سرویس اجتماعی ـ زیر زمین برای همه مردم دنیا، جاذبه خاصی دارد. از اسطورههای زیرزمینی شرق و غرب که بگذریم، مدتی است در میان فارسی زبانان، صفت «زیرزمینی»، بیش از هر چیز به هنر و فرهنگ تعلق میگیرد. هنر زیرزمینی، یکی از گونههای پرطرفدار و جدی این روزگار، تأثیری ناپیدا بر فرهنگ و آداب و حتی سبک زندگی (lifestyle) همه، به ویژه نسل جوان ایرانی بر جای گذاشته است.
زیرزمینیها، ادبیات، موسیقی و سینما را تسخیر کردهاند و بیآنکه در قید قواعد «رو زمینیها» باشند، به سرعت و بدون نظارت به پیش میروند. فستیوال نقاشی و جشنواره موسیقی به راه میاندازند و حتی بازیگران مشهور سینما را در فیلمهای خود به بازی میگیرند؛ اما این همه داستان نیست!
زیرزمینیها، بیشتر «خودخواسته» به جنگ هنجارهای اجتماع میروند و حتی روش مخالفت خود را نیز به دلخواه برمیگزینند. رویدادی که در جامعه ما، صورت دیگری دارد. موسیقی زیرزمینی جامعه ما تلاش جدیدی است برای گذر از مجوزهای رو زمینی. مخاطبان شاخهای و تلفنهای همراه آنها، بهترین راه برگزاری یک کنسرت ساده «متال» یا «رپ» هستند. کافی است، پاسخ مثبتی به دعوت پیامکی آنها داده شود؛ پیک موتوری بلیت را میآورد و مبلغی میگیرد و ادامه ماجرا... .
مهمانها به همین سادگی مخاطب کنسرتهای زیرزمینی شهر میشوند؛ مخاطبانی که گاهی شاهد حوادث ناخوشایندی هستند و در این میان، تدبیر همیشه درمان خوبی است.
در ایران، موسیقی زیرزمینی به دلایل گوناگونی کمتر بررسی شده که دلایل آن متعدد است، ولی از میان دلایل موجود، میتوان به این نکته اشاره کرد که از سویی این موسیقی از سوی محافل رسمی فرهنگی مشروعیتی ندارد و از دیگر سو، خود آهنگسازان و اجراکنندگان این موسیقی نیز تمایلی ندارند، از «زیرزمین»، «به روی زمین» بیایند؛ اما این جریانهای هنری و بعضا ضد هنری که با تعابیر گوناگونیگاه آوانگارد و گاه زیرزمینی نامیده شدهاند، در تاریخ معاصر جوامع غربی اندک نیستند.
با این حال، گویا دلایل و زمینههای شکلگیری موسیقی زیرزمینی در ایران تا اندازهای با دلایل، زمینهها و اشکال بروز این موسیقی در غرب متفاوت باشد، ولی شاید بتوان گفت که «اعتراض»، مهمترین دلیل مشترک زیرزمینی بودن یا شدن هنر و موسیقی در جوامع معاصر (اعم از جوامع غربی یا شرقی) باشد. با این همه، نباید از یاد برد که دلایل و زمینههای بروز این اعتراض، ممکن است با یکدیگر متفاوت باشد.
تا آنجا که به جوامع غربی مربوط میشود، شکلگیری فرهنگ و موسیقی زیرزمینی، دو ریشه به هم مرتبط دارد؛ نخست، باید به انتقاد این گروهها به صنعت فرهنگ و موسیقی به شدت تجاری در جهان سرمایهداری اشاره کرد و اعتراض دوم که به چالش جوانان و گروههای خرده فرهنگ علیه فرهنگ رسمی جوامع معاصر غربی بازمیگردد.
از این روی، زیرزمینی بودن به نوعی به معنای عصیان و اعتراض به ارزشها و هنجارهای جامعه سرمایهداری است؛ اما ریشهها و زمینه اجتماعی رشد این گونه موسیقی در ایران متفاوت است. هرچند برخی بر این باورند که ریشه موسیقی راک یا رپ ایرانی به دوره پیش از انقلاب میرسد، در تحلیلی درستتر، تاریخ این پدیده به سالهای پس از ۱۳۷۶ بازمیگردد و چیزی بیش از یک دهه از عمر آن نمیگذرد.
