شرق: شياد اينترنتي كه با فريب دختران جوان به تصاوير خصوصي آنها دسترسي پيدا و با تهديد انتشار اين تصاوير از آنها اخاذي ميكرد، به دام افتاد.
تحقيقات پليس در اينباره زماني آغاز شد كه دختر جواني به نام سميرا به دادسراي رسيدگي به جرايم رايانهاي رفت و گفت: دوست اينترنتياش از او فيلمبرداري كرده است و از وي باجگيري ميكند. سميرا به رييسي، بازپرس شعبه دوم دادسرا گفت: مدتي قبل در چتروم با پسري به نام سينا آشنا شدم. دوستي من و پسر جوان اوايل در حد چت كردن و وقتگذراني بود و من بدون آنكه اطلاعات دقيقي از او داشته باشم به اين رابطه ادامه دادم تا اينكه يك شب سينا از من خواست وبكم كامپيوترم را روشن كنم تا او چهرهام را ببيند.
من ابتدا از اين كار خودداري كردم ولي وقتي سينا وبكم خودش را روشن و اصرار كرد تا من هم اين كار را انجام دهم، مجبور شدم خواستهاش را عملي كنم. ظاهر سينا با تصوير ذهني من كاملا متفاوت بود. او چهره جذابي داشت و همين موضوع باعث شد به دوستي با او ادامه دهم.
تقريبا شبها همه وقتم به چت كردن با سينا ميگذشت و وقتي به خودم آمدم كه عاشق او شده بودم. سينا ميگفت در منطقه تجريش زندگي ميكند و دانشجوي رشته كامپيوتر است. حرفهاي پسر موردعلاقهام باعث شد اعتماد زيادي به او پيدا كنم و هر كاري كه ميگفت انجام ميدادم تا اينكه يك شب سينا از من خواست وبكم را در اتاقم بچرخانم تا او اتاقم را ببيند.
من هم كه از همه جا بيخبر بودم اين كار را انجام دادم. چند شب بعد سينا گفت به مبلغي پول نياز دارد. من هم به او كمك كردم. فكر ميكردم سينا چند روز بعد پولي را كه قرض گرفته پس ميدهد اما مدتي بعد از من خواست باز هم به او پول قرض بدهم.
وقتي از سينا درباره علت پول قرض گرفتنهايش سوال كردم عصباني شد و گفت: هر كاري كه او ميگويد بايد انجام بدهم وگرنه تصاوير خصوصي را كه از من دارد، منتشر ميكند. من هم كه به شدت از حرفهاي او ترسيده بودم از ترس آبرويم هرچه پول در حسابم باقي مانده بود به حساب او واريز كردم. فكر ميكردم با اين كار سينا دست از سرم بردارد اما آن تازه شروع باجگيريهايش بود. او كه از وضعيت مالي خوب پدرم اطلاع داشت، گفت: بايد پول مورد نيازش را از پدرم بگيرم.
من هم كه با بن بست روبهرو شده بودم تصميم گرفتم از او شكايت كنم. اظهارات دختر جوان نشان ميداد، جوان شياد در مدت دوستي با او به تمام اطلاعات شخصي و خانوادگي طعمهاش دست يافته است. بنابراين تجسسها با حساسيت زيادي آغاز شد. در نخستين گام از بررسيها بازپرس پرونده به كارشناسان پليس فتا دستور داد درباره نام كاربري كه متهم به وسيله آن با دختر جوان چت ميكرد، تحقيق كنند.
اين بررسيها نشان داد بر خلاف اظهارات متهم كه ادعا كرده بود در منطقه تجريش زندگي ميكند، محل زندگي او در شهرستان دليجان است. در چنين شرايطي مخفيگاه سينا بهطور دقيق شناسايي شد و گروهي از ماموران با اخذ نيابت قضايي به آنجا رفتند و جوان باجگير را دستگير كردند. متهم كه از رويارويي با ماموران جا خورده بود ابتدا تمام ماجرا را انكار كرد اما وقتي محتويات كامپيوتر و ايميل وي مورد بررسي قرار گرفت، مداركي به دست آمد كه او ديگر راهي براي كتمان واقعيت نداشت. با انتقال متهم به پليس فتاي تهران كاوشهاي كارشناسان در كامپيوتر وي ادامه يافت تا اينكه مشخص شد او علاوه بر سميرا با دختران جوان ديگري نيز طرح دوستي اينترنتي ريخته و از آنها باجگيري كرده است.
با اين حال او در جريان بازجوييها فقط به باجگيري از سميرا اعتراف كرد و حاضر نشد كلاهبرداري ديگري را بر عهده بگيرد. او به ماموران گفت: وقتي مدتي با سميرا چت كردم، با حرفهايم توانستم اعتماد او را نسبت به خود جلب كنم. بعد از مدتي وقتي او وبكم كامپيوترش را برايم روشن كرد من تصاوير او را ضبط و در ادامه با تهديد انتشار تصاويرش از او اخاذي كردم. بر اساس اين گزارش هماكنون متهم در بازداشت به سر ميبرد و تحقيقات براي شناسايي ساير طعمههايش ادامه دارد.