رضا طلایی نیک در سخنانی به تبار شناسي جريان انحرافي پرداخت.
رضا طلايي نيك معاون امور قواي دبيرخانه مجمع تشخيص مصلحت نظام در گفتوگو با «ملت ما» درباره بيانات رهبري درباره مقوله خودي و غير خودي با بيان اين نكته كه اين بحث در تمام جوامع وجود دارد اظهار داشت: چه در فرهنگ سياسي و رويكردهاي اجتماعي يا در مواضع و سياستهاي همه دولتها و نظامهاي سياسي تعريف خودي و غير خودي وجود دارد و هيچ كشور، مكتب و تشكل سياسي را نميتوان يافت كه با شاخصهاي متفاوت موضوع خودي و غير خودي براي آنها مصداق نداشته باشد.
وي با تصريح براينكه نوع انحراف از هر يك از مباني و اصول نظام و انقلاب در هر مقطع زماني شايد متفاوت باشد، گفت: جريان انحرافي اخير در برخي از شاخصها و مصاديق انحراف از مباني و اصول انقلاب، اسلام و نظام با نوع مصاديق مطرح در فتنه پس از انتخابات يا انحرافهاي دهههاي گذشته انقلاب تفاوت بسيار داشته است.
اين كارشناس امور سياسي با اشاره به رهنمودها و مصاديق صريح مطرح شده از سوي رهبري در سالگرد ارتحال امام، از اين بيانات به عنوان بارزترين انحرافات مصداقي در فضاي كنوني ياد كرد و افزود: شايد مهمترين انحراف از اصول اسلام، نظام، انقلاب، سيره و ديدگاههاي امام و رهبري به انحراف در عدالت و اخلاق سياسي است كه در حال شكلگيري است و تاكيدات صريح رهبري در 14 خرداد امسال زنگ خطري براي كنترل انحرافات از عدالت سياسي است.
وي با تاكيد بر اينكه مصاديق، معيارها و شاخصهاي تعيين خودي و غير خودي در مكاتب سياسي و دولتها به طور طبيعي متفاوت است افزود: برآيند ديدگاههاي امام و رهبر انقلاب و صاحب نظران كشور در تبيين شاخصهاي خودي و غير خودي به ميزان پايبندي افراد، گروهها، جناحها و جريانهاي گوناگون به مباني و اصول اسلام، قانون اساسي، نظام، ولايت و انقلاب اسلامي ارتباط پيدا ميكند و در واقع به ميزان پايبندي عملي و ديدگاههاي نظري و اعتقادي نسبت به مباني و اصول شناخته شده نظام و انقلاب كه در انديشهها و نظرات حضرت امام و مقام معظم رهبري و نيز به طور تبلور يافته در اصول قانون اساسي و موازين ديني وجود دارد، ميتوان مصاديق خودي و غير خودي را تبيين كرد.
طلايي نيك با تاكيد بر اينكه نميتوان با اتكا به قانونهاي خاص و ابزارهاي قانوني و غيرقانوني رفتارهاي مغاير با اخلاق و عدالت سياسي را دنبال كرد عنوان كرد: برخي از زواياي انحراف جديد به حريم شكنيهاي اخلاقي و عدالت سياسي از يكسو و انحصار طلبي با سوءاستفاده از امكانات كشور و ترويج افكار مغاير با قوانين و اصول اعتقادي مربوط ميشود.
معاون امور قواي دبيرخانه مجمع تشخيص مصلحت نظام با بيان اينكه مهمتر از پرداختن به اشخاص در جريان انحرافي جديد بايد به زمينهها و عوامل ساختاري، فكري و سياسي پيدايش و بروز انحراف اهتمام ورزيد خاطرنشان ساخت: تاكيد مقام معظم رهبري در ايستادگي در برابر هر انحرافي با قاطعيت تمام همانند ايستادگي در برابر فتنههاي گذشته موضوعيت واقعي دارد و به نظر ميرسد كه ضعف عملكرد برخي از نهادهاي كشور در انجام وظايف قانوني و بهنگام توام با برخي مطلق گراييها نسبت به رويكردها و رفتارهاي سياسي و ضعف نظارتهاي قانوني از زمينههاي تعيين انحراف جديد است كه در فرصت مناسب و با رعايت ملاحظات ملي و فراملي كشور ميتوان به ابعاد و عمق زمينهها و عوامل بروز انحراف جديد پرداخت.
اين كارشناس مسائل سياسي با طرح اين موضوع كه در فتنه 88 قانون شكني و ساختار شكني در سياست اتفاق افتاد به مقايسه اين فتنه و جريان انحرافي پرداخت و افزود: سران معترض به نتيجه انتخابات به جاي اتكا به نهادهاي قانوني در پيگيري شكايات و مطالبات خود به ناهنجاريهاي رفتاري و ساختار شكني از موازين قانوني انتخابات توسل جستند و در واقع به نحوي در برخي از مصاديق قانون توسط هنجارشكنان مورد آسيب قرار گرفت به گونهيي كه برخي شعارهاي ضد نظام و حتي ضد قانون اساسي بطور صريح و غير صريح كاملا مشهود بود. اما در انحراف جديد عبور از مرزهاي قانون مصداق كمتري نسبت به عبور از مرزهاي اعتقادي داشته است و در واقع ساختارشكني از مرزها و حريمهاي اعتقادي و سوءاستفادههاي قانوني از مصاديق بارز جريان انحرافي اخير است.
طلايي نيك يادآور شد: با وجود اهميت و ضرورت مراقبت از تداوم انحراف جديد با توجه به سوء استفادههاي تبليغي در خارج از كشور، بايد ملاحظات مطرح در پيگيري اين موضوع در سطح افكار عمومي را در نظر داشت؛ زيرا با فرصت تاريخي و طلايي به وجود آمده براي ايران در منطقه درباره تحولات پرسرعت و گسترده كشورهاي منطقه و نيز چالشهاي سنگين به وجود آمده در نظام بينالمللي نبايد انرژيهاي اصلي كشور مصروف مسائل داخلي شود بلكه ضمن اهتمام به مواظبت از بروز هرگونه جريان انحرافي بايد از پيدايش تصوير نامناسب و غير واقعي از فضاي داخلي در محيطهاي منطقهاي و جهاني حذر كرد. چون هرگونه انحراف وخطاي داخلي يا بزرگنمايي نسبت به برخي ناهنجاريهاي دروني به مفهوم بازدارندگي از اغتنام فرصتهاي منطقهيي و بينالمللي است. الگو شدن انقلاب اسلامي براي نظامهاي اسلامي منطقه نبايد با تداوم برخي انحرافات داخل كشور يا سوق دادن همه توان و ظرفيت ملي براي ناهنجاريهاي داخلي از بين برود.