لقب مرد اعدام در حالی با اجرای 350 حکم قصاص به قاضی عصمت الله جابری داده شده که خودش می گوید به دلیل گرفتن 180 رضایت از خانواده مقتولان باید او را مرد صلح و سازش دانست.
به گزارش خبرنگار مهر، بهار 84 زمان ورود او به دادسرای جنایی بود. 6 سال پر استرس را سپری کرد و در 350 پرونده اعدام موفق به کسب رضایت در 180 پرونده شد. قاضی که اجرای حکم اعدام شهلا، قاتل سریالی طناب قرمز، قهرمان سابق بوکس و سعادت آباد برعهده او بود. فردی که مصطفایی - وکیل فراری - را عامل اعدام بهنود شجاعی می داند.
گفتوگوی خواندنی مهر به همراه خاطرات تلخ و شیرین این قاضی اسبق اجرای احکام دادسرای جنایی تهران را در ادامه بخوانید.
اجرای حکم اعدام چه تاثیری روی زندگی شخصی شما دارد؟ــ قاضی عصمت الله جابری: اگر بگویم تاثیری نداشته است دروغ گفته ام. مطالعه پرونده زندگی افراد و سرنوشت آنها بسیار به من کمک کرد. حتی وقتی فردی عصبانی در خیابان قصد کتک زدن من را داشت فقط سکوت کردم چراکه می دانستم در عصبانیت ممکن است دست به خشونت بزند. زمانی که خانواده ای از قصاص گذشت می کند بسیار خوشحال هستند اما من بیشتر از آنها خوشحالم چرا که توانستم زندگی دوباره ای را به فردی بدهم و خواسته خدا را اجرا کنم. البته هنوزهم وقتی تب می کنم کابوس اعدام ها به سراغم می آید، لحظه هایی که آزار دهنده است.
* برای صلح و سازش چقدر تلاش کردید؟ــ در این مدت تلاشم برای صلح و سازش بود. با تعاملی که با موسسات خیریه داشتیم و اعتمادی که خانواده مقتول و قاتل به من داشتند توانستم در گرفتن رضایت موفق عمل کنیم. از خداوند خواستم که این زحمتها را به حساب اجرای فرمان الهی گذارد و پاداشم را در آخرت دهد. آثار گذشت بسیار است وقتی در پرونده ای صلح و سازش برقرار شود کینه و عداوت پایان می یابد. البته هیچگاه برای قاتلان سریالی تلاشی در کسب رضایت نکردم.
* در دادسرای جنایی چگونه صلح و سازش انجام می شود؟ــ از سال 84 با ورودم به دادسرای جنایی تهران هیئت صلح و سازش فعالیت خود را به صورت جدی تر دنبال کرد. در این مدت در پرونده های قتلهای ناخواسته و فامیلی سعی کردیم رضایت اولیا دم را بگیرم و موفق شدیم طی 6 سال 180 پرونده را به صلح و سازش برسانیم.
* کدام بخشش اعدام برایتان لذت بخش بود؟ــ بخشش سینا پایمرد قاتل 18 ساله برایم بسیار شیرین و لذت بخش بود. سینا در 18 سالگی برسر خرید مواد مخدر با دوست 21 ساله اش درگیر شده و او را به قتل می رساند. وقتی می خواستیم حکم اعدام را اجرا کنیم سینا پای چوبه دار درخواست کرد به او اجازه دهیم نی بزند. پای چوبه همه تحت تاثیر موسیقی او قرار گرفتند و خانواده مقتول درخواست 200 میلیون تومان برای بخشش کردند. البته با برگزاری جلسات متعدد صلح و سازش و کمک 80 میلیونی یک استاد دانشگاه، آنها با دریافت 150 میلیون تومان از قصاص گذشت کردند.
* آیا در پرونده شهلا هم تلاشی برای صلح و سازش کردید؟- جلسه صلح و سازش چندین مرحله با حضور هنرمندان و خانواده لاله سحر خیزان ـ مقتول ـ برگزار شد اما شهلا زمانی اعلام پشیمانی کرد که برای اولیا دم راه بازگشتی نبود. اگر شهلا زمانی که هنرمندان برای گرفتن رضایت می آمدند یا زمانی که مسئولان قوه نظر به گذشت داشتند اعلام پشیمانی می کرد می توانستیم برایش رضایت بگیریم.
