صفار هرندی؛

چگونه فتنه گران و گروه انحرافی به یک نقطه رسیدند؟

هرچند جریان منحرفی که به تازگی بروز یافته، حقیرتر از آن است که نظریه پردازی کند، لکن همین ایده را تعقیب می‌کند؛ تا جایی که سرکرده آن، پایان عصر اسلام‌گرایی و آغاز عصر انسان را اعلام می‌نماید. عصر انسان در حقیقت، همان دوره‌ اومانیسمی است که سال‌ها پیش...
کد خبر: ۱۷۱۶۵۸
|
۲۹ خرداد ۱۳۹۰ - ۱۵:۳۲ 19 June 2011
|
17323 بازدید
پیوند دیدگاه سکولار و لائیک با نگاه متحجرانه‌ای که هیچ‌گونه مأموریت اجتماعی برای انسان قایل نیست، ملغمه‌ای از گروه‌هایی را پدید آورده که با وجود تفاوت‌ها، نتیجه واحدی را دنبال می‌کنند.

به گزارش «تابناک»، حسین صفار هارندی در گفت وگویی با «برهان» با همین موضوع و با بیان اینکه جریان انحرافی و فتنه، هر دو به یک نقطه رسیده​اند، فرازهای تاریخی را طرح کرد که اهم آن به شرح زیر می​آید:

ـــ در این میان، پرسشی مطرح است که هم اینک وارثان تفکر طرد شده توسط مردم، انقلاب و امام(ره) چه افراد و جریان‌هایی هستند؟ به عبارتی می‌توان بخش‌هایی از آن را در تفکرات امثال مجاهدین انقلاب شاخه‌ «بهزاد نبوی»، شاخه‌ای از دفتر تحکیم وحدت که به تکیه بر نگاه روشنفکری اصرار داشت، نفراتی از مجمع روحانیون که خود را مبرای از نگاه متعبد به مسایل دینی می‌دانستند، عناصری از حوزویان که از نگاه تعبدی برائت می‏جستند و نگاه روشنفکرانه را تعقیب می‌کردند، نظیر «مجتهد شبستری» و «کدیور» جست‌وجو نمود.

ـــ با گذشت زمان دیده می‌شود، کسانی که حتی تا در دوره‌ای با هم رقیب بودند، مانند لیبرال‌ها که به شدت با مجمع روحانیون و نیز با مجاهدین انقلاب زاویه داشتند، هم‌سو می‌شوند، همان گونه که با بررسی نشریه‌ «عصر ما» در سال‌های 74 ـ 75 به روشنی مواضع تند علیه جریان لیبرال در آن دیده می‌شود، لکن پس از چند سال این نگاه تلطیف شده و رفته رفته به این سمت ترغیب می‌شود و سرانجام رسما اعلام می‌کند، ما با لیبرال‌ها مشکل نداشته و در کنار هم فعالیت خواهیم کرد.

ـــ نگاه آنها درباره حضور دین در جامعه، یک نگاه حداقلی است که رسمی اعلام می‌شود. بدین معنا که دین باید در ساحت مسایل اجتماعی، کمترین مداخله را داشته باشد. همان‌گونه که از ظواهر امر پیداست، این نگاه طبعاً با نظریه‌ «ولایت فقیه» سازگار نیسد؛ بنابراین، به تدریج شاهد انتقادهای ایشان به مبانی انقلاب و ولایت فقیه هستیم؛ برای نمونه «محسن کدیور» در مقالات مفصلی ادعا می‌کند که خود حضرت امام(ره) هم از احساسات انقلابی مردم سوءاستفاده کرد و در آن هیاهویی که گل کرده بود، حرف خود را به کرسی نشاند. در حالی که اگر مردم فرصت اندیشیدن درست داشتند، زیر بار ولایت فقیه نمی‌رفتند.

