سرویس دفاع مقدس ـ شهید بزرگوار مهندس محمد جواد تندگویان در تاریخ دفاع مقدس ما چهرهای شناخته شده و نورانی است؛ هم از آن رو که تنها وزیر جمهوری اسلامی بود که در روزهای آغازین تجاوز رژیم بعث عراق به ایران به اسارت درآمد و هم از آن رو که شهادت غریبانهاش شاید منحصر به فرد باشد.
شهید تندگویان جوانی انقلابی بود که بارها به دلیل انتشار و پخش اعلامیهها و پیامهای حضرت امام خمینی (ره ) در دوران خفقان پهلوی دوم، بازداشت شد و به زندان افتاد و از جمله در سال 1352 دستگیر و پس از ماهها بازداشت در زندان کمیته شهربانی و ساواک مورد شکنجههای بسیار قرار گرفت؛ مثلا ناخنهای او را کشیدند و پاهایش را با مته سوراخ کردند و یا شوکهای عصبی شدید به او دادند، ولی او تسلیم آن شکنجههای وحشتناک نشد و سرانجام پس از یازده ماه با بدنی مجروح آزاد گشت.
شهید محمدجواد تندگویان که در دوران تحصیل خود، از دانشجویان ممتاز دانشکده نفت آبادان بود، در کنار فراگیری علم و دانش از تهذیب و خودسازی و فعالیتهای مذهبی و انقلابی غافل نبود تا آنجا که همواره با جوانان مسلمان و در خط اندیشههای امام خمینی ( ره ) انجمن اسلامی دانشکده را راهاندازی و فعال کرد.
مراد علی حدادی، از دوستان صمیمی و قدیمی تندگویان در این باره گفته است: او در انجمن اسلامی فعال بود و هرگاه که در آبادان مرا به شهربانی و یا ساواک میبردند، معمولا از افرادی که میپرسیدند یکی تندگویان بود. ما سخنرانان و روحانیون انقلابی از جمله استاد شهید مرتضی مطهری، مرحوم علامه محمد تقی جعفری، شهید دکتر محمد مفتح و یا مرحوم دکتر علی شریعتی را بارها به دانشکده دعوت کردیم. مرحوم دکتر علی شریعتی، علاقه خاصی به شهید تندگویان داشت.
شهید تندگویان با شایستگیهایی که داشت، در 29 سالگی از سوی نخست وزیر شهید دکتر محمد علی رجایی برای سمت وزارت نفت معرفی و توسط مجلس شورای اسلامی با رأی بالا برگزیده شد و در دوران چهل روز وزارت خود ـ که به اسارت او انجامید ـهمواره در جنب و جوش و فعالیت بود و نیروهای وزارت را به تکاپو دعوت میکرد.
روح انقلابی و پرشور شهید تندگویان، در حالی که وزیر نفت جمهوری اسلامی ایران بود، او را از تهران و مرکز وزارت به شهرها و مناطق گوناگون نفتی میکشانید تا همواره از پیشرفت طرحها و برنامهها آگاه باشد. سرانجام او بود که در اوج تجاوز ارتش بعث عراق برای بازدید از پالایشگاه نفت آبادان، بارها به اهواز رفته و به دلیل بسته بودن راهها و نظامی بودن جادهها، موفق به بازدید نشده و این بار از یک جاده فرعی برای رسیدن به پالایشگاه آبادان اقدام کرده بود که در راه به نیروهای عراقی که ساعتی پیش از حضور آنان، جاده را تصرف کرده بودند، روبهرو شد و به اسارت درآمد. در آنجا آنها را به گودالی میبرند و چشمشان را میبندند، آن وقت شهید تندگویان میگوید که من وزیر نفتم. به کسی کاری نداشته باشید. ایشان این سخنان را برای جلوگیری ازآزار و اذیت همراهان خود توسط عراقیها گفته بودند.
شهید تندگویان و آقای سادات و بقیه دوستان، در زمان اسارت هر کدام در سلول جداگانهای گرفتار بودند و با نشانههای مورس با هم حرف میزدند که این کار هم ابتکار آقای بوشهری بود. این که ایشان مکتب و مبارزه مکتبی را از مسجد و هیأت مذهبی و با خواندن دعای کمیل در مسجد محل آغاز کردند تا مبارزه ایشان با نیروهای التقاطی و شبه کمونیستها در جریان پاکسازی پالایشگاه نفت آبادان بر کسی پوشیده نیست.