* شهلا در زمان اعدام چه حالی داشت؟- او زمان اعدام به مسئولان اعلام کرد حرفی برای گفتن دارد. دادستان نیز دستور داد حرفهای او را بشنویم. اما پس از تشکیل جلسه ای برای اظهارتش گفت حرفی برای گفتن ندارم. اگر داشتم در این هشت سال در دادگاه می گفتم. شهلا ابتدا فکر می کرد اعدام او فیلم است اما وقتی خانواده لاله را دید که به زندان آمده اند زبانش بند آمد، حتی قادر نبود نمازش را با اراده خود بخواند. او را به سختی پای چوبه دار بردیم.
* شهلا هیچگاه تقاضای بخشش نکرد؟- او به دست و پای مادر لاله افتاده بود و از او می خواست تا او را بخشیده و از اعدام رهایی یابد اما مادر لاله می گفت با وجود تهمت ها و دهن کجی شهلا در دادگاه دلیلی برای ببخشیدن او ندارد.
* قاتل سعادت آباد از مرگ می ترسید؟ــ یعقوب متهم پرونده سعادت آباد سه روز قبل از قصاص وقتی برای صلح و سازش به دادسرا آورده شد مدعی بود اگر رضایت بگیرد سر سعیده - متهم دیگر پرونده – را می برد. برای خانواده مقتول جای تعجب بود که او وقتی یک نفر را کشته چگونه می تواند باز هم حرف از قتل بزند، خانواده یزدان پس از این اظهارات دادسرا را ترک کردند. وقتی قاتل روز بعد برای اجرای حد به دادسرا آورده شد دیگر قادر به راه رفتن نبود چرا که مطمئن بود به زودی اعدام می شود.
* در طول این 6 سال آیا هیچگاه تهدید هم شدهاید؟- بله؛ چند مرتبه تهدید شدم. در یک پرونده که قاتل متواری بود زمانی که پرونده برای اجرای حکم آمد قاتل همچنان متواری بود. مادر مقتول یک روز به من مراجعه کرد و گفت: برای کشتن تو به خاطر فراری دادن قاتل اسلحه ای تهیه کردم و به زودی تورا می کشم. قاتل پسرم آزاد است.
* تلخترین پروندهای که به یاد دارید؟- چندی پیش مادر یک قاتل هنگام دردل با همسایه خودمدعی می شود قاضی وقت ملاقات برای دیدن فرزندش نمی دهد. وقتی اسم قاضی را می پرسند او اسم قاضی جعفرپور را می برد. در حالی که این قاضی تنها به عنوان کشیک دستور بازداشت را صادر کرده بود. وقتی که پرونده به دادگاه کیفری و اجرای احکام نیز آمده بود فرزند این زن ناجوانمردانه قاضی جعفرپور را پشت میز کارش به شهادت رساند. اگر آدرس درست اعلام شده بود آنها باید سراغ من و قاضی می آمدند. یک روز هم قاتلی را برای اجرای حکم شلاق به شعبه آورند. وقتی در یک لحظه دستانش باز شد با شیشه به سمت من و همکارم حمله کرد که خوشبختانه توانستیم از دستش نجات یابیم. این قاتل سر راننده مسافربری را با شیشه نوشابه بریده بود. او در زندان به چند همبندی خود نیز تجاوز کرده بود.
* آیا فرد بیگناهی بود که پای چوبه دار تبرئه شود؟- بله. در یک پرونده اختلاف خانوادگی فردی نظامی به اتهام قتل مرد جوانی دستگیر و دادگاهی شد. پس از صدور حکم اعدام پرونده برای استیذان به دفتر آیت الله هاشمی شاهرودی فرستاده شد. در آن زمان دکتر عقیقی مشاور ایشان ایراداتی را به پرونده وارد دانسته و رئیس قوه پرونده را نقض کرد. در حالی که همه چیز برای اجرای حکم آماده بود مشخص شد مقتول هنگامیکه تیر هوایی شلیک می کند این گلوله به ستون در برخورد کرده و پس از کمانه کردن در قلبش جا خوش می کند. نکته قابل توجه این بود که مرد نظامی هیچگاه در جلسات صلح و سازش حاضر به عذرخواهی نشد.
