وطن امروز: معمای گم شدن مادری با پیدان شدن اسکلت وی در عمق 20 متری یک چاه پیچیدهتر شد.
یک پیرمرد وقتی داستان عجیبی را در جمع دوستانش تعریف میکرد نمیدانست پرده از راز یک جنایت خواهد برداشت.
اواسط فروردینماه سال جاری، مردی 30 ساله هراسان و ناراحت نزد پلیس رفت و ادعا کرد مادرش برای خرید خانهشان در شمالغرب تهران را ترک کرده و دیگر بازنگشته است.
وقتی ردیابی مادر 56 ساله این مرد با دستور دادیار پرونده در اختیار تیمی از پایگاه دوم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت آنان در نخستین اقدام به بازجویی از پسر این گمشده پرداختند. این مرد به کارآگاهان گفت: «مادرم از سالها پیش در خانهاش که در منطقه اعیانی شمالغرب تهران است به تنهایی زندگی میکند و ما به وی سر میزنیم».
وی افزود: «چند روزی میشد که خبری از مادرم نداشتیم، وقتی به در خانهاش رفتم کسی در را به رویم باز نکرد، ابتدا تصورم این بود که به میهمانی رفته اما وقتی موبایلش را جواب نداد و شنیدم آخرینبار وقتی برای خرید خانهاش را ترک میکرد دیده شده است نگران شدم و به جستوجویش پرداختم.از مادرم هیچ اثری در خانه بستگانمان نبود، به بیمارستانها مراجعه کردیم باز خبری نشد حتی به پزشکی قانونی رفتیم تا اگر در سانحهای کشته شده جسدش را ببینیم اما در آنجا هم نبود، از همهجا ناامید شدیم و نزد پلیس آمدیم تا در صورت امکان ردپایی از مادر تنهایم پیدا کنيد. با این ادعاها، کارآگاهان وارد عمل شدند و هرچه پیش رفتند بیشتر به بنبست خوردند، هیچکس نمیدانست «فاطمه رمضانی» کجا رفته است.
اقدامات اطلاعاتی و مخابراتی نیز ردپایی در اختیار تیم تحقیق قرار نداد. مسیر تجسسها به سمتی پیش میرفت که نشان میداد «فاطمه»قربانی توطئهای درونفامیلی شده است و یک آشنا بهخاطر انگیزه نامعلومی وی را به قتل رسانده و جسدش را پنهان کرده است.
انگیزه جناییکارآگاهان وقتی تحقیقات خود را روی نزدیکان و آشنایان فاطمه متمرکز کردند شنیدند پسر 30 ساله وی از ماهها پیش بهخاطر مسائل مالی با مادرش اختلاف داشته است و شاید اطلاعاتی از سرنوشتش داشته باشد. این پسر پذیرفت که بهخاطر بدهیهایش از مادر خود که پول و ثروت خوبی دارد قرض خواسته و كمي بین آنها اختلاف پیش آمدهاست اما هیچگاه تصور اینکه مادرش را به قتل برساند در ذهنش خطور نکرده است. ماموران به مظنونگیریهای گستردهای دست زدند و متهمان یکی پس از دیگری بهخاطر بیگناهیشان آزاد شدند تا اینکه پسر «فاطمه» و 2 مرد دیگر مظنونان اصلی شناخته شده و تحت مراقبت قرار گرفتند.
داستان باورنکردنیاوایل مردادماه سالجاری بود که مردی نزد پلیس رفت و از داستان باورنکردنی یک پیرمرد نگهبان پرده برداشت.ماموران شنیدند که پیرمردی ادعا داشته وقتی نگهبان ساختمان فرهنگسرای محله در شهرری بود دیده که خودرویی در یک زمین خالی توقف کرده و یک گونی خونآلود را داخل چاهی انداخته است.
همین کافی بود تا ماموران پلیس آگاهی پیرمرد مرموز را ردیابی و تحت تحقیق بگیرند که وی گفت: «من نگهبانی میدادم وقتی این صحنه را دیدم جلو رفته و پرسیدم داخل گونی چه بود که درون چاه انداخته است. وی با خونسردی گفت که در مسیر راه با یک گوسفند تصادف کرده و با مرگ گوسفند تصمیم گرفته آن را داخل چاه بیندازد».پیرمرد افزود: «وقتی کنجکاوی من را دید خواست به کسی از این گوسفند حرفی نزنم و 50 هزار تومان پول نیز به من داد، اصلا تصور نمیکردم موضوع مهمی باشد، یک روز نزد دوستانم نشسته بودم که این ماجرا را تعریف کردم».
جسدی در چاهوقتی کارآگاهان شنیدند یک زن نیز داخل خودرو نشسته بود دریافتند آنها جسدی را داخل چاه انداختهاند و از پیرمرد خواستند محل چاه را به تیم تجسس نشان بدهد.
اسکلت زنانهبدین ترتیب با دستور بازپرس ویژه قتل دادسرای شهرری تیمی از آتشنشانی، کلانتری 172 شهرری، کارآگاهان جنایی و تشخیص هویت صبح دیروز – سهشنبه 4 مردادماه – خود را به پای چاه مرگ رساندند و با عملیات نفسگیری اسکلتی متعلق به یک زن را بیرون کشیدند.
این اسکلت که تنها مقداری از گوشت روی آن باقی مانده بود داخل یک گونی جاسازی شده و از لباسها و اشیایی که همراهش بود کارآگاهان پی بردند متعلق به «فاطمه رمضانی» است که پلیس از 5 ماه پیش در حال ردیابی آن بوده و به بن بست خورده است.بنا به گزارش خبرنگار «وطن امروز»، همزمان با انتقال اسکلت زن گمشده به پزشکی قانونی، پیرمرد مرموز نیز به پلیس آگاهی پایتخت برگردانده شد تا در برابر مظنونان پرونده فاطمه رمضانی ایستاده و اگر آنان همانی باشند که گونی خونآلود را داخل چاه مرگ انداختهاند، معمای پیچیده سرنوشت این زن فاش شود.