ماندن ایشان در خط مکتب تا آخرین لحظات تحت شکنجههای رژیم بعث عراق که سالها طول انجامید و به گفته برخی از همراهان شهید تا این اواخر یعنی سال 1368 که در زندان بوده اند، اینها همه شواهدی است که از مکتبی بودن ایشان پرده برمیدارد. برخی از کسانی که در زندان عراق، صدای شهید تندگویان را از سلول انفرادی میشنیدند، در تعریفهایی که از آن روزها میکنند، صدای ایشان را در هنگام خواندن قرآن و اذان با صدای بلند میشنیدند و شبهای جمعه را با دعای کمیل ایشان که در زندان با صدای بلند میخواندند، به یاد میآورند.
برای آزادی شهید تندگویان تلاشهای گوناگونی شد؛ یکسری تلاشهای دیپلماتیک و یکسری تلاشهای غیردیپلماتیک که در همان آغاز آگاهی از دستگیری ایشان تلاشهای غیر رسمی صورت گرفت و شهید دگتر مصطفی چمران به همراه عدهای از چریکها برای آزادی ایشان دست به یکسری عملیات چریکی زدند تا در صورتی که تندگویان را از مرزهای ایران خارج نکرده باشند، آزادش کنند. اما نیروهای بعثی از اهمیت موضوع آگاه شده و سریع برای خروج ایشان از مرزها و انتقال به بصره اقدام کرده بودند.
همچنین از طریق نهادهای بین المللی و صلیب سرخ نیز برای آزادی ایشان کارهای بسیاری از سوی وزارت خارجه وقت صورت گرفت. مهمترین نتیجهای که برای خانواده ایشان در بر داشت، یکی ابراز همدردی برخی از این نهادها با خانواده شهید و دوم نامهای بود که از ایشان به دست خانواده اش رسید.
البته گزارشهایی هم حاکی از این بود که دولت عراق برای آزادی وزیر نفت جمهوری اسلامی ایران، شرایط سختی تعیین کرده بود که با روحیه آن شهید عزیز و اهداف و آرمانهای ایشان و موقعیت خاص نظام سازگار نبود؛ بنابراین، رایزنیها برای آزادسازی ایشان موفق نبود.
تا سال 1367، گزارشهای متفاوتی مبنی بر سلامتی تندگویان و ادامه زندگی وی در زندانهای بعث عراق به درون کشور میرسید. نامه دوم ایشان به خانواده اش نیز در همین سال به دست خانوادهاش میرسد که اتفاقاً درآن نامه به خانواده و همسرش دلداری داده بود. در کل، از گفتههای برخی از همراهان ایشان برمیآید که این شهید عزیز تا سال 1368 نیز زنده بودهاند.
به طور کلی، آگاهی دقیقی از تاریخ شهادت تندگویان در زندان عراق در دست نیست، چون که در آغاز دولت بعث عراق از تحویل جسد واقعی این شهید خودداری میکرد و با تحویل یک جسد ناشناس، قصد پایان دادن ماجرا را داشت که جمهوری اسلامی، هیأتی را برای پیگیری موضوع و تحویل گرفتن جسد واقعی شهید به عراق فرستاد.
این هیأت که متشکل از نمایندگان وزارت خارجه، پزشکی قانونی و خانواده شهید تندگویان بود، به همراهی یک متخصص از صلیب سرخ، سرانجام جسد شهید را از روی همان زخمهایی که از ساواک در کف پاهایش باقی مانده بود، شناسایی کردند، اما به دلیل این که دولت عراق، جسد شهید را با هدف، مجهول ماندن تاریخ شهادتش، سه بار مومیایی کرده، نتوانستند تاریخ دقیق شهادت ایشان را بگویند؛ این گونه است که تاریخ درستی از شهادت این شهید عزیز در دست نیست.
روز 29 آذر سالروز بازگشت پیکر پاک شهید غریب و وزیر سرافراز شهید مهندس محمد جواد تندگویان است که یاد مقاومت و فداکاری او را گرامی میداریم.
به همین مناسبت و در گراميداشت ياد و خاطره این آزاده عزیز و همزمان با سالروز شهادت امام سجاد(ع)، مراسمی با نام «رجعت سرخ» در روز چهارشنبه 30/9/ از ساعت ۱۴: ۳۰ تا ۱۷ با حضور آزادگان، خانواده شهيد تندگويان در سالن سوره مهر حوزه هنري تهران برگزار خواهد شد.