تهران امروز: مردي كه ميگويد به علت اطلاع از آزار و اذيت همسرش در نوجواني، نقشه قتل مرد متعرض را كشيده است درجلسه دادگاه اتهامات خود را منكر شد.
14 خرداد 86 پليس از ناپديد شدن مردي به نام حميد مطلع شد. ماموران در تحقيقات خود براي پيدا كردن وي جسد سوختهاي را درحوالي كرج پيدا كردند كه با نشان دادن آن به خانواده حميد مطمئن شدند متعلق به همين فرد است.
وقتي كه تحقيقات پزشكي به قتل رسيدن حميد را قبل از سوزانده شدن تاييد كرد پرس و جو از خانواده مقتول درباره به دست آمدن سرنخي از قاتل يا قاتلين آغاز شد.
نزديكان حميد به ماموران دايره ويژه قتل پليس آگاهي گفتند كه چند روز پيش حميد به همراه دونفر از اقوم خود به نامهاي بابك و شريف براي شركت در يك مراسم جشن در كرج از خانه خارج شده و ديگر هم به منزل برنگشته است.
كارآگاهان بابك و شريف را بازداشت و تحقيق از آنها را آغاز كردند. شريف و بابك هم در جلسه بازجويي با اعتراف به قتل گفتند حميد را به خاطر كاري كه با ناموس ما كرده بود از سر راه برداشتيم.
همسرم قرباني آزارو اذيت بودبابك با تشريح ماجرا گفت: بعد از عقد متوجه شدم همسرم پيش از من با كس ديگري ارتباط داشته است. وقتي از او در اين باره توضيح خواستم وي زير گريه زده و گفت وقتي نوجوان بودم مردي به نام حميد مرا دزديده و مورد آزار جنسي قرار داد و من از ترس نتوانستم اين موضوع را به كسي بگويم.
از شنيدن اين موضوع خيلي ناراحت شدم و تصميم به انتقام گرفتن از حميد گرفتم. ماجرا را براي بابك برادر زنم شرح داده و از او كمك خواستم. بعد هم به اتفاق بابك نقشه قتل حميد را كشيده و طبق آن به بهانه شركت در جشن به خانه حميد رفته و وي را سوار ماشين كرده و به اتفاق دو تن از دوستانمان به نامهاي وحيد و سعيد وي را كشته و جنازهاش را هم به آتش كشيديم.با تاييد اين مطالب از سوي بابك دو متهم ديگر پرونده هم دستگير شدند.
ديروز هر 4 متهم در شعبه 71 دادگاه كيفري استان تهر ان حاضر شده و به دفاع از خود پرداختند.
اتهامات زاييده تخيل متهمين استپس از خواندن كيفرخواست توسط سيدرضايي نماينده دادستان اولياي دم مقتول به جايگاه آمده و براي متهم رديف اول و دوم پرونده درخواست مرگ كردند.
سپس دادگاه از بابك متهم رديف اول درخواست حضور در جايگاه مخصوص كرد. وي اين بار بر خلاف جلسه بازجويي اتهام قتل را رد كرده و مدعي عدم شراكت در قتل شد: شريف دروغ ميگويد. شريف و دو متهم ديگر به شيشه معتادند و تمامي اين حرفها زاييده تخيلات آنهاست. من مجبور شدم به اين قتل اعتراف كنم و هرچه در بازجوييها درباره ارتكاب جنايت گفتهام دروغ بود.در ادامه شريف به جايگاه آمده و به دفاع از خود پرداخت. اين متهم 20 ساله اما بارديگر به قتل اقرار كرد و گفت: من حميد را كشتم و آنرا انكار هم نميكنم اما بابك هم همدست من بود.
به بيغيرتي متهم شدموي ادامه داد: باعث و باني اين قتل بابك شد. او مدام به من ميگفت حيمد خواهرت را مورد سوءاستفاده جنسي قرار داده و تو بيغيرتي كه با وي برخورد نميكني.
او آنقدر اين حرف را تكرار كرد كه من تحريك شده و تصميم به انتقام گرفتم. بعد هم بابك نقشه خود را گفت و من هم پذيرفتم. شب حادثه با هماهنگي با دو تن از دوستانمان به نامهاي وحيد و سعيد دنبال مقتول رفته و وي را به بهانه شركت در يك جشن در كرج سوار ماشين كرديم.
طبق نقشه وقتي وارد گاوداري شديم كه از قبل براي اين كار در نظر گرفته بوديم حميد را داخل آن برده و او را به باد كتك گرفتيم. بعد هم پارچهاي دور گردنش پيچيده و خفهاش كرديم.دست آخر هم جنازه حميد را پشت وانت گذاشته و به بيابان برده و من با استفاده از بنزين آن را سوزاندم.
در ادامه قاضي از دو متهم ديگر خواست به دفاع از خود بپردازند كه وحيد و سعيد منكر هر گونه شركت در اين جنايت شدند و مدعي شدند بابك و شريف پاي آنها را به دروغ به اين پرونده كشاندهاند تا از شدت مجازاتشان كاسته شود.پس از شنيدن حرفهاي وكلاي مدافع متهمين، هيات قضات به اتفاق پرونده را دچار نقصهاي جدي در مرحله تحقيقات دانسته و آنرا به دادسراي جنايي تهران ارجاع داد.