تهران امروز: دادگاه مربوط به اعضاي يك باند راهزني كه جلوي ماشينهاي باركش را در جادههاي خلوت گرفته و با زور و استفاده از چاقو بارهاي آنها را سرقت ميكردند برگزار شد. اين در حالي است كه اتهام سهمتهم اول اين پرونده كه يك نفر آنها فراري است پرونده مباشرت و معاونت در قتل راننده يك نيسان است.
آغاز گر جلسه نماينده دادستان تهران بود كه با خواندن كيفرخواست متهم گفت: بهمنماه سال88 ماموران پليس پس از مشكوك شدن به يك پژو پرشيا آنرا متوقف كردند. راننده خودرو
به محض مواجهه با پليس با گفتن اين جمله كه ضربات چاقو كار من نبود و عارف اين ضربات را زد پليس را از يك درگيري خونين مطلع ساخت.
ماموران اين مرد به نام مرتضي را بازداشت كرده و در بازجوييها دريافتند وي به همراه 5 نفر ديگر به راهزني در جادههاي كشور مشغول است. با اعترافات متهم 5 همدست وي به نامهاي عارف، مهدي، مهدي، ابراهيم، سعيد بازداشت شده و پرده از راز يك قتل برداشته شد.اما حميد متهم رديف دوم پرونده همچنان فراري است.مطابق اعتراف متهمين جند تن از آنها سه روز قبل از بازداشت خود هنگام كمين در جاده قم – كاشان براي سرقت از ماشينهاي باري با بار گرانقيمت به بهانه پرسيدن آدرس جلو يك نيسان را گرفته و با زخمي كردن راننده آن به نام جلال بدن نيمه جانش را در بيايان رها كرده و بار فرش وي را به سرقت ميبرند.
با توجه به اعترافات صريح متهمين دادستاني براي عارف به اتهام مباشرت در قتل، مهدي به اتهام معاونت در قتل و سرقت، ابراهيم معاونت در قتل و سرقت و جعل،سعيد مباشرت در سرقت و مهدي مباشرت در سرقت و مخفي كردن واقعيت تقاضاي صدور حكم قانوني را دارم.سپس همسر مقتول به عنوان قيم فرزندانش به جايگاه آمده و با درخواست قصاص متهم گفت: جلال مرد زحمتكشي بود و هميشه سعي ميكرد نان حلال به من و بچههايش بدهد. او يكسال قبل موفق شده بود يك نيسان خريده و با حملونقل بار به شهرستان و كار زياد سعي ميكرد ما را تامين كند.من براي متهم اصلي درخواست قصاص ميكنم زيرا او شوهر زحمتكش مرا از من گرفت و سايه او را از سر بچههايش برداشت.
در ادامه دادگاه از علي و جواد دو سرنشين كاميوني كه چندي قبل از وقوع قتل توسط اين گروه راهزن مورد هجوم قرار گرفته بودند درخواست كرد در جايگاه حاضر شوند. جواد خطاب به قضات گفت: شب حادثه من و برادرم علي داخل كاميون بوده و بار فرش به تهران ميآورديم كه يكمرتبه يك نيسان جلوي ما پيچيد و متهمين حاضر از آن پياده شده و با چاقو و اسلحه ما را از كاميون پياده كردند. آنها همه مدارك ما را ربوده و با چاقو به جان ما افتادند.
من كه ديدم برادرم دارد مقابل آنها مقاومت ميكند از ترس جان برادرم 200 هزار تومان موجود در ماشين را هم به آنها دادم. آنها سپس گواهينامههاي ما را برداشته و چون ديدند برادرم مقاومت ميكند بيخيال ماشين شده و فرار كردند. سپس عارف متهم رديف اول پرنده به جايگاه آمد.
اين متهم 19 ساله با قبول اتهاماتش گفت: من و ساير متهمين به همراه پدرم كه تازه از زندان به مرخصي آمده بود در جادههاي خلوت مقابل ماشينهاي با بار ارزشمند كمين كرده و بار آنها را ميدزديديم.
آنشب هم به بهانه پرسيدن آدرس ماشين نيسان را متوقف كرده و من آنقدر با چاقو به پاي راننده آن ضربه زدم تا وي تسليم شد. بعد هم وي را در يك آلونك رها كرديم تا مردم او را ببينند و نجاتش دهند و فرار كرديم. چند روز بعد هم قبل از اينكه بتوانيم فرشها را در بازار آب كنيم دستگير شديم.سپس ابراهيم پدر عارف به عنوان متهم رديف سوم پرونده در جايگاه حاضر شد.
وي كه به اتهام سرقت و جعل دستگير شده است با رد اتهامات خود گفت: من به خاطر قاچاق 80كيلو مواد مخدر به حبس ابد محكوم شده و با يك وثيقه 90 ميليون توماني به مرخصي آمده بودم. اصلا منطقي نبود كه دوباره بخواهم براي خودم دردسر درست كنم.
من فكر ميكردم عارف و دوستانش ميخواهند با يك دسته چك سرقتي تعدادي فرش از كاشان بخرند قرار ما راهزني نبود. آنشب در خانه بودم كه متهمين با يك نيسان به خانه آمده و گفتند آنرا سرقت كردهاند.
ساير متهمين هم مدعي شدند فريب خورده و پايشان به يك قضيه ناخواسته باز شده است كه دخالتي هم در آن نداشتهاند.دادگاه نيز پس از شنيدن حرفهاي متهمين وارد شور شد تا راي خود را درباره آنها صادر كند.