شرق: مرد ورشكستهاي كه بعد از درگيري با خانواده همسرش، برادرزنش را به قتل رسانده بود در جلسه دادگاه با گريه و التماس تقاضاي بخشش كرد.
در ابتداي اين جلسه محاكمه ذبيحزاده، نماينده دادستان تهران در جايگاه حاضر شد و به قضات شعبه 113 دادگاه كيفري استان تهران گفت: پليس 18 تير سال گذشته باخبر شد مردي به نام علي به دست شوهرخواهرش به قتل رسيده است. زماني كه ماموران به محل رسيدند علي جان باخته و مجتبي -متهم - در محل ايستاده بود. به دستور بازپرس پرونده، مجتبي به اداره آگاهي منتقل و جسد علي نيز براي مشخص شدن علت دقيق مرگ به پزشكي قانوني فرستاده شد.
متهم در بازجوييها به قتل برادرزنش اعتراف كرد و گفت: دخالت پدرزن و ديگر برادران همسرش علت اين قتل بود.
بعد از اينكه نماينده دادستان، خواستار صدور حكم قانوني در اين پرونده شد اوليايدم مقتول در جايگاه قرار گرفتند و درخواست صدور حكم قصاص براي متهم كردند. پدر مقتول گفت: ما در مراسم نامزدي دختر باجناقم بوديم و مجتبي هم آمده بود. او ميخواست دوستانش را به آن مراسم دعوت كند كه من و پسرانم اعتراض كرديم. او كه مشروب خورده بود و حال درستي نداشت به پسرم علي حمله كرد و او را به قتل رساند.
سپس مجتبي در جايگاه حاضر شد. متهم كه در تمام مدت طول محاكمه ميگريست، گفت: اتهامم را قبول دارم. من علي را كشتم اما به عمد اين كار را نكردم و فشارهايي كه اعضاي خانواده همسرم به من وارد كردند، باعث شد تا دست به اين كار بزنم.
متهم توضيح داد: من تاجر كاغذ بودم اما چند سال قبل ورشكسته شدم. همسرم با وجود اينكه دو فرزند داشتيم من را ترك كرد و به خانه پدرش رفت. داشتم سعي ميكردم دوباره زندگي خودم را درست كنم. ميدانستم خانواده همسرم از من خوششان نميآيد.
سعي ميكردم بيشتر به زندگي خودم بپردازم تا اينكه روز حادثه همسرم با اصرار زياد از من خواست در مراسم نامزدي دختر خالهاش شركت كنم. دوست نداشتم اين كار را بكنم اما چون ميدانستم همسرم ناراحت ميشود، قبول كردم كه بروم. در مراسم همه برادران زنم بودند.
آنها رفتار محترمانهاي با من نداشتند. اواخر ميهماني بود كه من از همسرم خواستم آنجا را ترك كنيم.
برادرزنم محمد جلو آمد و به من گفت دست از سر خواهرم بردار ما از تو خوشمان نميآيد. از او خواستم در زندگي من دخالت نكند. بعد پدرزنم جلو آمد و وقتي ديد كه من با محمد درگيري لفظي دارم من را بيلياقت خطاب كرد. پسرم را بغل كردم كه بيرون بروم ولي آنها جلو من را گرفتند. من نميخواستم ميهماني به هم بخورد. نزديك در بودم. ديدم علي به سمت من حمله كرد. همينطور كه داشت ميدويد من چاقويي را از روي ميز برداشتم و با علي درگير شديم. من فقط يك ضربه زدم و او را غرق در خون ديدم.
متهم كه به شدت گريه ميكرد، گفت: من در زندگيام انسان بدي نبودم، اين لياقت من نبود. من نبايد به عنوان يك قاتل به فرزندانم معرفي ميشدم. اگر خانواده همسرم آن روز ميگذاشتند وقتي پسرم را بغل كردم از آنجا خارج شوم و جلو من را نميگرفتند تا اينطور تحقيرم كنند، چنين اتفاقي نميافتاد. من سعي كردم خودم را كنترل كنم. ايكاش آن روز به مراسم نامزدي نميرفتم. باور كنيد لياقت من چنين زندگي نيست حالا هم به شدت پشيمان هستم و تقاضاي بخشش دارم.
بعد از پايان دفاعيات متهم و وكيل مدافع او، ساير متهمان كه همگي برادران همسر متهم بودند به اتهام نزاع دستهجمعي محاكمه شدند و با پايان يافتن جلسه هيات قضات شعبه 113 دادگاه كيفري استان تهران براي صدور راي دادگاه وارد شور شدند.