* برای اعدام فردی نیز ناراحت شدید؟- بسیار. برای قتلهای خانوادگی بسیار ناراحت هستم. قتلهایی که پدر مادر را می کشد یا برعکس آن، وقتی فردی از اعضای خانواده مرتکب قتل می شود و اعضای خانواده رضایت می دهند اما پدر و مادر مقتول از اعلام رضایت سر بازمی زنند. کاش می شد وقتی بیشتر اولیا دم می بخشتند دادستان به عنوان مدعی العموم وارد شده و براساس اختیاراتی که میتوان با قانون گذاری جدید به او داد اجازه اجرای حکم قصاص در اینگونه پرونده ها را ندهد.
* پرونده خاصی در این خصوص به یاد دارید؟- پرونده بهنود شجاعی بسیار آزار دهنده بود. متاسفانه بهنود خیلی زجر کشید. خانواده مقتول ابتدا اعلام کردند حاضرند وی را ببخشند اما وقتی مصطفایی - وکیل فراری - متوجه موضوع شد آن را مطبوعاتی و بین المللی کرد تا آن را به نام خود تمام کند. وقتی اولیا دم متوجه این موضوع شدند احساس کردند حقشان پایمال شده و خواستار قصاص شدند. روزی که بهنود را پای چوبه دار آوردیم پدر مقتول در کنار او بود و بهنود را نوازش می کرد. پدر مقتول به مصطفایی گفت: تو او را بالای دار بردی، حق مار ا پایمال کردی. متاسفانه بهنود خیلی زجر کشید.
* به جز اعدام حکم دیگری نیز اجرا کرده اید؟ــ به جز اعدام تاکنون سه حکم قطع ید نیز اجرا کردم. در یکی از پرونده ها دو سارق مسلح افغانی را که بارها نیز با دستبند و پابند موفق به فرار شده بودند پس از دستگیری در افغانستان قطع ید کردم. همچنین در پرونده دیگر سارقی را که 12 سال حبس داشت پس از بارها عفو قطع ید کردم.
*برای پرونده آمنه چه کردید؟- در آن زمان جلسات صلح و سازش در داسرای جنایی برگزار می شد. در این جلسات افرادی از سفارت اسپانیا حضور داشتند و از آمنه می خواستند که علیه حکم قصاص صحبت کند اما او هیچگاه قانون کشورش را زیر سوال نبرد. کار آمنه در بخشش بسیار قابل ستایش است. همچنین تلاشهای شخص دادستان برای اجرای حکم قانونی و جلوگیری از تجری مجرمان قابل تقدیر است. اگر دادستان پیگیر این پرونده نبود حکم آمنه تا ابد اجرایی نمی شد. متاسفانه باید در مورد پرونده آمنه بگویم وقتی او نیاز به کمک داشت هیچ وکیلی به او کمک نکرد اما امروز پس از این عمل قابل ستایش همه می خواهند به او کمک کنند.
* رتیل سیاه چگوه اعدام شد؟- این مرد شیطان صفت با کمین در مقابل مدارس جنوب شهر خود را بازرس آموزش و پرورش معرفی می کرد. او از دانش آموزان می خواست به دلیل تاخیر در آمدن به مدرسه با او به اداره بروند. این شیطان صفت سپس با موتورسیکلت کودکان را به مکانی خلوت می برد و به آنها تجاوز می کرد. در خصوص این پرونده 13 نفر در دادگاه حاضر و از این مرد جانی شکایت کردند.
* آیا قاتلانی که از مرگ رهایی یافته اند به دیدارتان می آیند؟- در گذشته بسیاری از قاتلان به دیدارم می آمدند. پسری که بر سر معامله صوری دلار پسر یک صراف را کشته بود و ما توانستیم برایش رضایت بگیریم از افرادی بود که به دیدارم می آمد. همسر قاتل طناب قرمز نیز چند بار به دیدنم آمد. اتهام او معاونت در قتل بود.
