رشته کوه عظیمی که از شمال غرب تا جنوب شرق کشور، دامان پر برکت خویش را گسترانده، اَپَرسِن یا اَبَرسِن نام دارد.
ابرسن نام فارسی باستان کلمه یونانی زاگرس است. با نگاهی به تاریخ طبیعی ابرسن درمییابیم که وجود منابع سرشار آب شیرین و همچنین وجود صدها دشت و مرتع سرسبز و به علاوه کوههای سربه آسمان سائیده و جنگلهای انبوه و متنوع و مضافا خاک مرغوب و غنی، موجب شده تا نیاکان آریایی ما آهنگ مهاجرت ساز کنند و در گستره شکوهمند ابرسن (زاگرس) با تکیه بر منابع آن و با پایبندی به فرهنگ پاسداشت آخشیجان (عناصر اصلی حیات)، نسبت به استمرار معیشت و حیات خویش و ایجاد غنیترین فرهنگ و تمدن ایرانی در جایجای خاک حیاتبخش ابرسن اهتمام ورزند. در درازنای هزارهها و سدههای گذشته، بوم سازگانهای ابرسن و منابع آن اثر مهمی در تاریخ و سرنوشت قومها و شهرها و همچنین فرهنگ و محیط زندگی آنها با رشد اجتماعی و اقتصادی گروههای انسانی داشته است. بنابراین با بررسی و پژوهش رویدادهای بسیار زیانبار چند دهه گذشته، فاصله بین ویژگیهای همبستگی جغرافیای تاریخی و همچنین باورهای بخردانه ساکنان گذشته ابرسن با وضعیت اسفبار کنونی را درمییابیم.
در حال حاضر پیکر حیاتبخش ابرسن بهدلیل بیاعتنایی کارگزاران امر پایش پدیدههای طبیعی نسبت به وظایف تعهدشده، بهشدت مجروح و در حال احتضار است. هماکنون مهمترین تهدیداتی که منابع ابرسن و هستی کشور را نشانه گرفته از بین رفتن بومسازگانهای مختلف و تنزل فاحش تنوع زیستی است که متأثر از آن شاهد افزایش کانونهای بحرانزای زیستمحیطی در ابرسن بالاخص ابرسن میانی که بخشهایی از ارتفاعات استانهای لرستان، چهارمحالوبختیاری، کهگیلویه و بویراحمد، اصفهان وفارس را در بر میگیرد، هستیم.
با بررسی دقیقتر مشکلات زیست ابرسن درمییابیم که روشهای یک سویهنگر بخش دولتی بهمنظور پاسخگویی به تأمین نیازهای معیشتی متناسب با رشد جمعیت کشور، صرفا براساس بهرهوری از منابع پایه ابرسن است که در این خصوص با بیتوجهی به مدیریت جدی پایش اراضی جنگلی و مرتعی و حتی منابع آبخیز و آبریز با فضل و بخشش منابع پایه ابرسن به متقاضیان بومی و غیربومی بهمنظور ایجاد اشتغال، موجبات تسریع در تخریب جنگلها و کلیه منابع ابرسن را ایفا کرده است. از سوی دیگر اجرای برنامههای عمرانی فاقد ارزیابی و ملاحظات زیستمحیطی و مغایر با اهداف توسعه پایدار در طبیعت ابرسن توسط کارگزاران بخش دولتی مانند اجرای طرحهای توسعه خطوط انتقال نفت، گاز، جادههای دسترسی به مستحدثات نفتی و گازی، ایجاد مجتمعهای پتروشیمی و گازی، ایجاد خطوط انتقال برق فشار قوی، سدسازی، انحراف مسیر طبیعی رودخانهها و چشمهها و دهها مورد دیگر ازجمله تهدیدات زیستمحیطی است که نابودی منابع ارزشمند ابرسن را در پی دارد.
این در حالی است که سازمانهای متولی ذیربط نظیر سازمان حفاظت محیطزیست و سازمان جنگلها و مراتع که در جایگاه امانتداران تنوع زیستی و منابع طبیعی کشور قرار دارند در بیشتر موارد به قدری ضعیف عمل میکنند که پس از تخریب منابع ابرسن توسط سایر بخشهای دولتی، تازه متوجه تخریب و از بین رفتن ارزشهای طبیعی ملی کشور میشوند و در این خصوص حداکثر تلاششان برآورد میزان تخریب و تشخیص میزان خسارت و اخذ جرائم ناچیز و غیرمتناسب با پدیدههای طبیعی از بین رفته است.
