روز چهارشنبه
بخش اول گفتوگوی روزنامه «اعتماد» با محسن رضايي كه بيشتر حول محور مسائل دوران دفاع مقدس بود منتشر شد.
به
گزارش «تابناک»، فرمانده کل سپاه در دوران سراسر حماسه دفاع مقدس، در بخش
دوم و پاياني این گفتوگو درباره اقتصاد جنگ و سياست خارجي و همچنين مسائل
روز همچون وضعيت اردوگاه اصولگرايان سخن گفته که در ادامه می آید:
ـــ
دوران دفاع مقدس بهترين و طلاييترين فرصت براي ساختن اقتصاد كشور بود. ما
اعتقادمان اين است كه دولت نتوانست اقتصاد جنگ را به خوبي مديريت كند.
خوشبختانه نيروهاي مسلح از اين فرصت استفاده كردند و براي نخستين بار بعد
از 300-200 سال ارتش ملي در ايران شكل داديم، ما تا قبلا از جنگ ارتش
نداشتيم. حالا موشكهايمان را خودمان توليد ميكنيم، تمام تجهيزات نظامي را
براي نخستين بار بعد از 300 سال خودمان توليد ميكنيم حتي اين ماهوارهيي
كه به فضا فرستاديم مربوط به پيشرفتهاي نظامي است نه پيشرفتهاي صنعت
غيرنظامي. يعني بخش نظامي ما از اين فرصت استفاده كرد اما دولت ها متاسفانه
از اين فرصت استفاده نكردند، حتي در ديپلماسي هم همينطور است.
ـــ منظورم
از دولت ها، در طول اين 30سال است. شما ببينيد ديپلماسي ايران كجا برد
داشته، هرجا كه جهاد بوده است. مثل عراق، سوريه، لبنان و فلسطين ديپلماسي
ايران موفق بوده ولي خارج از اين نه در اروپا پيشرفتي داشتيم و نه در آسيا.
الان قدرت اولي كه پشت صحنه عراق، سوريه، لبنان و فلسطين است، ايران است.
اين ديپلماسي ديپلماسي رسمي كشور نبوده است. همين الان در رابطه با
تحريمها ما اين استفاده را نميكنيم يعني الان تحريمها بيشتر جنبه سياسي
به خودش پيدا كرده است. در حالي كه اين تحريمها بايد موجب يك جهش بزرگ
اقتصادي در ايران بشود. با تحريمها شعاري برخورد ميشود حالا يك عده
ميگويند تحريمها موثر واقع شده يك عده ميگويند موثر نشده ـ مسئله اصلی
این نیست ـ مساله اين است كه تحريمها را تبديل به يك فرصت بكنيم. اينكه
رهبر انقلاب ميگويند جهاد اقتصادي به همين منظور است.
خاتمي گفتوگوي تمدنها را طرح كرد اما جايزه صلح نوبل را به كس ديگري دادند!رضایی
در پاسخ به اصرار روزنامه اعتماد مبنی بر اینکه ديپلماسي دولت اصلاحات
موجب شكوفايي ديپلماسي ما شد و ايران را از انزواطلبي به نوعي خارج كرد...
گفت:
ـــ من
ديپلماسي آقاي خاتمي را انفعال ميدانم يعني ديپلماسي بايد بر مبناي
امتياز گرفتن باشد اگر امتياز بدهيم و امتياز نگيريم اين ديپلماسي خوبي
نيست. آقاي خاتمي زحمت كشيد و گفتوگوي تمدنها را راه انداخت ولي جايزه
صلح نوبل را به كس ديگري دادند هرچند ايشان هم ايراني بود ولي اين كار
معناي خاصي داشت، معنايش اين بود كه طرف مقابل ميگفت شما بايد بيش از اين
عقبنشيني كنيد اتفاقا اين در رويكرد مردم به احمدينژاد موثر بود مردم
ميخواستند با انتخاب احمدينژاد بگويند كه ما عقبنشيني هايمان در مقابل
غرب يك حدي دارد و نباید نامحدود باشد.
در دیپلماسی تندروی هم جواب نمی دهد ـــ البته آقاي
احمدينژاد هم در بعضي از مسائل تندروي كردند. ولي مردم بياحترامي غرب و
زياده خواهيهاي آنها را از دولت قبلي با راي به آقاي احمدينژاد نشان
دادند. شعارهاي احمدينژاد عقدههاي مردم را پاسخ ميداد. بايد بدانيم كه
در ديپلماسي تهديد براي ايجاد جنگ نيست، تهديد ميكنند كه امتياز بگيرند و
همكاري هم براي اين نيست كه ما برادر بشويم چون صحنه ديپلماسي كه اينگونه
مسائل را برنمي تابد. ديپلماسي آقاي خاتمي براي اينكه مثلا افكار عمومي
دنيا را درست كند خوب بود ولي نتوانست تبديل به يك درختي بشود. در اين نوع
ديپلماسي هيچ امتيازي نگرفتيم، نه در سرمايهگذاري و نه تحولي در
سرمايهگذاري خارجي صورت گرفت حتي وارد سازمان تجارت بينالملل هم در زمان
آقاي خاتمي نشديم بنابراين ما بايد ياد بگيريم كه نه انفعال خوب است نه
ماجراجويي، ما بايد بعد از اين 30سال به اين نتيجه برسيم كه هم انفعال و هم
ماجراجويي ما را به امتيازگيري از حريف نمي رساند ما بايد براي مردم
امتياز بگيريم يعني فرصتهاي جديد اقتصادي و سياسي فراهم كنيم.
ـــ مثلا
بعضي از اقداماتي كه شد مثل طرح هولوكاست در حقيقت تندروي بود، بايد از
بيداري اسلامي دفاع ميشد. ما در مملكتي زندگي ميكنيم كه هم بايد تهديد
كنيم هم بايد همكاري كنيم. همكاري و رقابت هر دو لازم است. سياست خارجي
بايد واقع بينانه باشد انفعال زمان آقاي خاتمي به نظر من به نتيجه نرسيد
از سياست خارجي آقاي احمدينژاد هم ميتوان درسهايي براي آينده گرفت.
من چند بار گفتم در انتخابات مجلس كانديدا نميشومـــ جبهه
ايستادگي يكسال پيش درست شده است البته 8+7 نماينده همه اصولگراها نيستند
لذا من از جبهه ايستادگي حمايت ميكنم ولي اين حمايت براي تفرقه نيست، براي
تكميل كردن است. خيلي از دوستان من خارج از اين جبهه هستند. مثل آقاي
دانشجعفري يا ديگر دوستان، ديگر در جبهه ايستادگي نيستند ولي جبهه
ايستادگي ميتواند در جبهه اصولگرايي موثر واقع شود، در واقع جبهههاي جديد
كه درست شده است براي وحدت است نه براي تقابل و تفرقه.
ـــ وحدت
اصولگرا در جبهه انقلاب يك امر پسنديده است. چه ایرادی دارد اگر همه
معتقدين به نظام وحدت كنند؟ وحدت در ايران خيلي كاربرد دارد، وحدتي هم كه
شما به آن اشاره داريد به خاطر خلأ حزبي است و ائتلافها اين خلأ را پر
ميكنند، نبود حزب واقعي در ايران باعث تشكيل چنين ائتلافهايي ميشود.