*خاطرات شیرین نیز از اعدام دارید؟- وقتی می خواستیم قاتل جوانی را اعدام کنیم، هنگامی که طناب دور گردنش بود مرا صدا کرد و خواست پابندش را باز کنیم چون او را اذیت می کرد. در پرونده دیگر قاتلی که جسد قربانی خود را سوزانده بود هنگام مراسم اعدام وقتی از او خواستیم آخرین خواسته اش را بگوید دو نخ سیگار خواست. همچنین درپرونده قتل و مثله کردن جسد خواهر و برادری در ورامین قاتل برای رضایت روی پای مقتولان افتاده بود اما پدر مقتول مداوم فریاد می کرد. وقتی علت را جویا شدیم مدعی شد پاهایش سوخته اند و قاتل روی آنها افتاده است.
*چرا برای قاتلان سریالی رضایت نمی گرفتید؟-علیرضا قاتل طناب قرمز به خاطر اینکه سه زن بی پناه را ناجوانمردانه کشته بود و اولیای دم حاضر به بخشش نبودند ما نیز نتوانستیم برای او کاری کنیم. یا در پرونده ورامین که فردی سر فرزندان خود را بریده و جسد یک خواهر و برادر را مثله کرده بود نمی توانستیم برایش رضایت بگیریم. او حتی چندین تجاوز نیز در پرونده خود داشت. ضمن اینکه افکار عمومی که از عمل آنها متاثر شده بود اجازه نمی داد در خصوص صلح و سازش اقدام کنیم.
* قاتلان سریالی چقدر خطرناک هستند؟ــ قاتلان سریالی واقعا خطرناک هستند. عده ای از آنها اگر بار دیگر آزاد شوند این کار را ادامه می دهند. آنها معتاد به انجام قتل هستند.
* آیا گذشت از قصاص غیره منتظره نیز داشته اید؟- بله. در یک پرونده قتل پسری هنگام خروج از مسجد متوجه فرار سارقی می شود. وقتی این پسر به دنبال سارق می رود در یک کش و قوس سارق با کارد قلب پسر جوان را می شکافد. پدر مقتول وقتی به دادسرا می آمد چهره بسیار عصبانی داشت و ما حتی می ترسیدیم صلح و سازش را مطرح کنیم. قبل از اجرای حکم نیز دعا می کردیم پدر مقتول دست به کاری نزند. اما روز اجرای حکم این مرد عصبانی با قلبی رئوف متهم را تنها برای رضایب خدا بخشید. ابتدا فکر می کردیم شوخی می کند اما این بار مصمم تر گفت به خاطر رضای خدا بخشیدم. این تنها گذشت غیره منتظره در طول این 6 سال بود.
*کدام قاتل به حق اعدام شد؟- وقتی قهرمان سابق بوکس با همسرش دچار اختلاف شدند، همسرش خانه را ترک و به منزل پدرش می رود. این قهرمان عصبانی به خانه پدر زنش حمله ور شده و علاوه بر همسر، پدرزن و مادر زنش را نیز کشت. وقتی اعدام شد برای او دهها حجله گذاشته و مدعی شدند به ناحق اعدام شد. معتقدم این حکم به درستی اجرا شد. همه کسانی که محکوم شده بودند به موجب عمل خودشان و جنایتی که مرتکب شدند محکوم شده و مراحل قانونی طی شده بود و به ناحق کسی تاکنون اعدام نشده است.
*چه توصیه ای برای خانوده مقتول و قاتل دارید؟- اگر اتفاقی اینچنینی رخ داد از همان ابتدا موضوع را مدیریت کنند. حرکتی انجام ندهند که خانواده مقتول عصبانی شود. به عنوان مثال در پرونده بهنود پدر وی به خانواده مقتول اعلام کرده بود دیه 30 میلیون تومان است اما من 70 میلیون جلویتان می اندازم. همین حرف باعث جریحه دار شدن احساس خانواده مقتول شد. به خانواده مقتولان توصیه می کنم هر خانواده ای سعادت و هنر گذشت را ندارند. همچنین نهادهای غیر دولتی برای کمک به هر دوخانواده از نظر حقوقی و مالی و مشاوره روانشناسی باید احیا شوند.
* در مورد اطلاع رسانی پرونده ها توصیه ای ندارید؟- اگر خبرنگاران با آگاهی از پرونده اطلاع رسانی می کردند بسیار خوب بود. آنها باید از خانواده مقتول نیز حمایت کنند نه اینکه همصدا با رسانه های بیگانه با اعمال فشار بخواهند که خانواده مقتول رضایت دهند.
منبع: مهر