؛ هر چند میانجیگری ها عموما میان کشورها صورت می گیرد تا گروه های داخل کشورها، ولی شرایط کنونی نشان از آن دارد که این ابتکار در معادلات درونی کشورها نیز کارساز خواهد بود.
پ) برگزاری نشست های برنامه ریزی شده:هر چند از آغاز درگیری های عربی، نهادهایی چون اتحادیه عرب یا شورای همکاری خلیج فارس، نشست هایی برای رسیدگی به اوضاع پیش آمده برگزار کرده اند، از آنجا که اصلی ترین کشورهای تشکیل دهنده این نهادها، خود یک طرف درگیری ها نیستند، این نشست ها، خروجی چندانی نداشته است. برای همین جای خالی نشستی با اهداف مشخص و برنامه عمل منطقی و اجرایی خالی است.
نباید فراموش شود که کشورهای اسلامی، تنها کشورهای عربی نیستند؛ بنابراین، ایران می تواند با فعالیتی هدفمند و به دست گرفتن ابتکار عمل با برگزاری نشستی با اهداف مشخص کشورهای موثر اسلامی همچون مصر، مالزی، اندونزی، ترکیه، پاکستان، الجزایر و کشورهایی از این دست را به تهران دعوت کرده و با صدور بیانیه ای ـ که دربردارنده نقشه راهی برای برون رفت از اوضاع کنونی باشد ـ بر معادلات کنونی تأثیر بسزایی بگذارد.
ت) رایزنی با قدرت های فرامنطقه ای:همواره قدرت های فرامنطقه ای تلاش دارند، نسبت به تحولات مناطق گوناگون جهان، به گونه ای نقش آفرینی داشته باشند، چرا که این موضوع، می تواند ظرفیت خوبی برای جمهوری اسلامی باشد تا با رایزنی با قدرت های فرامنطقه ای چون؛ روسیه، چین، هند، کشورهای موثر اتحادیه اروپا، برزیل و امثال آن، بتواند به ابتکاری بین المللی برای حل بحران ایجاد شده دست یابد.
البته از این موضوع نباید غافل بود که اکنون به جز کشورهای متعلق به بلوک غرب، انسجام مواضع در تحولات اخیر در میان کشورهای خارج از این بلوک قدرت وجود ندارد؛ بنابراین، گویا، تلاش دیپلماتیک متراکم ایران، می تواند دیدگاه دیگر قدرت های خارج از این بلوک قدرت را برای در پیش گرفتن موضع مشخص به همدیگر نزدیک کند. طبیعتا دستیابی به این مهم، نتیجه شگرفی در بالا بردن نقش و جایگاه بین المللی ایران خواهد داشت.
3 ـ استفاده از ظرفیت اشخاص بین المللیاین موضوع به عنوان یک عرف بین المللی پذیرفته شده است که بیرون از میانجیگری کشورها، برخی از افراد شاخص که وجهه منطقه ای یا بین المللی درخوری دارند، برای جلوگیری از ادامه بحران یا حل مناقشات منطقه ای پیشگام می شوند. این اشخاص با سفر به کشورهای منطقه تلاش می کنند، طرفین درگیر و یا کشورهای موثر در این موضوع را به آرامش دعوت کنند و برای همین منظور، وزارت امور خارجه می تواند با طرح دعوت از این اشخاص در ایران از سوی نهادی غیر دولتی اعم از شخصیت های ایرانی و یا دیگر کشورهای منطقه و یا شخصیت های بین المللی، آنها را برای جلوگیری از ازدیاد خشونت در منطقه فعال سازد.
ناگفته نماند که این موضوع تجربه پیشینی داشته که توجه به آنها می تواند در این برهه راهگشا باشد.
مواردی که در بالا به آن اشاره شد، تنها برخی از ظرفیت هایی است که وزارت امور خارجه می تواند با بهره گیری از آنها، از انفعال کنونی بیرون آمده و فعالانه و با رعایت مصالح و منافع ملی در بحران ایجاد شده نقش آفرینی کند. بدیهی است که تحقق این موضوعات، نیاز به اراده ای جدی و تدوین برنامه عمل دقیقی دارد.
البته در این میان، نباید از نقش بخش غیر دولتی نیز چشم پوشی کرد. هر چند متأسفانه، وضعیت در سال های گذشته به گونه ای نبوده که بخش غیردولتی بتواند رشد درخوری داشته باشد، ولی همین نهادهای واقعی غیردولتی موجود، با توجه به محدودیت های کمتری که نسبت به دولت در مواضع و فعالیت هایشان دارند، باید نقش فعالتری داشته باشند و از فرصت پیش آمده برای حضور بین المللی موثر خود بهره گیرند؛ هر چند سازمان های غیر دولتی بین المللی چندی در ایران فعالیت نمی کنند، اما همین تعداد محدود نیز تاکنون نتوانسته اند به نحو شایسته ای نقش آفرینی کنند.
در پایان باید یادآور شویم، با هر توجیه و سیاستی که باشد، وضعیت کنونی شایسته جایگاه ایران در معادلات منطقه ای نبوده و رکود و انفعال حاصل شده با هر توجیهی که باشد، به وجهه منطقه ای ایران در درازمدت ضربه خواهد زد.
همچنین نباید فراموش کنیم که چنین وضعیت هایی با این گستره، شاید در چند دهه یک بار رخ دهد که پس از برقراری آرامش دوباره، معمولا از دل چنین تحولاتی و بر پایه نقش آفرینی کشورهاست که قدرت های نوظهوری شکل می گیرد و یا کشورهایی به بیشینه قدرت در منطقه می رسند، زیرا معمولا جهش قدرت ها بیشتر از آنکه در شرایط معمول و عادی رخ دهد، در وضعیت بحرانی روی می دهد.