مدیریت انفعالی سازمانهای متولیمدیریت انفعالی مذکور در زمینه حفظ اکوسیستمهای جنگلی، کوهستانی، آبی و مراتع و حتی زمینهای کشاورزی در حوزه ابرسن موجب شده تا موازی با اجرای طرحهای عمرانی فاقد استانداردهای توسعه پایدار توسط کارگزاران و پیمانکاران بخش دولتی، نابودی منابع پایه را فراهم کنند. از طرف دیگر نیز موجب تشدید انگیزه دیگر سودجویانی شود که با چپاول منابع طبیعی کشور، ارتزاق ناسالم خویش را افزونتر و روزبهروز به دامنه تعرضات خویش بیفزایند و باتصاحب اراضی ملی بیشتر، نسبت به تغییر کاربری عرصههای جنگلی و مرتعی و حتی عرضه چوب و بالاخص ذغالسازی از کهنترین درختان بلوط رویشگاههای زاگرس مالاندوزی کنند.
هماکنون مشکلات زیستمحیطی که در سالهای اخیر رشد مضاعفی داشته سرتاسر رشته کوه ابرسن را فراگرفته که با تورق معکوس مکنونات ذهنی و حداقل با بازگشت به دو، سه سال اخیر درمییابیم که نواحی مختلف رویشگاههای زاگرس، اعم از جنگلها و مراتع دائما دچار تعرضات گوناگون نظیر آتشسوزی، تغییر کاربری اراضی مرتعی، جنگلی و حتی تصاحب زیراشکوبها و تبدیل آن به اراضی کشاورزی، دامداری و صنعتی همت گمارند. برخی مشکلات زیستمحیطی، اجتماعی و اقتصادی که سرتاسر وجود پهناور ابرسن را فراگرفته، عبارتند از: تغییر اراضی کشاورزی و باغی به صنعتی، تجاری و مسکونی- تغییر مسیر رودها و آبراههها - تصاحب حوضههای آبخیز و چشمهها و آبهای ملی-تخریب رویشگاههای جنگلی و مرتعی توسط احداث سدها و طرحهای توسعه شبکههای خطوط، گاز، نفت، برق و آب و... -تغییر کاربری مراتع و جنگلهای حاشیه روستاها و شهرها بر اثر گسترش عرصه مناطق اجتماعی.
روند مخرب تعرض به اکوسیستمهای ابرسن ضمن همگونی و همسویی تمامی آنان در این رشته کوه، اما در پارهای از نواحی ابرسن برخی از تهدیدات وتعرضات زیستمحیطی ویژگیهای منحصر به فردی نیز دارند، ازجمله سالهای اخیر در ناحیه ابرسن شمالی در کردستان و کرمانشاه و ایلام پیوسته شاهد آتش زدن صدها هکتار از رویشگاههای بلوط هستیم. و در ابرسن مرکزی در ناحیه استان چهارمحالوبختیاری، تغییر مسیر طبیعی رودخانهها و حوضههای آبخیز به دیگر مناطق که تحتتأثیر آن بهم خوردن توان وتوازن اکولوژیکی اکوسیستمهای مرتعی و جنگلی حاشیه اینگونه رودخانهها را به همراه دارد، ازجمله تراژدیهای مرگ طبیعت آن سامان است. ایجاد سدهای مختلف در حوزههای آبریز این استان، مشکلات موصوف را نیز مضاعفتر کرده است.
به علاوه در این استان سرچشمهها و منشأ رودهای مهم کشور نظیر رودهای کارون، بازفت و خرسان مورد تعرض افرادی قرار گرفته که با برداشت غیرقانونی آب رودهای فوق، جنگلها را از بین برده و به جای درختان اندمیک زاگرسی، درختان صنعتی غرس کردهاند و برخی نیز مبادرت به ایجاد مزارع غیرقانونی کشت و پرورش ماهی در سرشاخههای رودهای مهم کردهاند و با تصاحب و تغییر کاربری عرصههای عرفی و قانونی حاشیه رودهای مذکور حریم رودها را به مایملک خصوصی تبدیل کردهاند، به عبارتی دیگر یعنی اکوسیستم ساحلی رودخانههایی که بخشی از انفال و زیستگاه انواع گیاهان وجانوران کنار آبزی و همچنین مأمن پرندگان بومی و مهاجر است را مبدل به دارایی فردی کردهاند. که طبعا بهدلیل رعایت استانداردهای زیستمحیطی و بهداشتی، شایسته است از حفاظت ویژهای برخوردار باشند.
چرای بیرویه در ارتفاعات زردکوه نیز، مرثیه دیگری است که ضمن از بین بردن پوشش گیاهی این منطقه کوهستانی، ذوب شدن نابه هنگام یخچالهای طبیعی این رشته کوه را تسریع کرده است.
