ملت ما: «نيكلاس پينتو» يكي از زندانياني است كه در زندان چندين ماه مورد سوءاستفاده جنسي، فيزيكي و روحي قرار گرفته است. او ادعا ميكند، ماموران زندان به شيوههاي مختلف او را شكنجه دادهاند؛ دست و پاي او را بستند و در يك سلول سرد و تاريك لباسهاي او را از تنش خارج كرده و ساعتها او را مورد ضرب و شتم قرار دادهاند. سپس چندين شب او را به همان حالت نگه داشتهاند و هر شب يكي از زندانيان يا ماموران زندان به طرز فجيعي به او تجاوز كردهاند و در صورت مقاومت با كابل و وسايل ديگر او را بشدت كتك ميزدند و لوازم و وسايل شخصي او را سرقت كردهاند.
او بارها از اين بابت به مقامات زندان شكايت كرده، اما هيچكس به گفتههاي او اهميت نداده است. او تمامي اين اتفاقات را روزانه در دفترچه خاطرات خود يادداشت كرده است. او در ادامه ميگويد: درمانهايي كه در زندان توسط پزشكان براي او انجام شده است، كافي و مناسب نبوده و هيچكدام از زخمهاي او بهبود پيدا نكردهاند. پرستاران كلينيك زندان نيز با او رفتاري غيرانساني و نادرست داشتهاند و اصلا اهميتي به درمان او ندادهاند. چندين بار به مقامات شكايت كرده است، اما از ترس جان خود سكوت كرده و تنها به نوشتن اتفاقات اكتفا كرده است.
اين مرد 29ساله از مرد سياهپوستي شكايت دارد كه چند سلول آن طرفتر از سلول او زنداني است و ادعا ميكند، اين زنداني سياهپوست بارها به او حملهور شده است و او را روي زمين سلول انداخته و هر بار با مشت و لگد بيش از 15ضربه به سر او وارد كرده است. بررسيهاي پزشكي نشان داد، «پينتو» از جراحات شديد مغزي رنج ميبرد و دچار آسيب جدي در ناحيه سر و مغز شده است. زندانيان پس از حمله به او زمان كافي داشتهاند كه به سلول خود بازگردند و آثار خون را از روي لباس و كفشهاي خود پاك كنند. مقامات پليس «ساكرانتون» پس از خواندن دفترچه خاطرات او، تحقيقات خود را آغاز كردند و خواستار نگهداري اين زنداني در يك جاي امن و مناسب هستند. آنها معتقدند بايد از حق شهروندي اين زنداني استفاده و شرايط بهتري را براي او فراهم كرد.
مقامات زنداني هيچيك از حرفهاي «پينتو» را باور نكردند و كار ماموران زندان را انكار كردند و گفتند: اصلا آنها نقشي در اين ماجراها نداشتهاند و تمامي اين ادعاها كاذب و نادرست است. خانواده «پينتو» پس از خواندن دفترچه خاطرات او وكيلي به نام «پاتريك دوگان» استخدام كردند تا مقامات زندان را پاي دادگاه بكشند. در سال 2007 نيز يك بار از دست مقامات اين زندان به دادگاه شكايت شد، در آن زمان يك زنداني كه دختر جواني بود از ماموران زندان شكايت كرد. هنوز 6ماه از زنداني شدن او نگذشته بود كه او باردار شد و در يك شرايط سخت و تنهايي فرزند خود را در زندان به دنيا آورد. هيچكدام از كاركنان و مقامات زندان حاضر نشدند او را هنگام به دنيا آمدن فرزندش به بيمارستان منتقل كنند.
يكي از زندانياني كه حدود 10ماه با «پينتون» همسلولي بود، به ماموران پليس گفت، فقط خدا ميداند در اين زندان چه ميگذرد. او كاملا راست ميگويد و اتفاقاتي را كه روي كاغذ آورده است همگي حقيقت محض است.
«پينتو» در سال 2008 به اتهام عكسبرداري و فيلمبرداري مستهجن از كودكان به زندان افتاد. او به محض ورود به زندان شروع به نوشتن خاطرات خود كرد. سلول او بهقدري سرد بود كه او نميتوانست در زندان بخوابد.
ماموران لباسهاي او را گرفته بودند و او با بدن برهنه بايد در يك سلول سرد ميخوابيد. از شدت سرما خوابش نميبرد و 3، 4شب متوالي از شدت سرما بيدار بود و فقط به نوشتن خاطراتش اكتفا ميكرد.
بعد از اين اتفاقات، «پينتو» براي معاينات پزشكي فرستاده شد و مشخص شد كه او از عفونتهاي شديد قارچي، در ناحيه صورت و بدن رنج ميبرد و مغزش دچار آسيبها و جراحات جدي شده است. بيدرنگ مقامات و نگهبانان زندان پاي ميز بازجويي پليس كشيده شدند و از تمام زندانيان بازجويي شد. چند نفر ديگر از زندانيان گفتههاي «پينتو» را تاييد و ادعا كردند كه اوايل ورود به زندان با آنها نيز رفتار مشابهي شده است. آنها باور داشتند، كه «پينتو» در ترس زيادي در زندان به سر ميبرده است و ترس از جانش باعث شده تا از زندانيان ديگر و نگهبانان شكايت نكند.
«شنلي» كه مدت 20سال در زندان كار ميكرد، ميگويد، افسران زندان بهترينها را براي زندانيان انجام ميدهند و هيچ آسيبي به زندانيان نميرسانند. او تمامي ادعاهاي «پينتو» را تكذيب كرد و او را دروغگويي بيش نخواند.
اما تحقيقات و بررسيهاي پليس و شواهد وكيل «پينتو» ادعاهاي او را ثابت كرد و «پينتو» تا زمان محاكمه نهايياش به يك مركز مجهز نگهداري سپرده شد تا جراحاتش درمان شود و رييس زندان كه بيش از يك قرن رياست آن زندان را داشت از كار بركنار شد و نگهباناني كه در اين شكنجه دست داشتند، پاي ميز محاكمه كشيده شدند. دادگاه نهايي روساي اين زندان و كارمندان آن در چند ماه آينده برگزار خواهد شد.