در این دوران، دو عامل عمده بر شکلگیری جریانهای عمده اجتماعی و فرهنگی، از جمله موسیقی زیرزمینی، در ایران کارساز شدهاند؛ نخست، باید به رشد شهرنشینی در سالهای پس از انقلاب اشاره کرد (نسبت جمعیت شهرنشین در این سالها به ۶۲ درصد میرسد). دوم، نخستین موج جمعیتی پس از انقلاب، خود را در قشر جوانی نشان میدهد که پس از انقلاب به دنیا آمدهاند (این گروه، در سال ۱۳۷۶ به شانزده تا هجده سالگی رسیده بودند).
بنابراین، از یکسو جوان شدن جمعیت کشور به ویژه در شهرها و از سوی دیگر، «اباحیگری فرهنگی» دولتهای پس از جنگ تحمیلی و نیز گسترش ارتباط با جهان خارج با مسافرتهای خارجی، گسترش دسترسی به رسانههای الکترونیکی جدید، نظیر ماهواره و اینترنت، و هجمه فرهنگی غرب در قالب جهانیسازی ـکه اطلاع و دسترسی به موسیقی غربی را تسهیل کرده بود ـ زمینه مساعدی را برای رشد این نوع سبک زندگی (تا بیشتر موسیقی)، در شهرهای بزرگ (بیشتر تهران) فراهم ساخت.
اما در سالهای اخیر، ما شاهد رشد انفجاری این گروههای موسیقی زیرزمینی در دیگر شهرهای کشور (اصفهان، مشهد، شیراز و تبریز و کرج) بودهایم. رشد این گروهها، که تا اندازهای با استقبال جوانان طبقه متوسط به بالا و همچنین دانش آموزان و دانشجویان روبهرو شده است، از سویی نگرانی والدین را سبب شده و از دیگر سو، مسئولان فرهنگی کشور را به تکاپو واداشته است. پایین بودن سن، محتوای صریح، انتقادی و در بیشتر موارد بیبندوبارانه و معارض با ارزشها و کدهای اخلاقی جامعه، دسترسی به فناوریهای نوین تولید و نشر جدید (از جمله اینترنت)، تولیدات بعضا نازل موسیقایی این گروهها را به زبان نسل جوان و یکی از عناصر فرهنگ جوانان در این شهرها، تبدیل کرده است.
اما با این حال، این تنها یک روی قضیه است.
افزون بر پیشرفت تکنولوژیکی، پایین آمدن سن نوازندگی، تهاجم فرهنگی و لیبرالیسم فرهنگی، شکل گیری نوعی فرهنگ در میان جوانان منتقد وضع موجود و دارای تقاضای اجتماعی و فرهنگی جدید، از دلایل مهم شکلگیری این پدیده به شمار میرود.
رشد روزافزون گروههای زیرزمینی موسیقی ـ که دربخشهای بعدی، جداگانه به آنها پرداخته خواهد شد ـ حاکی از توجه جدی جوانان به این موسیقی به منزله زبانی انتقادی و اعتراضی نسبت به وضع موجود است. در کنار محتوای مبتذل بیشتر این گروهها ـ که نوع خاصی از زندگی غربی را با ویژگیهایی چون بیبند و باری در تمامی عرصههای زندگی فردی و اجتماعی، آزادی روابط جنسی، توجیه گرایش به افیونها، پرخاشگری اجتماعی و گوشهگیری و انزوا طلبی به اقشار گوناگون به ویژه نوجوانان و جوانان جامعه عرضه میکند ـ در برخی موارد پرداختن مسائل مبتلا به جوانان (بیکاری، کنکور و دانشگاه، ازدواج، خانواده، هویت و...) از جمله موضوعاتی است که توسط برخی دیگر از این گروهها، پیگیری و در این اشعار آنها تکرار شده است.
به هر روی، اعتراض در موسیقی راک و رپ، با صراحت بیشتری به چشم میخورد؛ صراحتی که گاه از راه خود بیرون آمده و به فحاشی و ناسزاگویی کشانده شده است.
از سوی دیگر، از نظر سبکی و موسیقایی نیز این موسیقی اعتراضی علیه وجه نسبتاً راکد موسیقی در ایران است؛ اعتراضی که متأسفانه از جانب دستگاههای فرهنگی و اهالی موسیقی، مورد توجه جدی قرار نگرفته است. با این حال، گویا این اعتراض، میتواند دستکم هشداری برای بازنگری در وضعیت موسیقی ایران باشد.
برگرفته از سایت تازه