تخریبها شدت میگیرداخیرا نیز بر اثر دریافت گزارشهای مستند و مشاهدات عینی، تعرض و برداشت از درختان جنگلی در بسیاری از نواحی جنگلی چهارمحال و بختیاری و بخش وسیعی از زاگرس بر اثر افزایش قیمت حاملهای انرژی شدت یافتهاست که در این خصوص لازم است سیاستگذاران کشور با تجدید نظر در برنامههای اخیر و با اجرای روشهای منطقی، نسبت به مهار فزاینده رویکرد مخرب فعلی اهتمام ورزند.
اما در بخش دیگری از ابرسن میانی، یعنی رشته کوه دنا که پهنه خویش را بین چهار استان فارس، کهکیلویه و بویراحمد، اصفهان و چهارمحالوبختیاری گسترده است، شوربختانه آهنگ زوال طبیعت در این ناحیه محزونتر به گوش میرسد، و این در حالی است که دنا ازجمله مناطق استحفاظی تحت مدیریت سازمان حفاظت محیطزیست است و اخیرا بهعنوان دهمین ذخیرهگاه زیستکره در ایران عضو شبکه ذخیرهگاهی جهان شد. دنا با طول 80کیلومتر هوایی و با داشتن 50 قله بالاتر از 4000متر، بزرگترین رشته کوه به هم پیوسته در رشته کوه ابرسن و در کشور است. تنوع گیاهی و جانوری در ذخیرهگاه بیوسفری دنا موجب شده تا این ناحیه دارای گونههای کثیری از حشرات اندمیک باشد. خانواده گیاهی ذخیرهگاه زیستکره دنا نیز پذیرای گونههای کثیری از گیاهان ابرسن است بهطوری که حدود 860 گونه گیاهی مربوط به 376 جنس از 73خانواده گیاهی در دنا شناسایی شدهاست که حدود 20درصد آن را گیاهان اندمیک تشکیل دادهاند. اما با وجود آنکه دنا دارای متولی مشخصی است اما قدرت روند تخریب در این زیستبوم بیشتر از مکانیسمها و برنامههای مدیریت حفاظتی است.اگر از نابودی هزاران درخت بلوط کهنسالی که در سالهای 88 و 89 در منطقه دنای غربی قربانی خطوط انتقال گاز شدند، بگذریم در تیر ماه گذشته نیز شماری از بلوطهای دیرینه سال در پی توسعه شبکه انتقال برق فشار قوی در حدفاصل تنگ مهریان تا نواحی تنگ گنجهای، قربانی شدند. هماکنون نیز با تعریض جاده شهر یاسوج به شهر سیسخت که از انبوهترین رویشگاههای بلوط میگذرد، براساس برآورد اولیه کارشناسان اداره راه حدود 3هزار درخت بلوط دیرینه سال قربانی سهولت تردد خودروهایی میشوند که براساس آمار، سلامت جامعه را به خطر انداختهاند.
علاوه براین، از سال گذشته و در حال حاضر نیز بر اثر تعریض جاده یاسوج به شهرستان سپیدان، هزاران درخت بلوط و درختچههای ناحیه زاگرس و دیگر گونههای گیاهی از بین رفته و روند مذکور هنوز ادامه دارد. پس از گذشت 5 سال همچنان محیطبانان دلسوز و مدیریت محلی سازمان محیطزیست با مشکل هجوم عشایر مسلح به ارتفاعات و مناطق امن و رویشگاههای غنی منطقه استحفاظی دنا مواجهاند. روند تخریب موصوف، منابع دنا و تعلیف مناطق ارزشمندی همچون منطقه آسمانی، ارتفاعات آب اسپید، زیستگاه تنگ خرسان و ارتفاعات کهگل(کوه گل) که در واقع بانک ژنتیک گیاهی ابرسن مرکزی محسوب میشوند، تحت هجوم همهجانبه دامداران قرار دارد و از طرفی دیگر بر اثر تعرضات سلاخان طبیعت، همهروزه تنوع زیستی آن منطقه از رشد معکوسی برخوردار است. هماکنون در ناحیه غرب منطقه استحفاظی دنا، ایجاد سد تنگاب در حوزه ارتفاعات تنگ معجزهگاه در دست مطالعه و بررسی است و در دنای شرقی نیز، تجهیزات مقدماتی برای ایجاد سد سر تنگ شهید مستقر شدهاست که درصورت اجرای سدهای مذکور در حوزه آبخیز رود ماربر و انتهای این رود، بهنظر میرسد که در آینده نه چندان دور، رود درخشان و همیشه زلال ماربر از نقشه تاریخ جغرافیایی کشور حذف میشود.