وطن امروز: مردي در دادگاه گفت: فاصله طبقاتي و فرهنگي بين خانواده من و همسرم به قدري بود كه بيشتر از يك سال نتوانستيم با يكديگر به زندگي مشترك ادامه دهيم.
اين مرد كه به درخواست طلاق همسرش در دادگاه خانواده حضور يافته بود در برابر قاضي دادگاه اظهار كرد: من قبل از ازدواج كارمندي ساده در كارخانه پدر همسرم بودم و گاهي اوقات به دلیل مهارتم در رانندگي، پدر همسرم را تا خانه با خودروی خودشان ميرساندم و در همين مدت زمان كوتاه همسرم را ميديدم. در مدت زمان كوتاهي به او علاقهمند شدم اما هرگز به خود جرات نميدادم كه علاقهام را بازگو كنم زيرا ميدانستم با مخالفت خانوادهها روبهرو خواهم شد.
وي در ادامه اظهار كرد: بعد از مدتي متوجه شدم همسرم به عنوان مشاور امور مالي در كارخانه مشغول به كار است كه بعدها خودش مدعي شد به خاطر علاقهاي كه به من داشته به بهانه كار كردن وارد كارخانه شده است و در نهايت با مخالفتهاي خانوادهها با يكديگر ازدواج كرديم و سمت من در كارخانه از يك كارمند ساده به مديرعامل شركت ارتقا يافت. در آن زمان به خيال خودم دنيا به كامم بود چرا كه هم از نظر موقعيت شغلي در جايگاه بالايي قرار داشتم و هم با آن كسي كه به او علاقه داشتم ازدواج كرده بودم.
اين مرد جوان با ابراز ناراحتي بيان كرد: اما اين دوران خوشي مانند مواد خوراكي كه داراي تاريخ مصرف است، بزودي تمام شد و زندگي روي ديگرش را به من نشان داد. همسرم بعد از گذشت يك سال خانه را ترك كرد و تنها بهانه او خسته شدن از زندگي كردن با من بود. بارها و بارها به خانه پدرش رفتم تا او را متقاعد كنم كه به خانه بازگردد اما او تحت هيچ شرايطي راضي نميشد.
وي گفت: او ميگفت دوست ندارم همسرم براي پدرم كار كند. به او قول دادم به محض پيدا كردن شغلي مناسب از كار كردن در كارخانه پدرش استعفا دهم اما وي باز هم بهانهتراشي كرد تا اينكه پدرش به خواست او مرا از كارخانه بيرون كرد.
اين مرد عنوان كرد: من به خاطر همسرم با خانوادهام قطع رابطه كردم اما او به راحتي مرا ترك كرد و اكنون درخواست طلاق داده، من نيز با طلاق موافق هستم زيرا او هرگز با من به زندگي مشترك ادامه نخواهد داد. عمدهترين مشكل ما فاصله طبقاتي است كه از ابتدا نسبت به آن بيتوجه بوديم.
قاضي جلسه بعد از شنيدن اظهارات مرد جوان در حضور وكيل همسرش حكم طلاق توافقي را صادر كرد.