ماجرای ندانم کاری والدین و داماد فراری

دو هفته پس از برگزاري مراسم عقد متوجه شدم همسرم به مواد مخدر اعتياد دارد. «هما» آن چنان پک عميقي به سيگار مي زد که ياد پدربزرگ خدا بيامرزم مي افتادم.
کد خبر: ۱۷۰۰۹۲
|
۲۲ خرداد ۱۳۹۰ - ۱۰:۵۳ 12 June 2011
|
7040 بازدید
خراسان: چوب اشتباه بزرگترهايم راخورده ام و در کمتر از چهار ماه با دو ازدواج نافرجام، دو شکست تلخ را تجربه کرده ام. وضعيت روحي بسيار بدي دارم و دچار افسردگي و افت شديد تحصيلي شده ام.

احسان قطرات اشک را از روي گونه هايش پاک کرد و گفت: پدر و مادرم ۴سال قبل بدون آن که نظري از من بخواهند با يکي از اقوام قرار و مدار گذاشتند تا به محض آن که از دانشگاه فارغ التحصيل شدم با دخترشان ازدواج کنم.

من و فاطمه پس از توافقاتي که بين بزرگترهاي مان به عمل آمد گاهي اوقات براي اين که با اخلاق و سليقه هم بيشتر آشنا شويم همديگر را مي ديديم. در اين ديدارها کم کم به فاطمه علاقه مند شدم و به او دل بستم. اما چند ماه قبل سروکله يک خواستگار پولدار پيدا شد و خانواده فاطمه بي درنگ جواب مثبت دادند و او با وجود تمام قول و قرارهايي که گذاشته بوديم ازدواج کرد و دنبال بخت خودش رفت.

در اين شرايط ضربه روحي بسيار بدي خوردم. پدر و مادرم نيز که احساس مي کردند شخصيت خانوادگي مان خرد شده است با غيظ و غرور برايم آستين بالا زدند تا هرچه زودتر مرا داماد کنند. پدرم براي اين که خودي نشان دهد دختر شريک پدر فاطمه را برايم خواستگاري کرده و من دوباره بدون آن که کسي نظرم را بخواهد کت و شلوار دامادي پوشيدم و سرسفره عقد، حلقه نامزدي را به دست دختري سپردم که هيچ شناختي از او نداشتم.

«احسان» در دايره اجتماعي کلانتري نواب مشهد افزود: دو هفته پس از برگزاري مراسم عقد متوجه شدم همسرم به مواد مخدر اعتياد دارد. «هما» آن چنان پک عميقي به سيگار مي زد که ياد پدربزرگ خدا بيامرزم مي افتادم. من با روشن شدن اين واقعيت تلخ خودم را کنار کشيدم و به خانواده ام گفتم مي خواهم همسرم را طلاق بدهم اما پدر و مادر هما با اطلاع از اين موضوع مرا به باد تحقير و سرزنش گرفتند و با برخورد بسيار توهين آميز گفتند: از روي دلسوزي دختر دسته گل خودشان را به من يک لا قبا داده اند.

پدر و برادران نامزدم روزي که براي گفتگو به خانه شان رفته بودم کتکم زدند و مي خواستند مرا زنداني کنند که به ناچار از آن ها عذرخواهي کردم و قول دادم ديگر حرف اضافي نزنم اما به محض آن که از آن خانه بيرون آمدم فرار کردم و حدود يک ماه در منزل يکي از دوستانم مخفي شدم.

حوصله ام سر رفته است و نمي دانم با مهريه سنگيني که پذيرفته ام چه خاکي بر سرم بريزم، اگرچه اعتياد همسرم دليل مناسب و محکمه پسندي براي جدايي از او است. داماد فراري در پايان گفت: والدينم با ندانم کاري هاي خودشان سرنوشتم را به بازي گرفتند و...
اشتراک گذاری
تور تابستان ۱۴۰۳
بلیط هواپیما
برچسب منتخب
# دولت چهاردهم # اسماعیل هنیه # مسعود پزشکیان
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
پاسخ های رئیس جمهور پزشکیان در اولین نشست خبری را چطور ارزیابی می کنید؟