ـــ این جمع آرام آرام هویّت واحد خود را به جامعه معرفی می‌کند. در یکی از شماره‌های نشریه‌ «کیان» در مقاله‌ای «سنت نوین روشنفکری» یا «روشنفکری نوین دینی» بررسی می‌شود. این مقاله در بیان ویژگی های جریان روشنفکری تصریح می‌کند که آن‌ها بر خلاف جریان سابق، بر این باورند که عقل و اندیشه متکی به مباحث عقلانی ـ و نه تعبد ـ باید محور باشد؛ افزون بر این‌که باید تکلیف از جامعه رخت بربند و حق جایگزینش شود. آقای «سروش» تأکید داشت که «جامعه‌ مدرن جامعه‌ی حقوق مداران است، نه تکلیف مداران.

ـــ ویژگی دیگر این سنت نوین روشنفکری آن است که تابع حماسه نیست؛ حماسه‌ای که در چپ دهه‌ی 60، شور انقلابی ایجاد می‌کرد. وقتی در این دوره حماسه سرکوب می‌شود، روح سازشکاری جای آن را می‌گیرد؛ برای نمونه، مطرح می‌کردند که ما در گذشته یک چیزی بر ضد آمریکا گفتیم، لکن دوران حماسه گذشته و می‌توان گفت که ما اشتباه کرده‌ایم.

ـــ امروز هر گامی که این جریان برداشته به سمت نزدیکتر شدن به اهداف روشنفکری بوده است؛ بنابراین، در این راه، از یک سو متحد کسانی خواهند شد که لاییک یا سکولار هستند. از سوی دیگر، با گروهی از اهالی دین، که از پیش اعلام کرده‌اند که دین نباید در عرصه‌ سیاست وارد بشود، مثل «انجمن حجتیه» و گروه‌های مشابه پیوند می‌خورند.

برای همین، یک معجونی متشکل از افرادی که شاید به لحاظ فکری متحجرترین‌ها بودند، نظیر انجمن حجتیه و مانند این‌ها و تصورشان این بوده که از انسان، هیچ کاری جز انتظار امام عصر ـ عجل‌الله‌تعالی ـ ساخته نیست تا آن کسانی که اصلاً برای دین هیچ مأموریت اجتماعی قایل نیستند، همچون لاییک‌ها و سکولارها پدید می‌آید، به گونه‌ای که چنانچه از هر گروه دیگری نیز ریزشی صورت گیرد ـ به این معنا که معتقد باشند، باید پر و بال دین را از دخالت در امور اجتماعی سیاسی چید ـ وارد این مجموعه می‌شود؛ برای نمونه، جریانی که معتقد به مهدویتی است که در آن، مسیر اعمال ولایت، یک مسیر شهودی است و نه مسیر و ترتیبی که سلسله مراتب طبیعی داشته باشد، از این دست ارزیابی می‌شود.

ـــ آقایان اصلاح طلب به دلیل تمکینشان در برابر اندیشه روشنفکران به تدریج به این نقطه رسیده‌اند. در این میان، برخی از آن‌ها جسارت بیان کردن این مباحث را به صورت جدی‌تر داشته که شاخه‌ سکولار را تشکیل می‌دهند. برخی دیگر نیز همچنان در رو دربایستی بوده و خود را شاگردان معنوی امام(ره) می‌خوانند، لکن متحدان فکری خود را از بین سکولارها برمی‌گزینند.

ـــ هرچند جریان منحرفی که به تازگی بروز یافته، حقیرتر از آن است که نظریه پردازی کند، لکن همین ایده را تعقیب می‌کند؛ تا جایی که سرکرده آن، پایان عصر اسلام‌گرایی و آغاز عصر انسان را اعلام می‌نماید. عصر انسان در حقیقت، همان دوره اومانیسمی است که سال‌ها پیش در غرب مطرح شد و جریان روشنفکری هم از آنجا ریشه گرفت. حال این جریان نیز ارجاع به اومانیسمی می‌دهد که در آن محور همه‌ موجودات هستی، انسان بوده و تکلیف الهی در آن هیچ‌گونه موضوعیتی ندارد.
اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
برچسب منتخب
# مهاجران افغان # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سوریه # دمشق # الجولانی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
سرمربی بعدی تیم پرسپولیس چه کسی باشد؟